بهار 1391 – تفرجگاهی در حومه شهر
صدایِ موزیک که آشکارا در فضا پیچیدهاست، نشان از نزدیکیِ محلِ پخشِ آن به کوه دارد.
فردی که از نزدیکیِ آن محل به جمعِ ما مضاف گشتهاست، میگوید:
"نوازنده و باندِ صوتی و تجهیزاتِ کامل دارند.مرد و زن با هماند و میرقصند و زنها حجاب که نه،اما لچک را کامل از سر برداشتهاند و ..."
پدر میپرسد: "از کجا برق گرفتهاند؟" و خود پاسخ میدهد: " احتمالاً از اتومبیل!"
هنگامِ بازگشت چند لحظهای میبینیم این جمعِ مختلطِ بی حیا و غیرت را!
پدر با نگاهی کنجکاوانه در جستوجویِ پاسخِ سوالِ پیشینِ خود است و نتیجه را اعلام میکند:
"از مسجد برق گرفتهاند!!!"
پ.ن۱: حتی یادآوریِ این خاطرهیِ تلخ نیز دیوانهام میکند!
پ.ن۲: چقدر باید بر خود فشار بیاوریم که بر حسبِ ظاهر قضاوت نکنیم؟!