می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

دنیــاى فاسـدِ غـــرب خـواســت بـروزِ زن را، شخصیتِ زن را در روش‌هاى غلط و انحرافى که همراه با تحقیرِ جنسِ زن است، به زور به ذهنِ دنیا فرو کند. زن براى این‌که شخصیتِ خودش را نشان بدهد، بایستى براى مردان چشم‏‌نواز باشد. این شد شخصیت براى یک زن؟! بایستى حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه‏ گرى کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیمِ زن است یا تحقیرِ زن؟ این غربِ مستِ دیوانه‌ی‏ از همه جا بی‌خبر، تحتِ تأثیر دست‌هاى صهیونیستى، این را به عنوان تجلیل از زن علم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمتِ زن به این نیست که بتواند چشمِ مردها را، هوسِ هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخارى براى یک زن نیست؛ این تجلیلِ زن نیست؛ این تحقیرِ زن است. عظمتِ زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفافِ زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده‌است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزتِ مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساسِ تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جاى خود به کار ببرد، آن تیزى و برندگى ایمان را هم در جاى خود به‌کارببرد. این ترکیبِ ظریف فقط مال زن‌هاست؛ این آمیزه‌ی‏ ظریفِ لطافت و برندگى، مخصوص زن‌هاست؛ این امتیازى است که خداى متعال به زن داده‌است.

ولی امرم،امام خامنه‌ای (حفظه الله)
-----------------------------------------------
این وبلاگ کهفِ دلتنگی های من است.
این‌جا حرف‌هایی را می‌نگارم که مرا به تعالی برساند و امید که سایرین را نیز! هرمِ این نگاره‌ها شاید قندیل‌های جهل و غفلت را ذوب بتواندکرد...
"می‌خواهم زن باشم"
آن‌گونه که "زهرا" بود...
و این آرمانِ من است!

آن‌چه گذشتــــــــ
لطفـــــ دارد خواندنشان

توهین نکن خاله بهار!

جمعه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۳۱ ب.ظ
چندی پیش حسب اتفاق فرصتی پدید آمد تا بعد از مدت ها سراغ رسانه ملی بروم.شبکه گردی(!) می نمودم که برنامه ای در شبکه قرآن توجهم را جلب کرد.

گلهای زندگی!

میهمانان،کودکانی حدوداً 6 – 5 ساله بودند با لباس هایی متحدالشکل که در دختران بسیار جالب توجه بود.

بلندای مانتوها گاهاً به زیر زانو می رسید.اکثر مقنعه ها بالاتنه را به طور کامل پوشانیده و البته بسیار هم مزاحم آزادی عمل دستها بود.بعضاً قسمت دور سر مقنعه ها به حدی گشاد بود که یک دست کامل زیر چانه ها جای می گرفت،اما تل حجاب جزئی از این یونیفرم مذهبی (!) بود تا موها را بپوشاند!

پوشش در پسران هم چندان چنگی به دل نمی زد!

بعضاً بلوزهایی بلند و ناموزون که به قاعده دو تن ظرفیت داشتند با سرشانه های افتاده و آستین های بلند و یقه های چند ضلعی!!!

تأسف خوردم به حال جامعه ای که حجاب را باید این چنین مفتضح اشاعه گر باشد!

وقتی دین -آن هم برای دختران- می گوید 9 سال،چرا باید کودک 6 – 5 ساله را این گونه با حجاب آشنا کرد؟آن هم با لباس هایی که نه تنها هیچ جذابیتی ندارند،بل اندیشه قطعاً نادرستی را در ذهن جستجوگر او خواهند نشاند!

مگر صرفاً رنگ شاد می تواند باور کودک را چنان نسبت به حجاب عمیق کند که بعدها رخنه ای در آن راه نیابد؟!

این گونه نمی شود فرهنگ سازی کرد!

این فرهنگ قطعاً مهلک است!

فرهنگی که حجاب را بیشتر محدودیت معرفی کند تا مصونیت،کدام زیر ساخت جامعه را می تواند رنگ بهبود بخشد؟!

شبکه قرآن می خواهد برنامه ای دینی داشته باشد اما فرهنگ دین را به قهقرا می برد!

بیماردلان بسیارند برای سوء استفاده از فرهنگی که بخواهد این چنین نادرست به جامعه تزریق شود!

اما...

اما...

اما...

بیشینه درد من جای دیگری است!که وقتی دیدم،نگاهم بر صفحه تلویزیون خیره ماند!

رنگ چادر خاله بهار!

قهوه ای...

روزی دیگر خاکستری...

و البته یک روز هم مشکی!

من فقط اینها را دیدم و نمی دانم رنگ های دیگری هم در این ابتکار بدیع شریک بوده اند یا خیر!

دلیلش را نمی فهمم!

صدفی را که تنها و تنها مشکی اش زیباست،خراش انداختن با این رنگ ها چرا؟!

که چه بگوییم؟

اصلاً چرا بگوییم؟

همه حیثیت چادر بر باد می رود وقتی بازیچه دنیای رنگ هایش کنیم.

در جبهه های نبرد هم محیط را به شیوه و البته رنگی می سازند که برانگیزاننده کمترین میزان توجه دشمن باشد.

و این مهم در این وانفسای شبیخون فرهنگی،برای چادر –این سنگر هماره مقدس- چرا نه؟!

توهین نکن خاله بهار!

به من و چادرم توهین نکن!

فرکانس جیغ هایت را اگر کمتر کنی،صلابت بیشتری اگر به صدایت بدهی،همان اندک آرایش صورتت را اگر حذف کنی،می شوی یک خاله خوب و دوست داشتنی!

اما چادر با رنگ هایی چنان،نه!

دل کوچکم را به تازیانه اهانتی چنین شکنجه نکن!

حداقل به حرمت آن چادر خاکی در آن کوچه تنگ که به آسمان می رسد...

توهین نکن خاله بهار!





عموعزت!

ما را به تلویزیون دیجیتال با چندین شبکه و کیفیت برتر نیازی نیست!

تلویزیون سیاه و سفید دو شبکه ای هم رضایت ما را کفایت است،اگر...

دین را به سخره نگیرد!


پ.ن1: قهوه ای و خاکستری رنگ خاک را نشان نمی دهند،لیک کوچه ها جملگی بنی هاشم اند!چادر باید مشکی باشد که اگر تاریخ تکرار شد،خاک نشانی باشد تا همگان فهم کنند شدت ضربه را بر بدنی نحیف...

پ.ن2: یاد چادر های رنگی آزاده نامداری هم به خیر(البته شر!) زغال سنگی و قهوه ای

پ.ن۳: عمرها می گذرد و خون دل ها می خوریم برای اقناع مردمان عالم که ایران و ایرانی با پایبندی به ارزش هاست که قد برافراشته و بر تارک جهان می درخشد.یک نفر اما که حتی معلوم نمی کند شیفته چیست!-از راه رسیده یا نرسیده-چوب حراج می زند به تمامت عقیده مان! دین نداری،شرف نداری،حیا نداری،فطرت هم نداری خانم فراهانی؟!

نجواها  (۶۰)

کار رسانه های ما شده به تمسخر گرفتن ارزشهای دینی
این فرکانس جیغ ها رو خوب اومدی باور کنید عید غدیر ما هم میزبان یکی از این مجریان برنامه کودک که صدای که نه جیغ های این خانم همه رو دیونه کرده بود...

خدا به فریادمون برسه همین



کاش فقط تمسخر باشه مرضیه جان!دارن تیشه به ریشه می زنن!
این خانمه هر دو دقیقه یک بار جیغ می زنه،میگه:"یه دست و هورای بلند"!
حالا شما همون فرکانس جیغ رو تصور کن!
بذار کپی کنیم دیگه



چی رو؟!
نمی ذارم!
سلام
ما همه دغدغه فرهنگ سازی داریم اما فکر کنم دغدغه رسانه از همه بیشتره!!!
با این فیلم ها و اشاعه فرهنگ حجاب اون هم به نحو صحیح!!!
دقت کردی تو همه فیلماشون خونواده های مرفه که هیچ غم و غصه ای ندارن و تو خونه های آنچنانی زندگی میکنن هیچ وقت حجاب درستی ندارن؟و اونوقت همین خونواده ها خدمتکاری دارن چادری!!!
این از تلویزیون...
اما روزنامه!!! عموما عکس های خانم های مقتول رو با روسری یا مقنعه و خانم های قاتل رو با چادر!!!
یعنی چادر واقعا اینه؟دیگه چفدر توهین؟
رسانه بدجور ارزش ها رو لگدمال میکنه.به داد ارزش هامون برسیم...



سلام
اینا اصلا دغدغه نیست،فقط شعاره!کسی که دغدغه داره،برای دغددغه اش قدمی هم برمیداره!نه اینکه فقط خاک بریزه به سرش که وای فلان کار شد و بهمان کار نشد!
حرف پست من نحوه نشون دادن چادر نیست!مجری های شبکه قران حتما باید چادری باشن(البته هستن)اما نباید بذاریم قداست چادر با رنگهایی که با هدف دینی انتخاب میشن اما تیشه به ریشه عقیده میزنن،نابود بشه!
"چادر باید مشکی باشد که اگر تاریخ تکرار شد،خاک نشانی باشد تا همگان فهم کنند شدت ضربه را بر بدنی نحیف..."
می شه یکم توضیح بدی یعنی چی؟



سلام حانیه جون خودم
اینم توضیح:
قرن ها پیش...
مادری مهربان -و مهربانترین مادر هستی را- در کوچه ای تنگ که نامش بنی هاشم است،می زنند!
و آن مادر،مادری است که از دامان او حسن و حسین و زینب و ام کلثوم به عالم عرضه می شود.
مادر چادری داشت که مشکی بود اما وقتی چنان زدندش که روی زمین افتاد،چادرش خاکی خاکی شد.
و حالا...
چادرهای ما باید مشکی باشد تا ما که میراث دار همان مادریم و شاید بانی تکرار تاریخ،فریاد برآوریم که چادر مادرمان چقدر خاکی شد...
و این همه خاک نشان ضربه ای باشد که بر بدن نحیف 18 ساله او وارد می آید!
سلام
کی چوب حراج زده بر تمامیت عقیده ات؟



سلام
روشن بود که!نبود؟!(اسمش رو اضافه می کنم به پست)
یک نفر که حتی معلوم نمی کند شیفته چیست!
نامش می گوید شیفته گل!
بعضی ها می گویند شیفته خود!
من و خیلی ها که مثل من فکر می کنند با عکس(های) جدیدش دارد به همه ما توهین می کند،نظری دیگر داریم!

امان از این رسانه به اصطلاح ملی که قرار بود دانشگاه فرهنگی ما باشد !
شده حکایتی چوبی که هر دو سَر آن . . .



فکر می کنم مشکل اصلی برمی گردد به همین جا که مسئولین فرهنگی کشور،فرهنگ را سپردند دست رسانه و خود فقط نظاره گر شدند!
فرهنگی که نگاهش به غره چشم مسئول بالادست باشد،چه می تواند باشد؟!
اتفاقا من هم معتقدم حجاب محدودیت می آورد.....
اما باید دقت کنیم و ببینیم اطراف ما چه محدودیت هی دیگه ای وجود داره...
برای ما خانما مثلا کفش پاشنه بلند سیندرلایی!!!،ناخن بلند برای انجام بسیاری از کارها ومانتوی تنگ و...
حالا انتخاب کنیم کدوم محدودیت برامون شیرینه و مصونیت بخش...
در مورد رنگ چادر فعلا نظری ندارم...........



نه!
اصلا محدودیت نیست!
اول باید آزادی رو معنا کنی و بعد محدودیت رو!
من خانمهایی رو میشناسم که با چادر غواصی و جت اسکی و برف بازی و چتربازی می کنن!
کفش پاشنه بلند و ناخن مگه با چادر نمیشه؟!
این همه مصداق تو جامعه دیده میشن!
۱۵ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۰۱ ودنیا هیچ فرقی نکرده است
به کجا چنین شتابان
به روزم شاید هم به شب
وبلاگتان ارزش وقت گذاری داشت



خدمت می رسم.
جمله آخر چقدر دقیق بود و البته موجب افتخار!
از این بابت خوشحالم.
۱۵ بهمن ۹۰ ، ۲۰:۱۰ از حضور تا ظهور...
سلام بر مصداق و سیمای یک ناموس خدای متعصب! (از نوع خوب)
حالا شما که بعد عمری اومدی شبکه گردی .دلا خونه از دست این برنامه کودکایی که قراره نسل چهارم تحویل انقلاب بدن . برنامه کودکم برنامه کودکای قدیم .امثال میگ میگ بود دیگه که اینقدر اعصابمونو خورد میکرد از پای تلویزیون پامیشدیم
برنامه کودکای شبکه دو مخصوصا ، به معنای حقیقی افتضاحه مخصوصا وقتی با موسیقی و صدای خوندن خاله ها و عمه ها و لباسهای چین چینی همراه میشه!
اتفاقا منم میخوام یه پست واسه نقد مجری های خانوم برنامه کودک بذارم.احتمالا فردا پس فردا. حرفام ادامه داره...
فعلا در پناه خدا



سلام
من واقعا ترجیح میدم متعصب باشم اما با عقاید اساسی زندگیم بازی نشه!
من بیشتر از 12 ساله که برنامه کودک نمی بینم!!!مگر اینکه جایی باشم و اونجا تلویزیونی روشن باشه و توفیق اجباری نصیبم شه!
با این حال می دونم چه افتضاحاتی داره به جامعه تزریق میشه.
آخ که با این جیغ ها بند دلم پاره میشه!دلم می خواد دستم بهشون برسه و خفه شون کنم!(ناموس خدا حقیقتا متعصب می شود[نیشخند])
عدل همین موقع که من این رو گذاشتم،می خوای بذاری؟!
قالب پارسالمون بعد محرم یادته؟!
چه تفاهمی داریم من و تو!
۱۵ بهمن ۹۰ ، ۲۳:۳۴ مادربزرگی برای تمامی فصول
جانا سخن از زبان ما میگویی
این برنامه های خاله های فت و فراوون رو به یمن وجود گیلاس مدام تماشاگر هستم
انقدر کفری میشم وقتی میبینم دخترای 3 ساله مثل گداگودوله ها روسری های بزرگ و پهن سر کردن و طفلی ها میخوان لحظه ای خوش بلشن هی با روسریاشون کلنجار میرن
یه روز از ساعت 9 صبح شروع کردم تلفن زدن به این روابط عمومی ها
از این خط به اون خط
با هزار مکافات
با خون دل
ساعت 11 تونستم راجع به این درد بزرگ با مسول این جریان حرف بزنم
گفتم چرا سجادتون و جلوی پیامبر پهن کردین؟
مگه خدا نگفته 9 سالگی؟
چرا از سه سالگی سر بندگان طفل معصوم جلباب انداختین
؟؟؟
گفت دستورکاره
گفتم خوب توی مفاهیم برنامتون با موضوعاتتتون دین و یاد بدین
آهنگای دامبول دیمبولتون که منو هم به رقص در میاره
مشکل ما با دوتا موی این طفل معصوما حل میشه؟
گفت دستور از بالاست
منم گفتم این بهونه ی خوبی برای طفره رفتن و جواب منطقی دادن نیست
بالایی که شما میگی یعنی مقام رهبری؟
نخیر
این کاسه لیس ها هستن که میخوان اینجوری دین داری کنن
گفت اخه وقتی بچه ها رو میارن شما که نیستی ببینی تن یه بچه سه ساله لباسایی میپوشن که اصلا در شان بچه نیست
ارایشش میکنن و ....
گفتم خوب به اونا بگید اینطور نیارن بچه رو از گرفتن بچه هاشون معذورید
نه که روسری بچپونید سر این کوچولوها
لباس فرم درست کنین اصلا
خلاصه یه یه ساعتی چونه زدم
اما
ان گوش اگر گوش تو و
ناله اگر ناله ی ماست
ان چیز که به جایی نرسد فریاد است



جداگانه پاسخ خواهم داد.
در پاسخ مادربزرگی برای تمام فصول:
سلام دوست جدید
چقدر از این بابت خوشجال شدم که نتوانسته اید سکوت کنید و بی تفاوت از کنار ماجرا بگذرید!
واقعا جوابها فقط طفره رفتن از اصل قضیه است،وگرنه واقعا ظلم هست که کودک را به ضرب روسری های بزرگ محجبه کرد!
من به کل با حضور کودکان در برنامه های کودک مخالفم!کودک بی گناه معصوم می رود در استودیو که برنامه اش را از نزدیک دنبال کند یا رقص عموهای بی شمارش را ببیند و جیغ خاله های فراوانش را بشنود؟!!!
در همین گلهای زندگی یک بار گزارش پخش کردند و سوالی از یک کودک پرسیدند.کودک معصوم پاسخی داد که اولا آبروی پدر و ماردش را برد،ثانیا گزارشگر ریسه رفت از خنده!
و من فقط مانده بودم آن گزارش که زنده نبود،چرا پخشش کردند اصلا؟!!!
سلام
چادر بادمجونی هاشو نگفتی !
حالا شما حرص نخور !
تو مگه کنکور نداری ؟!
من که دارم



سلام
گفتم که من فقط همین ها رو دیدم که گفتم و نمی دونم دیگه چه رنگی هایی تو این ابتکار بدیع شریک بودن!
من اصلا تلویزیون نگاه نمی کنم.خیلی اتفاقی دیدم!
۱۶ بهمن ۹۰ ، ۲۲:۰۱ اردیبهشتی
من تا حدودی مخالف نظر شما هستم. حجاب را سلیقه ای نکنیم که هرچه دین ما ضربه خورد از قاطی شدن سلیقه ها در دین شد.امروز مانتو شلوار قهوه ای و مشکی و..جوراب سفید ممنوع! کفش کتانی در مدرسه ممنوع!
حالا دخترهایمان از جلوی در مدرسه که می آیند بیرون اول مقنعه هایشان را می دهند بالا!
شل کن و سفت کن ما دمار از روزگارمان در آورد.
تعریف حجاب مشخص است!
علما هم زحمت بکشند جلب توجه را ترجمان کنند متشکر می شویم. تا آن را هم لحاظ کنیم.
من فکر می کنم تنوع حجاب به خصوص برای بچه هایمان که تازه می خواهند حجاب داشته باشند خودش کلی تشویق است!
حال باز رحمت به امروز که می شود ساق دست و تل مو و خیره را ست کرد !
ما ان موقع یک چادر سفید داشتیم که با آن پارچه ها ی اضافی ، برایمان ساق دست هم می دوختند.
به نظرم در مورد حجاب و رسانه باید کارشناسی عمل کرد.
.
ببخشید این را می گویم ولی آن محدودیتی که امام گفتند مفهوم دیگری داشت که در جامعه به اشتباه کار گرفته می شود. حجاب محدودیت برای ما می اورد خوب هم می اورد اما فوایدش بیشتر از آن محدودیت است!
شما با چادر و حجاب بهتر می دوید یا بدون آن؟! با حجاب بهتر از مهمان پذیرایی می کنید با بدون ان؟!
اگر به بچه ها بگویم:مامان جان! من هم چادر می پوشیدم اول کمی برایم سخت بود اما عادت کردم! و الان دوستش دارم!
بچه می فهمد با شما فرق نداشته
اما هی بیاید بگویید حجاب محدودیت نیست! بچه ی من باور نمی کند چون باور کردنی نیست!
تا پارسال راحت می گشته و می پریده الان تا می دود چادر زیر پایش گیر می کند یا دائم باید دستش به سرش باشد. حجاب سخت است محدودیت است اما چون دستور خداست چشم!
مثل نماز صبح که سخت مان است از خواب بیدار شویم اما باید بیدار شویم.
با قضیه حجاب نباید مغرضانه و شعارگونه برخورد کرد. در مورد رسانه هم قبلا گفتم باید کارشناسی شود. یعنی اهل فن سخن بگویند.
التماس دع



جداگانه جواب میدم.
۱۶ بهمن ۹۰ ، ۲۲:۰۷ اردیبهشتی
در ضمن! من سعی می کنم هر از گاهی برنامه ها را ببینم.
تا در نقد دستم پر باشد.
این از این
دوم این که من و همسرم از همین الان بعضی از کارتونهای خوب رو از تلویزیون ضبط می کنیم برای بچه هامون و یا مهمانان کوچکی که منزل ما می آیند.
سوم
وقتی امثال من و شما فضا را برای آنها خالی کرده ایم...
چهارم
این از وظایف مراجع هست که نسبت به نسل بعدی و برنامه های این چنینی اعلام خطر کنند! برنامه سازهای ما فکر می کنند همه پای ماهواره نشسته اند و باید برنامه ای هم طراز آن بسازند تا انها کانال داخلی را ببینند اما به چه قیمتی؟ می خواهم نبیند هفتاد سال سیاه!
برنامه فتیله که دوستان ما غدقن کرده اند ! شبکه دو را به خاطر بچه هایشان بسته اند!
خب بچه های من و دوستانم تلیزیون نبینند پس این برنامه برای چه کسانی است!
پیامک هم زدیم خبری نشد!
باز رقاصی و..
خدا به داد بچه هایمان برسد



جداگانه جواب میدم.
۱۷ بهمن ۹۰ ، ۰۲:۰۲ مادربزرگی برای تمامی فصول
سلام
من آخرش زبون سرخم سر سبزمو بالا دار میبره
خواهش میکنم
لینک از ماست





سلام
منم همین طورم!!!
ممنون
در پاسخ به اردیبهشتی:
بحث سلیقه نیست!ضربه ای که چادر قهوه ای و خاکستری به حجاب میزنه،با ضربه ای که ممنوعیت رنگ روشن برای مانتو میزنه،برابره!من چادرم رو بی نهایت بی نهایت بی نهایت دوست دارم.برای رنگ مانتو هیچ وقت ممنوعیتی نداشتم.(فرم های مدرسه هم تقریبا رنگ تیره نبود)هر وقت خواستم مانتو بخرم،رنگی رو که دوست داشتم خریدم.التبه من اصلا رنگهای جلف رو نمی پسندم.اما قدغن که نیست!این مشکل برمیگرده به مسئولین مدارس یا حتی مسئولین بالاتر که اینجوری می خوان حجاب رو به جامعه تزریق کنن و این قطعا اشتباهه.
من اصلا با رنگهای متنوع برای حجاب به خصوص کودکان مخالف نیستم(تا حدود زیادی هم موافقم)مشکل من در این برنامه حجابی بود که حجاب نبود!من میگم چه اشکالی برنامه قرآنی باشه،شبکه قرآن هم باشه،اما به بچه ای که هنوز مکلف نشده،حجاب رو تحمیل نکنن؟چی میشه؟حداقل اگه می خوان بچه رو با حجاب آشنا کنن،درست معرفیش کنن.نه اینکه لباس های ناموزون و بدترکیب تنشون کنن،رنگهای شاد هم بهش بزنن،بعد بگن این حجابه!اینه که مشکل سازه.این بچه ها در آینده همینی میشن که الان عناصر نامطلوب جامعه ان!
من نگفتم به بچه ها از همون اول یاد بدیم حجاب محدودیت نیست!حجاب زمانی محدودیت نیست که عمیقا باورش داشته باشیم.فی المثل در همین مواردی که شما ذکر کردید،اصلا به چشم محدودیت بهش نگاه نکنیم.اگر فکر می کنیم اینا محدودیت هست،تصور کنیم همین مایی که چادری هستیم،مجبور شیم اصلا چادر نداشته باشیم.وقتی خدمون رو بدون چادر تصور می کنیم،جس واقعا چندشناکی به آدم دست میده.اینطور نیست؟من وقتی فکر می کنم،دقیقا همین طور میشم.
رقاصی و جیغ زنی برنامه های تلویزیون چیزی است که نمی دونم خود مسئولین چه توجیهی برایش دارند!گاهی فکر می کنم ماه8واره به این خطرناکی که اینها هستند،نیست!
ضبط برنامه های خوب کار خوبی است اما می دونید که برای همه امکان پذیر نیست.
با اینکه بگذاریم فقط کارشناسان در این مورد صحبت کنند،مخالفم!مگر امثال همین کارشناس ها این بلا رو سر ما نیاوردند.در فضاهای اینچنینی با تبادل نظرهای گوناکون میشه به نتایج مطلوبی رسید و البته برای اصلاح هم قدم برداشت.
از حضور و نظرات شما متشکرم.
حاجتتون روا...
می دونی من خودم هم چادر رو مشکی می پسندم. فقط همیشه دنبال یک استدلال قانع کننده هستم واسه کسی که ازم بپرسه چرا چادر باید مشکی باشه...




دلیلی بالاتر از اینکه کمترین میزان توجه نامحرم رو جلب می کنه؟!
دلیل مربوط به دل هم همون که تو پ.ن گفتم!
۱۷ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۲۲ اردیبهشتی
با نظرتون در مورد برنامه ها موافقم! اما همچنان می گم دینداری سخت است و حفظ حجاب هم سخت! یعنی محدودیت!
من خودم از شش سالگی چادر پوشیدم.
گاهی کودکستان چادرم رو جا می گذاشتم!
اما خب!
قبول کن!
من دوره سوارکاری گذروندم!
و می گویم با چادر غیر ممکنه!ببخشید وقتی داری چهار نعل می روی باید چادرت را بچسبی یا اسب را؟! دوما باد پادرت را تکان بدهد اسب رم می کند!
وووکه جایش نیست و حوصله اش
نمی دونم این خانومهایی که گفتی اسکی می کنند و غیره چطور!
اگر شنیدی باور نکن!
من دختر جسوری بودم و همه جا هم می خواستم ثابت کنم حجاب مانع نیست اما این با محدودیت متفاوت است!



من نمیگم مطلقا محدودیت نیست!حرفم اینه که نگاه من میگه محدودیت نیست و شاید نگاه شما یا خیلی های دیگه محدودیت باشه.هر دو بینش محترمه و جنگی هم نیست!
خب چرا 6 سالگی؟!
منم نمی دونم دقیقا چطوری بوده اما ازشون می خوام بیان و توضیح بدن.
با پاراگراف آخر حرفتون دقیقا موافقم.
سلام ناموس جان
با قسمت زیادی از حرفات موافقم. ولی یه جاهایی زدی تو خاکی ریفیق. (آقا دیگه !)

در همین رابطه وب زنده شده. خودت و ریفیقاتو وردار بیار ! زنبیل فراموش نشه !



سلام پرستوی عزیز
کجاها زدم خاکی؟
بگو شاید نقد خوبی داشته باشی و به نتیجه مثبت برسیم.
خدمت می رسم.
زنبیل کم بود براش،با کامیون اومدم!!!
قاسد تویی و اون برخورده مسخرت


پشت دینت قایم شدی ... زل زدی به بقیه

ژست هم واسه ما میگره.... تو چادرت جقت سیاهید



هه!
عجب کامنت جالبی!
فاسد یا قاسد؟!!!
جفت یا جقت؟!!!
بفرمایید دقیقا کدام برخورد مسخره و کدام ژست؟
باز خدا را شکر که دینی دارم که پشتش قایم شوم!
من و چادرم سیاه،شخص شما چه رنگی هستید و پشت کدام توجیهات خود را مخفی کرده اید؟!
بی نهایت تابلوست شما چه کسی هستید!
ببین درسه با وجود دکور زیبایی که درست کردند ولی لباس بچه ها خیلی دست و پاگیره . اما در مورد چادر مجری !
من خودم چادری ام و دوست دارم دخترم هم بعدا همیطوری باشه . ولی میدونی بچه ی من تمایلی به دیدن اون برنامه نداره . چون براش جذاب نیست اما تا اسم خاله شادونه میاد کلی خوشحال میشه . اتفاقا اون بار میگفتم لباس خاله شادونه برای بچه ها مثل فرشته ها می مونه . مسلما بچه اونو بیشتر می پسنده . چه اشکالی داره چادر رنگ شاد داشته باشه ؟ چرا فقط سیاه ؟ کجای اسلام گفته سیاه ؟ مردم اندونزی و مالزی لباسهای پوشیده و رنگارنگ بسیار زیبایی می پوشند . هم قشنگه هم کاملا پوشیده ! به نظر من حتی اگه توی جامعه هم باب میشد چادر رنگی بشه بد نبود . گرچه تصورش الان شاید جالب نباشه ولی من روی رنگ مشکی تعصب ندارم . کاش این برنامه هم به جای مجری خانم ، آقا می آورد تا بتونه راحتتر برنامه اجرا کنه .
امیدوارم حرفم ناراحتت نکرده باشه . من فقط به عنوان یه مادر که عکس العمل کودکش رو دیده نظر دادم .



فرهنگ چادر مشکی اصلا فرهنگ بدی نیست که بخوایم ضدش عمل کنیم!برای یک بانوی مسلمان واقعا ارزش محسوب میشه که نامحرم ها بهش کمترین توجه رو داشته باشن و این با چادر مشکی کاملا میسره!
کاملا قبول دارم که این برنامه کلا خنکه!!!و همون خاله شادونه که دنیا دنیا نقد بهش وارده،طرفدار بیشتری داره!(البته سابقه کار و هم نباید ندیده گرفت)ولی حرف من اینه ذهن بچه ها بیش از حد جستجوگره و از بچگی نباید بهشون گفت مشکی نه!بعد ها با استدلال اگه خودشون خواستن حجاب دیگه ای داشته باشن،مختارن.
چرا ناراحت مهتاب جونم؟
چادر مشکی من این روزها مظلوم ترین لباس دنیاست...حتی مظلوم تر از عبا و عمامه ی عالمان دینم

چادری که لبه هایش را گل های صورتی می دوزند، رنگش را تغییر می دهند، بر سر هر کسی می پوشانند به زور...

چادر مشکی ما و مادرمان این روزها مظلوم است رفیق...



همین است!
و سابقه "این روزها" بسیار طولانی است...
از این غلط های املایی به کجا میخواید برسید توو وب های دیگه هم همین کارو میکنی.

این غلط گرفتن ها غلط های خودتو پاک نمیکنه.

اصلا من رنگین کمون .شما؟ وقتی یکی بهت گیر میده جوابشو بده نه اینکه به خودش برگرد بی ادبی کن .... ای دوست دار خدا و امام زمان در کدامین روایت این برخورد صحیح است ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

تابلو باشم و نباشم منافق نیستم.

تو اون تظاهراتت هم آبرو دین و بردی هم چادرو

جمع کنین این وضعو...



مگر قرار است آدمها همیشه با هر کاری به جایی برسند که از غلط گرفتن ها چنین هدفی باید داشت؟
ضمنا بنده فرق غلط املایی و تایپی را می فهمم!هدف اصلی از ایراد غلط ها چیز دیگری بود که متوجه نشدید!
چشم هایتان را خوب بگشایید و ببینید که بنده از شما سوال پرسیده ام دقیقا کدام برخورد و کدام ژست را میفرمایید!این یعنی بنده دقیقا متوجه منظور شمانشده ام تا پاسخ دقیق دهم و بی ادبی نکنم!!!
کلا عادت دارید هر برخوردی می خواهید،انجام می دهید و واکنش متقابل را بی ادبی نام می نهید!
اگر گفتم خودم تا حدی دین دارم، کجایش به شما ارتباط می دارد؟
اگر گفتم خودتان چه رنگی هستید،فقط سوال است و نه الصاق برچسبی به شما!
مگر اینکه به خودتان شک داشته باشید!!!
برخوردهای شما را هم پیشترها دیده ام و چقدر آشناست این سخن که باید درست جواب داد و طرف مقابل را سیبل تهمت نکرد!
کدام تظاهرات؟کجای متن آبرویی از دین و چادر برده است؟!
یک نکته فنی:
وقتی خودتان می گوید رنگین کمان،چرا می گویید منافق نیستید؟!
این دو که یک معنا دارند!
عزیزم این حرف قبل من برمیگشت به تحلیل یک عالم دینی!!!!
البته خیلی خیلی مختصرش کردم



شما که خودت عالمی دیگه!
راستشو بگم الان یادم نمیاد کدوم حرفت!
ماهی قرمز شدم!
بذار برم نگا کنم!
بسیار جالب بود...و بجا!




متشکرم از نظر لطف شما
بانو خودتو ناراحت نکن...این ها نمی فهمند...
تو فکر می کنی همان چادر قهوه ای یا هررنگ دیگری را در بیرون هم سر می کنند؟؟
چادر وسیله ای ست که با آن زینت را می پوشانند یا بالعکس خودش زینت است؟؟

آنها شغلشان مجری گریست و بالاجبار چادر بر سر می کنند در جلوی صحنه...
از پشت صحنه ها خبرداری؟؟

بانو...گولمان میزنند...گولمان میزنند...همان مذهبی نماها...



وای از حجاب اجباری!
وای از حجاب تحمیلی!
چه ضربه ای می زنیم به دین با این دینداری های مزخرف!
مذهبی نماها...
یکیش خود من!
۱۸ بهمن ۹۰ ، ۲۱:۳۰ اردیبهشتی
اینکه چرا شش سالگی؟!چون خواهرها و خاله ها و مامانم می پوشیدند منم دوست داشتم!


چشم و هم چشمی بوده پس!(چشمک)
دوست دارم جواب توی مومن خدا داره عالی کار 20 نماز شب خون ه منتظر امام زمان و بدم


اما از فساد و شر بعدش پناه میبرم ب بی جوابی

درسته اصلا همه بد و فاسد .شما آسمانی

فقط رنگین کمون از انعکاس رنگ ها رنگین کمون میشه و وقتی میاد که رحمت باشه این با مفهوم رنگارنگ شما فرق داره... گرچه وجه اشتراکش در "کافر همه را به کیش خود پندارد است..."



چلنگری نیاز است برای ترجمه این کامنت های شما!
خط اول چقدر در هم ریخته بود!
پناه به بی جوابی یا فرار از جواب؟!
بنده ادعای آسمان نشینی ندارم.همه را هم چنین نمی دانم!حرفی هست؟!
مشکل در همین انعکاس رنگهاست!
بگذارید قصه آشنایی بگویم:
شهریور 88 در شهر ما بارانی آمد که دروغهای بسیار گفت.در نقش باران ظاهر شد اما سیلاب بود.همزمان زندگی چند نفر را با اتومبیل هایشان به بازی گرفت.فقط یک نفر که خود را به آب زده بود،زنده ماند و بقیه...!مردمی که عقلشان به چشمشان بود،فقط رنگین کمانها را دیدند و تلفات بارانی که رحمت هم نبود،در شمار نیاوردند.
باران اسیدی هم اگر بدانید چیست،رحمت نیست!خاکستر می کند زمین را...
عشق می کنم با کفری که شما به من نسبتش دهید!
۱۹ بهمن ۹۰ ، ۰۴:۴۶ اهل صراحتیم
با سلام
تمام این پست کم و بیش قبول چرا در این پست یک راهکار عملی نمی دید چرا این همه نقدمی کنید وراهکار نمی دهید صرف گفتن نقد نمی تواند نقد منصفانه ای باشد باید حتما از طرف کسی که نقد می کند راهکار عملی بدهد!


سلام
چرا راهکار بدهم و خودم راه را نروم؟
گاهی وظیفه فقط روشنگری است.نتیجه مگر غیر از این است که نباید چادر این رنگی پوشید؟این گفتن ندارد،بلکه فهمیدن دارد.
راهکار اعتراض است اما نقش من مگر این نیست که خیلی ها را بیدار کنم؟گاهی لازم است به شعور مخاطب احترام بیشتری گذاشت و او را به تفکر وادار کرد تا خود تصمیم بگیرد.اینکه من فقط بگویم این غلط است و باید اینگونه عمل کنیم،یعنی اصلا خودم را در جامعه حساب نکرده ام و فقط روی منبر رفته ام!
درمورد چادرهای آزاده نامداری عکس و مطلب در اینترنت بسیار است اما درمورد خاله بهار من که چیزی یافت نمودم.این یعنی هنوز خیلی ها نمی دانند.چرا؟اولا چون شبکه قران مخاطب به نسبت کمتری دارد.ثانیا خیلی ها فکر می کنند چون برنامه بچه هاست،مشکل ندارد.اتفاقا من فکر می کنم چون در ذهن بچه ها ثبت می شود،پر از اشکال است.
سلام
از صمیم قلبم ازت متشکرم
وقتی میبینم افرادی هستن مثل تو که این مسائل واسشون دغدغه هست تو قلبم احساس امیدواری میکنم.
چون واقعا بعضی وقتا حس میکنم شاید من نگاهم بده...
شاید من بد برداشت میکنم
شاید من...
اما وقتی وقتی میبینم افرادی مثل تو هم منتقد هستن به خیلی از مشکلات در جامعه قوت رو در دلم حس میکنم.

خدا قوت...



سلام
از صمیم قلب خواهش می کنم.
دغدغه بودنش که خیلی جای غرور نداره.مهم اینه این دغدغه جامه عمل بپوشه.
چرا نگاه بد باشه خب؟!
سلام مادر
اومدم با کمی اشک اندر گوشه چشم

خاله بهار و هستم حقیقتا که صداش تو سر ادم میپیچه
تو اگر یک بار نگاش کردی من البته به خاطر خواهر و برادر کوچیکم تابستون باهاش زندگی کردم

به نظر من این برنامه با اجرای افتضاح خاله بهار هیچ بیننده نداره و هیچ نکته خاصی به بچه ها یاد نمی ده و البته دقیقا همون ساعت شبکه دو خاله شادونه با اجرای بی نظیرش از اهنگ های غیر مجازش که بگذریم حد اقل یکم اگاهی به بچه ها می ده و البته لباسش مناسبه برای بچه ها...

چرا فکر می کنی چادر رنگی پوشیدن بی حرمتی به حجابه؟
وقتی مهمون میاد خونتون تو با همون چادر رنگی جلوش میشینی!پس حجاب و مسخره کردی!
البته که مشکی برازنده ترین رنگ برای پوشش است چرا که کمتر جلب توجه می کند مروارید بودن و صدف بودن به رنگ نیست عزیزم به رفتار و کرداره کسی که چادر می پوشه باید حرمت اونو با رفتارش نگه داره.

ازاده نامداری سیاستی بود از طرف رسانه ملی برای اشاعه حجاب برای زدودن افکار سنتی و متحجرانه در مورد محجبه ها
.تا حدودی این سیاست موفق بود اما نه به طور کامل.
اما چیزی که ادمو بیش از اندازه اذیت می کنه اینکه خیلی از این محجبه های تلوزیونی چهره هایی ماهیتا متفاوت با انچه در رسانه هستند دارند

و البته اوردن نام فراهانی در کنار خاله بهار و نامداری کمی اجحاف بود
پاینده باشی



سلام ثنای عزیزم
خدا رحمتشون کنه و به شما هم صبر بده انشاالله.
منظور من چادر تو خونه نیست که با اون مقایسه کردی!من کی گفتم نباید تو خونه چادر رنگی پوشید و این اشکال داره؟همه حرف ن چادر بیرونه و مخصوصا در رسانه و مخصوص مخصوصا(!) جلوی بچه ها!
بچه ای که تو خونه چادر رنگی پوشیدن مادر و خواهر بزرگترش رو ببینه،این رو هم می بینه که بریا بیرون رنگ و نوع چادر عوض میشه.و همین رو هم یاد میگیره.من میگم نباید بچه از کودکی با ذهن جستجوگرش با این فرهنگ آشنا بشه که هر چی شد،شد.فقط یه چیزی آدم رو بپوشونه!این سطحی ترین و نازل ترین تعریف حجابه!
چرا اجحاف؟
۱۹ بهمن ۹۰ ، ۱۵:۵۷ زهرا جوووووووووووووووووووووووووووووووووو
سلام دختر دایی
خوفی امدیم بگیم مرسی بابت شالگردن.همه دوستام گفتن خیلی خوشگله.از زن دایی جونمان بسیار تشکر بنمای.دستت درد نکنه.خیل باحاله مرسی عزیزم.حالا چرا زحمت کشیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید که دیر شد البته بزار به حساب یکم زیادی دیوانگی مان



سلام دخترعمه جونی
خواهش می کنیم به اتفاق زن دایی جانتان!
کامواش که سلیقه من بود.تو بافتش هم کلی اعمال نظر کردم.ریشه هاش هم محصول مشترک بود!...
یکم دیگه بگم،می فهمی من از مامانم بیشتر زحمت کشیدم!هه هه
به قول مادربزرگ مشترک:انشاالله به سلامتی پاره کنی!
چشمم به در وبلاگ خشک شد!بازم متشکر
انتقادات عالی..ممنون..واقعبینانه!
نمیدانم چه اصراری بر افراط در این مملکتی که پر از تفریط است داریم؟!
اگر مقداری متعادلتر بودیم مطمئنا" وضعمان خیلی بهتر بود..
اگر به حرف دینمان عمل میکردیم لباسی نا زیبا به عنوان حجاب و ترویج آن تن کودکانمان زیر 9 سال نمیکردیم..
اگر واقعا" دیندار بودیم آن را انتخابی برای کودک 6 ساله میکردیم..
اگر واقعا"به اصل حجاب پایبند بودیم همانطور مشکی دوستش میداشتیم..نه رنگ های قهوه ای و ..

دور از تصور نیست اگر روزی رسانه های ما شبکه ای به عنوان فشن ااسلامی به وجود آورند و مثلا" رنگ سال چادر را بنفش اعلام کنند!
ارزش های اسلامی دانه دانه دارد به گورستان های تاریخ میپیوندد و ما با این کار هایمان موجب تسریع آن میشویم..باعث میشویم آن کودک از حجاب متنفر شود! .. چه جامعه ای!

ظهور هر چه زودتر انشاالله!



ممنون از نظر لطف شما.
واقعا جای هیچ حرفی رو باقی نگذاشتشد.
انشالله...
۲۰ بهمن ۹۰ ، ۰۲:۳۲ ☼عاشق❤دل❤ خسته ☼
سلام به شما بزرگوار
من از پشت شبهای بی خاطره

من از پشت زندان غم آمدم

من از آرزوهای دور و دراز

من از خواب چشمان نم آمدم

تو تعبیر رویای نا دیده ای

تو نوری که بر سایه تابیده ای

تو یک آسمان بخشش بی طلب

تو بر خاک تردید باریده ای


مرا با نگاهت به رویا ببر

مرا تا تماشای فردا ببر

دلم قطره ای بی تپش در سراب

مرا تا تکاپوی دریا ببر

تو یک خانه در کوچه زندگی

تو یک کوچه در شهر آزادگی

تو یک شهر در سرزمین حضور

تویی راز بودن به این سادگی




سلام و سپاس
ز آسمان دل من خورشید و مه برآمد شب میلاد احمد(ص) با پور حیدر آمد همه شادی نمایید که میلاد نبی شد جلوه ی نور صادق ز بعدش منجلی شد.

سلام خواهر خوبم
میلاد ختم المرسلین حضرت محمد( ص) و رئیس مذهب شیعه را به شما تبریک می گم.



سلام مرضیه جون
منم همین طور...
خطاب به جناب آقا یا سرکار خانم فاسد:
اگر از این وب به هر دلیلی بدتون میاد لزومی نداره بیاین بهش سر بزنین...
اینجا جای تهمت ناروا و فحاشی نیست.
اگر نظری دارین در مورد متن و اشکالی میبینین طی یک صحبت و گفتمان منطقی بیان کنید لطفا.
آرامش کاربران وبلاگ و احتمالا نویسنده رو بیخود به هم نریزید(گرچه احتمالا نویسنده و اکثر کاربران ارزشی برای این نظر قائل نیستند)



تو چرا اینقدر اصرار داری که من برا نظرت ارزش قائل نیستم؟
هان؟
یه بار دیگ این حرفو تکرار کنی،اول می کشمت.دوم خفت می کنم،سوم می زنم تو گوشت!!!
خشونت رو داشتی؟!

ایشون خانم که نیستن ولی آقا...
به هر حال از لحن صحبت من مشخصه که از عناصر ذکور جامعه ان!
صحبت و گفتمان منطقی از جانب چه کسی؟؟؟
ایشون؟؟؟
عجب!
راستش برا منم عجیبه که هنوز اینجا سر می زنن!
سلام
متاسفم ازین همه کم کاری و اشتباه ..
اتفاقا صحبتای استاد پناهیان خیلی به این مسئله اشاره داره : ما داریم کاری می کنیم که دین تازیگیشو برای بچه هامون ازدست میده .. از بس که از بچگی می گیم حجاب ، حجاب ، حجاب ...
به روزم



سلام
واقعا باید متاسف بود.
اصلا چرا باید اجباری باشه قبل از 9 سال؟
از دین که نباید جلوتر رفت!
۲۱ بهمن ۹۰ ، ۱۱:۵۳ یه متحجر...
سلام...
.
.
.
زیبا مینویسید بانو...
قلمتان مستدام...
دعامون کنید...



سلام
ممنون از نظر لطف شما.
چشم
۲۱ بهمن ۹۰ ، ۱۴:۴۹ زهرا جوووووووووووووووووووووووووووووون
سلام
خداحافظ از جوب بر گرفته



سلام
حالا این یعنی چی؟
شما تشریفتون رو ببرین عروسی!!!
با سلام.مطلب شما در سرویس جام بلاگ سایت جام نیوز منتشر گردید.
کد لینک خبر :
http://www.jamnews.com/NSite/FullStory/News/?Id=58665&Serv=37



سلام
عجب!
متشکرم
بسم الله
سلام ناموس جان
قصد نصیحت ندارم هدفم میدونی که خیر و خوبیه
نمی دونم چه اصراری داری که به هر کلکلی جواب بدی.با اینکه گفتی ولی بازم حل نمیشه برام
این جواب دادنهات باعث میشه کسانی که بهشون هم نمیاد که بچه های بدی باشند ولی زمینه ای رو مهیا می بینند برای کلکل و احیانا " لذت در کلکل " . و از کلماتی استفاده می کنند که اصلا در شان بچه ها نیست. و این یعنی آسیب. این یعنی خطر. چه سودی در این بین هست؟ مگر هرکس هرچی گفت تو دقیقا همون میشی که با جواب دادن بهش و اصرار ، می خوای که دارای اون صفت نشی ؟

اینا رو می گم چون واقعا توقع ندارم از بچه ها. حیفه که وقتی میشه خیلی خوب بود و خیلی از اوقات رو با حرفهای مهمتری پرکرد، وقت رو حروم کرد و به این مسائل پرداخت. حیف اعصاب و آرامش آدم نیست ؟
بهت پیامکی هم گفتم که هستن کسایی که تو وب من هم میان و خذعبلات می گن. ولی کمترین اهمیتی نمی دم. همین. خدای من هست و شاهده. می دونه که کی داره چی میگه و چه نیتی داره. پس دیگه نیازی به این کلکل ها نیست. حداقلش می تونی تایید کنی و بهتره که جواب ندی. به عنوان خواهر کوچکت گفتم.
العفو


سلام عزیز دلم
دربست حرفاتو قبول دارم ولی قبول کن تو نمی دونی این بشر کیه و چرا اینجوری می کنه و خب این یعنی 100% در جایگاه من نیستی.می دونم که می دونی دلایلی برای کارم دارم و این دلایل برای خیلی ها قابل قبول نیست.
با این حال...
من سعی می کنم بعد از این بچه خوبی بشم و برای مزاحم های بی ... ام(!) تره هم خرد نکنم.
حالا با من دوست میشی؟هه هه
برخیز که فجر انقلاب است امروز , بیگانه صفت خانه خراب است امروز . هر توطئه و نقشه که دشمن بکشد , از لطف خدا نقش بر آب است امروز .

سلام بر دوست عزیزم
۲۲ بهمن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی بر شما و ملت ایران مبارک باد .



سلام مرضیه جان
بر شما هم مبارک
سلام
این شبکه قران مایی که مثلا مذهبی هستیم هم به خودش جذب نمی کنه چه برسه به بقیه ی آدم ها
من نمی دونم واقعا چرا باید حجاب بچه های 5 ساله از آدم های 40 ساله بیشتر باشه!
بابت رنگ چادر ولی باید بگم باهاتون مخالفم
من یه نفر که همیشه چادر مشکی می پوشم حتی اگه یه رنگ دیگه مد بشه
ولی انتخاب رنگ چادر می تونه به انتخاب خودشون باشه چرا همه باید محکوم بشن که اگه می خوان چادری باشن حتما رنگ مشکی باشه!



سلام
موافقم.یک برا یکی از برنامه هاش رو جزئی نگاه کردم،هیچی دستگیرم نشد.
ببین دوست من...
حرف من خلاف آب شنا کردنه،زمانی که جهت موافق آب هیچ مشکلی نداره و به یه جای خوب منتهی میشه.
میشه همین حرف شما!
اگر بهترین رنگ چادر قرمز می بود(و البته این قرمز جوری می بود که توجه نامحرم ها رو جلب نمی کرد)الان حرف من سر دفاع از قرمز می شد.
وقتی مشکی هیچ مشکلی نداره و خیلی خوب هم هست،دیگه چرا رنگ دیگه؟
البته خیلی خوبه که رنگش مشکیه،چون از خیلی جهات بهترینه.
ان شالله خدا بهتون صبر بده...خیلی وحشتناکه....خیلی ..بیچاره اون تازه عروس....



انشاالله...
منم اول همش به دل اون فکر می کردم.
از دیروز عصر یه ذره وضع زندگیمون بهتر شده!
هرچند هی یادمون میاد و گریه ...

بعد این همه مدت اومدی اینجا،فقط همین؟!
بقیه پستهام چی؟!
بانو جان
با تمام وجود تسلیت میگم..
و مهربان خدایم صحت وجود میطلبم برای بازماندگانتان...
غم آخرتان انشا’الله



ممنونم عزیز دلم...
فوت شده ها برای من خیلی آشنا نبودن اما زیاد شنیده بودم ازشون.
یه بچه 2-3 ساله...
وای خدای من!
ممنونم...خیلی ممنون!
برای یک نفر که اعزام شده مشهد و حالش خراب تر از بقیه است،بیشتر دعا کن رفیق
سلام
نگرفتی مادر
درسته که بچه ها تیزتر از اونی که ما فکر می کنیم هستند اما کجای دین به رنگ اشاره ای شده درسته که چادر مادرمون مشکی بوده درسته که مادر برای فرزندانش موجه ترین الگوست اما منطقی که تو داری برای اثبات حرفت میاری قانع کننده نیست
گلشیفته فراهانی قصه ای تمام شده برای همه ماست اون همون لیاقت فرش قرمز هالیوود و داشت نه زندگی در وطن پاک ما رو.بماند که بازی در فیلمهای قشنگی مث به نام پدر و میم مث مادر که در مورد دفاع مقدس بود با بازی بی نظیر اون جزو پر بیننده ترین فیلمهای سال شد اما قضیه ی این با نامداری و خاله بهار فرق میکنه

داری مجبورم میکنی یه پست در همین رابطه بذارم



سلام
منم نگفتم دین دقیقا گفته مشکی.میگم این فرهنگ،فرهنگ درستیه.پس هنجار شکنی چرا؟!
مگه من گفتم گلشیفته مث خاله بهار و آزاده نامداریه؟؟؟
اون فقط یه پ.ن هست و بس!
بی هیچ ربطی به پست!
پست بعدیتون خیلی غمگینه
خدا به همتون صبر بده



انشاالله...

و اصل غم در دلهای ماست...
و بیشینه اش در دل نوعروس هم حتی نه!
بیشینه غم در دل مردی است که راننده اتومبیل بوده است و حالا زن و فرزندش...
امروز دیدمش!
حالش اصلا خوب نیست!
حالم اصلا خوب نیست!
وقتی اون روز تو باغ همه ی خانومها رو جو گرفته بود و جلوی همه قهقهه می زدن و شوهراشون هم بی خیال نشسته بودن و تماشا می کردن وقتی منو هم به جمعشون دعوت کردن ؛ آروم تو گوشم گفتی:

«مواظب وقار و متانت ات باش عزیزم »

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری


وقتی حواسم نبود و کمی روسری ام لیز خورده بود و موهام دیده می شد با لبخند گفتی:

«موهات بیرونه ها خانومی!»

درحالی که موهام رو قایم می کردم نگاهی به زنهای اطرافم تو خیابون انداختم. شرم آور بود. شوهراشون چه بی خیال...

اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری


وقتی درعین حال که منو به فعالیت اجتماعی و درس خوندن و فعالیت در دانشگاه تشویق می کردی؛ هرازچندگاهی یادآوری می کردی که:

«غرور زن در مقابل مردان غریبه بجا و خوبه »


اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری


وقتی اون روز آقای .... همسایمون اومده بود دم در. چادر سر کردم و رفتم قبض ها رو ازش گرفتم .برگشتم دیدم با لبخند بهم خیره شدی . گفتی:

«خوشم اومد چه مردونه برخورد کردی, بدون عشوه و طنازی»



اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری


وقتی اون روز تو مجلس عروسی یهو همه رو جو گرفت و زن و مرد قاطی شدن و... مردهای دیگه با چه لذتی به تماشا نشسته بودن.

تو مثل برق از جا پریدی و زدی بیرون. پشت سرت اومدم . گفتی:

«متشکرم که اونجا نموندی»


اونجا بود که فهمیدم تو با همه مردها فرق داری





چنان نشسته ای به دل که باورم نمی شود

از آسمان رسیده ای نگو زمین ؛

که باورم نمی شود....



1.چه ربطی داشت به پستم؟!
2.شما؟اسمتان یادآور خاطره شیرینی نیست!
۲۳ بهمن ۹۰ ، ۱۵:۲۲ یه متحجر...
سلام مومن خدا...
.
.
.

صبورتر باش بانوی مومن خدا...
و دعایشان کن...
و دعایمان...



سلام
نگویید مومن خدا!
دلم می شکند از شرمندگی و روسیاهی ام!
تا ایمان فاصله بسیاری است از اینجا که منم.
انشاالله که بتوانم و بتوانیم.
چشم...
سلام ..ممنون از حضورت:)

منم هم تصمیم گرفتم به مزاحم ها دیگه توجهی نداشته باشم..به درک:(

اما خیلی ناراححححت شدم:((
باشم بیاید



سلام
خواهش می کنم.
من هم دقیقا همین تصمیم رو گرفتم.هر چند مطمئن نیستم می تونم پاش وایسم یا نه!
واقعا ناراحتی داره...
سلام دوست خوبم
فقط در مورد مطلب بالایی می تونم بگم که واقعا متاسفم
خدا با اولیا و انبیا محشورشون کنه



سلام مرضیه خانم گل
ممنونم....خیلی ممنونم.
اووووووووووووووپص!

سلوم رفیققققققققققق

دلم مشهد میخواددددددددددددد

دارم از این درسا دیوونه میشمممممممممممممممممم

چه خبر از؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



سلام رفیق
انشاالله باز هم اردویی باشه و بتونی بیای.
چن روز بیشتر از سالگرد دیدارمون نگذشته.
چه خبر از چی و کی؟!!!
۲۵ بهمن ۹۰ ، ۰۷:۱۲ منزل مرصاد
خدایا صبر بده ...
در هنگام مقابله با سختیها ، "صبر" اوج احترام ما به خواست خداست ...



انشاالله...
ممنون.
بله...کاملا قبول دارم.
ما هم جز صبر کار دیگه ای از دستمون بر نمیاد.
۲۵ بهمن ۹۰ ، ۲۱:۲۹ اهل صراحتیم
با سلام
من نگفتم که بیایید نظر خود را تحمیل به مخاطب کنید بلکه با گفتن کلمه ای مثل این نظر من است می توان این راهکار یا ایده رو داد روشنگری درست است واین را قبول می کنم فکر نمی کنید حرف زدن ها دیگر بس است عذر می خوام اینقدر صریح گفتم چون بد جور مبتلا شدیم به تئوری ها و بعضی اوقات کاری به عمل نداریم آیا زمان کار عملی نرسیده؟
سوال : آیا تا به حال توانسته اید صرف همین گونه نقد ها کسی را به راه بیاورید یا فقط روشنگری بوده حالا آمد به راه کسی آمد نیامد هم مهم نیست.آیا کارفرهنگی ماندگار انجام داده اید؟

------------------------------------------------------------
به وبلاگ ما هم می توانید هرز چند گاهی سربزنید ونظری درباره پست ها بدهید چون معمولا عادت ندارید تا کسی به شما سرنزند به وبلاگش نروید(باید حتما بگوید که به وبلاگ سربزنید.)

----------------------------------------------------------------------
موفق . پیروز باشید
یا علی



سلام
عرض کردم خدمتتان که راه مشخص است.نباید چنین کرد و چنین پوشید!بنده اگر بخواهم کار انجام دهم،نمی آیم در وبم جار بزنم که چنین کرده ام.کارم را در جامعه انجام می دهم و سعی می کنم بقیه را هم دعوت کنم.اما درفضای مجازی خیر!
تاچند وقت پیش پست جدید نداشتید که برایتان نظر بدهم.بعد از آن هم مدتی است وبتان کلا برایم باز نمی شود!
بنده چنین عادتی ندارم جناب!

سلام دوست عزیز .براتون آرزوی صبر دارم به خاطر اتفاقی که افتاده. خصوصا برای عروس خانم. روزگاره دیگه چه میشه کرد به خدا پناه ببریم و به او بسپاریم همه چیز رو..



سلام
ممنونم از شما.
بیشتر از عروس،برای دل مردی دعا کن که زن و بچه اش رو از دست داده و حالش داغونه!
ما تسلیمیم...
شکسته شدن دل مانند آتش سوزی در جنگل است.
برای مدت زمان مدیدی این طور تصور می شد که آتش سوزی در یک جنگل یک فاجعه محیط زیستی است. اما آتش سوزی باعث می شود تا گیاهانی که مانع تابیدن نور خورشید به سطح جنگل می شوند ازبین بروند.
گیاه شناسان کشف کرده اند که دانه هایی که از درختان پخش می شوند.فقط بعد از آتش سوزی مهیبی که در جنگل رخ می دهد ، می رویند پس مشخص می شود حتی ویران شدن جنگل تأثیر زیادی در سالم ماندن جنگل دارد.
پس بیایید بیاموزیم اگر روزی روحمان اتش گرفت و دلمان شکست حتما برای از بین بردن شاخه هاو علفهای هرزیست
که مانع رشد و تابیدن نور حقیقت به قلبمان است.



بله.
متشکرم.
کاملا موافقم. منم همیشه به این برنامه انتقاد داشتم. با اجازه لینکتون میکنم



انشاالله نقد همه مون سازنده باشه.
خواهش می کنم.
۰۸ فروردين ۹۱ ، ۱۱:۵۶ سالومه*حرفهای مادرانه
سلام خانمی
والا تا وقتی که رضا صادقی بخونه مشکی رنگه عشقه همه جا لباس مشکی رنگ عشقه اما خدا نکنه این مشکی رنگ عشق بشه رنگ چادر اون وقت همه د نبال کراهتش میگردن



سلام
جانا سخن از زبان ما می گویی...
ولی من قرارمون رو بهم زدم و با روش خودم راست کلیک می کنم و چیزایی رو که می خوام بر می دارم . خواستم بگم دیگه قراری با هم نداریم . از این قرارای ضعیف دیگه باهام نزار


شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شما قسمت دوم پیام را بر هم بزنید،من هم قسمت اولش را!
نه بزرگواران، دزدند و نه دزدان، بزرگوار!
سر پل صراط، قرارهامان را تسویه خواهیم کرد!
من که اصلا و ابدا راضی نیستم!
ضمنا شما که این گونه اید،نوشته های من به چه کارتان می آید؟!!!
بروید حق الناس های سنگین بر دوشتان بخرید!!!
مطلب شما رو خوندم. دین یک موضوع شخصی است و اجباری هم در اون نیست. آیا من اگر از شما بخواهم به من تضمین بدید که در صورت پوشیدن چادر رنگی یا حتی نپوشیدن چادر، باید در آخرت پاسخگو باشم و قطعاً این کار به زیان منه و پوشیدن چادر مشکی به سود من و موجب رضایت خدا، شما حاضرید تضمین بدید؟؟؟ و با هم شرط کنیم اگر غیر این بود و در آخرت من متوجه شدم که با پوشیدن چادر متضرر شدم، شما حاضرید ضرر من رو به گردن بگیرید؟؟؟ این مقوله اونقدر شخصیه که هرکس خودش باید پاسخگوی اعمال و اعتقاداتش باشه و شما نمی‌تونید تا این حد وارد جزئیات اعتقادی دیگران بشید.
یه کودک با دیدن چادر رنگی احساس بهتری خواد داشت یا چادر مشکی؟؟ کمی هم روانشناسی مطالعه بفرمایید خوب است، درخصوص روانشناسی رنگها.


دین موضوعی شخصی نیست!این دیدگاهی غربی و غلط است.اگر دین شخصی بود،این همه احکام در مورد اجتماع و رفتار و روابط انسانها در جامعه نداشت.
شرط بندی در دین من جایز نیست و من هم این کار را نمی کنم اما ذره ای شک ندارم پوشیدن چادر سودمندی های بسیار دارد و نپوشیدنش هم موجب ضرر نخواهد شد.
من هیچ جای حرفم اجباری برای چادر مشکی نکردم اما نمی توانم تحمل کنم به اعتقاد من توهین کنندمی خواهد خاله بهار باشد و یا هر شخص دیگری!
شما بگویید احساس همان کودک با لباس های بدقواره خودش که به عنوان حجاب به او معرفی شدند،احساس خوبی داشت؟؟؟
من و شما و دین و فرهنگ و هر چیز دیگری باید به احساس کودک بیاندیشیم یا عقل و دین و عقیده او؟
اتفاقا چند روز پیش برنامه در تلویزیون دیدم و خانمی داشت درمورد حجاب صحبت می کرد و دقیقا اندکی روانشناسی رنگ مشکی را گفت.
گفت در روانشناسی،رنگ مشکی نشانه تشخص است.
خاطره ای هم از غرفه بچه های روانشناسی در نمایشگاه کتاب دو سال پیش داشت که تماما مشکی کار کرده بودند و دلیلشان هم تشخص این رنگ بود.

نجوا کن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی