می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

دنیــاى فاسـدِ غـــرب خـواســت بـروزِ زن را، شخصیتِ زن را در روش‌هاى غلط و انحرافى که همراه با تحقیرِ جنسِ زن است، به زور به ذهنِ دنیا فرو کند. زن براى این‌که شخصیتِ خودش را نشان بدهد، بایستى براى مردان چشم‏‌نواز باشد. این شد شخصیت براى یک زن؟! بایستى حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه‏ گرى کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیمِ زن است یا تحقیرِ زن؟ این غربِ مستِ دیوانه‌ی‏ از همه جا بی‌خبر، تحتِ تأثیر دست‌هاى صهیونیستى، این را به عنوان تجلیل از زن علم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمتِ زن به این نیست که بتواند چشمِ مردها را، هوسِ هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخارى براى یک زن نیست؛ این تجلیلِ زن نیست؛ این تحقیرِ زن است. عظمتِ زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفافِ زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده‌است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزتِ مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساسِ تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جاى خود به کار ببرد، آن تیزى و برندگى ایمان را هم در جاى خود به‌کارببرد. این ترکیبِ ظریف فقط مال زن‌هاست؛ این آمیزه‌ی‏ ظریفِ لطافت و برندگى، مخصوص زن‌هاست؛ این امتیازى است که خداى متعال به زن داده‌است.

ولی امرم،امام خامنه‌ای (حفظه الله)
-----------------------------------------------
این وبلاگ کهفِ دلتنگی های من است.
این‌جا حرف‌هایی را می‌نگارم که مرا به تعالی برساند و امید که سایرین را نیز! هرمِ این نگاره‌ها شاید قندیل‌های جهل و غفلت را ذوب بتواندکرد...
"می‌خواهم زن باشم"
آن‌گونه که "زهرا" بود...
و این آرمانِ من است!

آن‌چه گذشتــــــــ
لطفـــــ دارد خواندنشان

یک بار دیگر،عرفه!

شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۰، ۰۸:۳۱ ب.ظ


بوی عرفه می آید خدا

بوی عاشقانه ای دیگر

بوی خاک باران خورده از اشک

اشک تلخ حسرت...

یک سال دیگر انتظارم دارد به سر می رسد و من این بار هم در جمع خوبانت نیستم.

امسال هم باید اشک هایم خلوت پاییزی مرا به هیاهو بکشانند.

امسال هم باید قرارمان به بی قراری بگذرد.

امسال هم باید عرفه را در فراق و در هجر وصال تو به خاطره ام پیوند زنم.

امسال هم باید وابماند این دل در بیکرانگی بیگانگی اش با یگانگی تو.

امسال هم باید بغض گلوگیر یک ساله ام را در آشفتگی آتش آزرم از نگاه تو بشکنم و در بستر صورت رها کنم این عشق باران گونه را.

کاش حداقل نمی چشاندی ام حلاوت زمزمه عرفه را در حرم آقای مهربانی ها.

این گونه شاید تا این حد بی تاب نمی شدم بر تکرار آن عشق بازی رمزآلود تو با دلم!

با این حقیقت اگر آشنا نمی کردی ام،بدین سان در غربت این انتظار پژمرده اسیر نمی شدم.

چه می گویم من؟!

هذیان است،نه؟!

چگونه می شود برای جاوید خاطره ای چنان،عدم طلب کرد؟!

چگونه می شود بدون تجربه عاشقانه ای چنان با تو،یگانه ترین،همه روزه عاشق شد بر تو؟!

چگونه می شود بدون درک مسیر چشمان شورآفرینی چنان،به دنبال تداوم نوازش آن نگاه بر پیکری خسته بود؟!

چگونه می شود؟!

وقتی نمی شود!

خدا...

گفتمت تا به اکنون که نامت،جان بخش ترین واژه عالم امکان است؟

حتی آن زمان که حروفی نارسا،بار عظمتش را بر دوش می کشند!

با همین اسم اعظم در سکوت صدایت می زنم.

آرام و آرام تر می گویم تا بلند و بلندتر بشنوی مرا.

بی صدایی ام را شنوا باش محبوب دلم.

خدا...

پرده عفو الهی ات را بر خطاهایم بگستران.

انگار کن من در هر عرفه از دوباره های تو زاده می شوم.

کودکی می شوم که میل پناه در نگاه تو،او را به سوی مهربانی بی مثالت نیل می دهد.

من آن کودک آکنده از تو را می مانم که دوست دارم پای بر زمین بفشارم اما دست را در دستان پرمهر تو حلقه کنم.

این گونه اطمینانی دیگر می یابم که هیچ گاه از دایره اعتنای چشمانت بیرون نیستم.

که بی نور نگاهت معبود ستودنی ام،

گم می شود دلم در بیراهه های زمین -این مهبط انسان وجود- !

حرف آخرم

تکراری است بر آغاز بی آغازی...

این دل در تصرف تو می ماند،

تا عرفه ای دیگر...


سال گذشته...

1.قرارمان این بود که خدایم مرا به عرفه عاشقانش بخواند. برای پروردگارم...

2.روز عرفه اتفاقی دیگر افتاد و اوج بی لیاقتی ام به ادراک حس درآمد. من،امروز،عرفه

3.روزی دیگر راز مگوی عرفه ام را بر همگان آشکار کردم. مرا بخوان...



پ.ن1: چند روز پیش به هنگام عدم حضور در منزل برای دومین بار در 4 سال اخیر،خانه مان دزد به خودش دید!!!در عجبم برای ما که پولمان از قاشق (!) هم بالا نمی رود،چرا؟!!!

پ.ن2: بسیار زیباست به آدمی اثبات گردد که دوستانش فراتر از حد تصور دوست می دارندش!

پ.ن۳: دو گره کور با عظمتی عظیم افتاده اند در میدان زندگی ام!عاجزانه تقاضامندم برای گشوده شدنشان دستی به آسمان برآرید و دعای خیر مرا به بها پذیرا باشید.

بعد نوشت:

بی قراری شب و روز عرفه ام حول محور دستان عباس به قرار رسید.

این هم اعجاز عرفه ۱۳۹۰!

چه عرفه های عشق آذینی دارم من!

سپاس می دارمت معبودم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۱۴
ناموس خدا

عرفه

دعا

خدا

نجواها  (۳۵)

خدایا دیده ای بینا به من ده / دلی پر شور و بی پروا به من ده / دستم از هر چیز خالیست / دلی سرشار چون دریا به من ده

سلام به سیمای مهربونم
مهم اینه که دلت عرفه ای بشه نه حضورت امیدوارم به مظلومیت امام حسین که عرفه رو نیمه تموم گذاشت راهی کربلا شد حاجت روا بشی.

امروز عید قربان ماست
ولی پیشاپیش عید قربان رو به شما تبریک می گم



سلام مرضیه جان
نگو اینو!
این حرف اوناییه که نمی دونن تو دل من چه خبره!
کاش می دونستی عرفه سال 88 و 89 من چی بود...
عیدت مبارک
سلام
جدایی نادر از سیمین...
به روزم


سلام
خدمت می رسم
عیدتون مبارک


عید شما هم پربرکت
۱۶ آبان ۹۰ ، ۰۴:۵۴ از حضور تا ظهور...
سلام بر سیمای یک ناموس خدا!
1.هزار بار بهت گفتم هزاربار دیگه هم میگم. عرفه رو فقط برای کسانی که توی عرفاتن یا حرم امام حسین (ع) یا امام رضا (ع) تعریف نکردن . بهره بردن از عرفه فقط دو تا شرط داره . یکی معرفت یکی دل شکسته ! اگه دیروز جفتشو داشتی دیگه خیالت راحت. دل نوشتتو خیلی دوس داشتم مخصوصا بعضی از عباراتش را هی چند بار میخوندم.


سلام بر مهسا
هزار بار بهت گفتم هزار بار دیگه هم میگم من کی گفتم عرفه این شکلی نیست؟!!! من میگم دل وقتی چیزی رو می خواد،دوس داره بهش برسه.دلنوشته سال قبل روز عرفه رو بخون.عرفه سال قبل و امسالم هر دو در نهایت عشق بود اما من حضور در حرم رو می خواستم.
با این حال...
رضا برضائک لا معبود سواک
همش رو چند بار بخون!!!
۱۶ آبان ۹۰ ، ۰۴:۵۴ از حضور تا ظهور...
2. دیروز با بچه ها اکیپی 14 نفره رفتیم حرم . (بعد یه امتحان فوق سخت ) تو مترو ، خانوما فکر میکردن ما رو آوردن اردو .بس که زیاد بودیم و ماشاالله یکی از یکی شرتر. فک کن سر دسته و رهبرشون که من باشم دیگه وای به حال بقیشون.. جات خالی دعای عرفه رو آقای میرداماد خوندن برات در حد فوق تصور دعا کردم .فک کنم مصداقی بود برای پ . ن2.
3. گره های کورت که سه تا بودن که! نکنه اولیش حل شده هان ؟
در ضمن خداوند به شما دلی پر از صــفــا و شادی دهد!.راستی بالاخره آپ شدم
مراقب خودت و ایمانت باش. حق نگهدارت


تصورش هم تن مترو رو می لرزونه!!!
صدای میرداماد را می شنیدم...تلویزیون رو خلق کردن برای چی؟!
تقریبا یکش حل شد!اون دو تای دیگه است که داغونم کرده...
چه عجب!هنوز زود بودها!دو ماه شده یعنی؟!!!
خدمت می رسم.
گفتی دعا به بها ؟!
یعنی دعا کنیم پول میدی ؟!!
.
.
الان میگی این خلُ دیگه چیکارش کنم !


دعا به بها اما بهای دعای خیر.
پول کجا بود دختر؟!
خل که...نه!
گل(لبخند)
سلام سیما
امسال بگو :
امسال عرفه را با عرفان تو به پایان بردم
امسال یک پله دورترم از خویش نفس
امسال یک پله نزدیکترم به تو
امسال جامی از معرفت نوشیده ام
امسال نفس را به قربانگاه آورده ام
امسال آری همین امسال .. سر بریدم نفس را.. قربانی کردمش .. می پذیری؟
تا سالی دیگر .. همتم چه باشد و ...
هر سال لایق چند مرحله صعود است و چند پله سقوط ؟

علامت بزن هرسال را در دفتر زندگی...


سلام پرستوی من
خیلی زیبا نوشتی.
اصلا جای حرف باقی نمی ذاره.
واقعا ازت ممنونم طلا.
علامت زدم هر سال را در دفتر زندگی.
راستی تو جدیدا چرا اینقدر تو خوابهای من وول می خوری؟!!!
سلام
قبول باشه ایشالا.
حتما بنده خدا نیاز داشته که مزاحم منزل خ.ناموس شده دیگه!!!!!!!!


سلام
قبول حق انشاالله.
به کوری چشم عنودان بدگهر و حسودان تنگ نظر،این بار هیچ عایدشان نشده است!هرچند که دفعه قبل ضرر مالی دیدیم،اساسی!!!
سلام سیما جان خوبی؟
چه خبرا؟
خیلی دعا کن برام
عرفه پارسال ......


سلام مهلای حاج خانم
چه عجب شما سر مبارک رو از بین کتابها درآوردی!
چشم!
الان دقیقا یادم نیست روز عرفه دیدمت یا نه ولی یادمه اولین کامنتت تو پست عرفه بود و چه قایم موشک بازی باهام درآوردی!هه هه
جدا خوشحالم کردی اومدی...جان تو!
سلام
تو که فقط یه مشکل داشتی اون یکی دیگه چیه؟
بابت اشتباهم بازم معذرت
دمت گرم
بوس


سلام
مشکل دوم بعد از آخرین دیدارت درست شد!
اشتباه رو بی خیال بابا!دلیلش رو که بهت گفتم!
ا...م!!!هه هه
بازدم شما هم گرم!
سلام
آپم با موضوع داغ عشق ازنظرفقه و قرآن . بیایید و نظرتون رو بگید .
منتظرم
یاعلی
----------------------------
درضمن نوشته هاتون رو خنودم خیلی قشنگ بودن مخصوصا "کاش حداقل نمی چشاندی ام حلاوت زمزمه عرفه را در حرم آقای مهربانی ها.این گونه شاید تا این حد بی تاب نمی شدم بر تکرار آن عشق بازی رمزآلود تو با دلم! ...................

لینک شدید



سلام
خدمت می رسم.
سپاس از نظر لطف شما.
اینجا هم مثل تمامش زیباست.(از نظر بنده البته!)
امیدوارم دلنوشته های سال گشذته ام را نیز خوانده باشید.
خودت بگو چه خوابی برام دیدی ؟! (ایهام ! )


برات خواب ندیدم.خوابت رو دیدم!
خوابهای قشنگ!!!
سلام علیکم
و باز نوشتم...
این بار هم انتقادی جدید...

-برهنگی بیماری عصر ماست...(از نگاهی دیگر)

- حرفی از جنس نوآوری...

منتظر حضور و نظرهای ارزشمندتان هستم.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
وای وای از عرفه امسال نگووو که ...
بعد نماز اومدم برگردم خونه جات خالی تا ساعت هفت هنوز بدون وسیله تو خیابون تو هوای سرد مونده بودم...

یا علی ع


سلام
خدمت می رسم.
جدا؟!
پیاده گز می کردی،بهتر نبود؟!
ولی سرمای گرمیه.نه؟
بروز کن دیگه


همش چند روزه به روز شدم.
این همه عجله چرا؟!
کنایه ی ظریفی بود!!!


عجیب هم نیست.هست؟!
الان که دارم نظر میذارم یه عنکبوت رو میزه
سلام دختر بابا
21 سالگیتم تموم شد...از این به بد میگم ادم 22222 سالش باشه و...


عنکبوت؟
نکشیش ها!
علیک سلام
هنوز که تموم نشده!آقا دیگه...
می بینم که راهیانت به تعویق افتاد و دل ما هم ...!
میلاد باسعادت پاکیزه‏ترین خلق خدا، معدن لطف و صفا، گستره‏ی عظیم ولایت،
پناه درماندگان، امام علی النقی(ع) بر عاشقان سیره‏اش و سیمای عزیزم مبارک باد.

سلام خدمت سیمای مهربونم

پیشاپیش عیدتون مبارک




سلام مرضیه عزیزم
عید قشنگ تو هم پربرکت.
به نقی:
ظاهرا بدن مبارک به خارش افتاده!!!!!!!!!!!!


چقدر این عبارت آشناست!!!
ماشاءالله تمام کاراکترهای سریال جمعند!
منتظر پاسخ جناب نقی می مانیم!
سلام....نفهمیدم....تو عرفه چی شد؟


سلام
والا منم نمی دونم لیلی زن بود یا مرد!!!
شما همچی اساسی می زنی تو ذوق آدم که آدم دلش می خواد سرشو بکوبه تو دیفال!!!
سلام.
خوبی گلم؟چون پست هات طولانیه می خواستم یه وقتی بیام بخونم که تمرکز و وقت داشته باشم !
این قسمتی که نوشتی ارام و ارام تر می خوانمت تا بلند و بلند تر بشنوی مرا... رو خیلی دوست داشتم
به قول یکی از دوستام: قلمت پرجوهر....


سلام بر مسافر مشهد!
الان این پستم طولانی بود؟؟؟
پست حق الناس رو نخوندی پس!!!
اگه با قلم جوهردار ننویسم،چی؟!
ممنون که اومدی.
دل ماهم کبابید


واقعا؟؟؟
الهی الهی...
ماهی کباب گراناز به زهراناز تغییر نام داد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خورشید چراغکی ز رخسار علیست / مه نقطه کوچکی ز پرگار علیست

هرکس که فرستد به محمد صلوات / همسایه دیوار به دیوار علیست

سلام به سیمای مهربونم خوبی که عزیز

عید عاشقان بر شما و همه عاشقان آن حضرت مبارک


سلام مرضیه امیدم
عید قشنگ تو هم پربرکت.
تو چقدر اکتیوی دختر!!!
سلام...

اولش که اسمت رو دیدم تو نظراتم خوشحال شدم که چه عجب این ناموس خدا دعوت مارو لبیک گفت...

وقتی اومدم دیدم گفتی کسی داره به نام تو واسه بقیه کامنت میذاره حالم گرفته شد خراب...

راستی اگه نظر خودت بود یه نکته: من که دائما پلاس وبلاگتم که خانوم خانوما...


سلام
دیگه نگفتم تو همه وب ها یکی دیگه به جای من نظر می ذاره!
تو وب تو خودم بودم.اون نظر که تابلو بود کار خودمه.
پلاس وبلاگی و اسمت خیلی وقته نیست؟؟؟(چشمک)

۲۳ آبان ۹۰ ، ۱۷:۰۱ امین قاسمی فر
با سلام. یکی از ایراد های این نظر دادن در وبلاگ ها همین است که به راحتی می توان آبروی افراد را برد.


سلام
...و آب رفته نمی توان به جوی بازگرداند...
امام علی علیه السلام:
سختی های روزگار را تحمل کن وگرنه هرگز خشنود نخواهی شد.

این همه عیدی شما، که سختی هایتان زیاد و صبرتان کم به نظر می رسد!


صبرم کمه؟؟؟
فکر می کردم به اندازه حداقل مقبولیت هست!
بعضی دوستام هم میگن هست...
خب شاید نیست!
ممنون از عیدی قشنگت رفیق.
سلام
با توجه به اینکه مشاهده شده در این وبلاگ به مشکلات جوانها! پرداخته میشود از شما میخوام مشکل منو هم منتشر کنید. شاید کسی بتونه بهم کمک کنه.
دختری هستم دانشجو که قراره با یه پسر دانشجوی بسیجی ازدواج کنم. نامزدم تو یه دانشگاه دیگست. با اینکه من خیلی بهش علاقه داشتم اون زیاد منو تحویل نمیگیره. همیشه من بهش زنگ میزنم همیشه من پیامک میدم. هر وقت هم اون پیام میده احساس میکنم با شوق و ذوق نیست. احساس میکنم زندگیم با این فرد تباه میشه و هرچی هم بهش گفتم میگه اصلاح میکنم ولی اصلاح پذیر نیست. دیگه خسته شدم. از طرفی جدا شدنمون هم به صلاح نیست. چون من خودم اول بهش ابراز علاقه کردم.
جوابهای دوستان رو همینجا میخونم. اگه نظری خصوصی بود اینجا اعلام کن بهت ایمیلمو میدم.


سلام
جانم؟؟؟
100% اشتباه کردی اول ابراز علاقه کردی!
ببخش رک گفتم ولی خب حقیقته!
چی بگم والا؟!
دوستان لطف کنن نظراتشون رو بگن.
سلام رفیق
عیدت مبارک ، اومدم کادو تولد بگیرم دیدم .. باشه آماده کن بعدا میام می برم


سلام
من آماده می کنم ولی خودتم باید برا من آماده کنی!
هه هه
۲۵ آبان ۹۰ ، ۱۰:۱۶ سرباز گمنام
سلام بزرگوار
خیلی زیبا و توام با نگرش های عرفانی بود مطلبتان
بنده که خیلی استفاده کردم
روزها دارد میگذرد و تمام می‌شود و من باز به یاد بغض باشکوه پدر و اشکهای عاشورایی مادر شهیدان افتاده‌ام و نمی‌دانم چرا!
روزهادارد می گذرد و تمام می‌شود و ما پا تا به سر سوخته‌ایم...
بهتر که بنگری این تنها شبی بود که تا به سحرش سوختیم و زمزمه کردیم:
شمع چندانی که سوزد بال و پر پروانه را
بیقراری می‌دهد بار دگر پروانه را...

اللهم الرزقنا ش ه ا د ت به حق الحسین (علیه السلام)
دعا بفرمائید


سلام علیکم
سپاس از نظر لطفتان.
نگرش های عرفانی؟؟؟عجب!
امید که ش ه ا د ت را برای زندگیمان حجی کنیم...
سلام سیما جان
عیدت مبارک،

بعد هر خواب قشنگی که می بینی یه صلوات برای من بفرست !!!
شاید که دیرتر بشود احوالپرسی ما از شما
ناراحت نشی !

یاحق



سلام پرستوی عزیزم
عید قشنگ تو هم پربرکت.
صلوات چشم اما چرا دیرتر؟
ناراحت؟! نه بابا!
حق یارت
۲۵ آبان ۹۰ ، ۲۰:۱۴ سرباز گمنام
سلام بزرگوارمی بخشید منظورم عرفاتی بود نه عرفانی
"میان ن و ت یک نقطه باقیست "
بعد از چند صباحی دوری اشتباهات تایپی طبیعی است !!

منظورم اینه که کاش ما نیز عرفاتی می شدیم در یکی از همین عرفاتی که می خواندیم
... و کاش عرفه می خواندیم

یا حق



سلام علیکم
مشکلی نیست.
اکنون قابل فهم است.
دقیقا معتقدم عرفه به خواندن دعای عرفه نیست.
عرفه سال گذشته من مملوء از عشق بود اما من چند صفحه بیشتر از دعا را نخواندم.
شب آمدم که در اتاقم تنها زمزمه اش کنم اما دلم پیش نبرد!
من پاسخم را آن روز در لابلای همان سیل اشک گرفته بودم...
آخه اون خیلی خصوصیات مثبت داره. مثلا" اینقدر خوش اخلاقه که هر وقت من عصبانی میشم بهش بد و بیراه میگم به روی خودش نمیاره و مثل مرد تحمل میکنه
قبول دارم که از اول اشتباه کردم و اصلا" یه دختر نباید چنین کاری رو شروع کنه. ولی اتفاقیه که افتاده!


اینکه نشد دلیل!
مگه مردی به تحمل حرف درشته؟؟؟
بیاید من یه عالمه "آقا" نشونتون بدم که حرف رو تحمل می کنن اما نامردترین نامردا جلوشون تعظیم می کنن!!!
یه چیزی رو رک بهتون بگم!
من 99% میگم شما اصلا نگار نیستید!!!
البته یه حدسایی می زنم که باز کی یه نمایش راه انداخته!
سلام سیمای عزیزم.....
آمدم...بعد از تاخیرهای فروان
آمدم که بگویم بازهم از چادرم...
می آیی بخوانی ام؟؟؟؟؟؟؟؟

قدمت روی چشم...


سلام پناهگاه زیبایی ها
چرا نخوانمت؟!
می خوانم تا بدانمت.
خدمت می رسم
من نگار نیستم و مشکلم هم حل شد
اما اونی که شما فکر میکنی هم نیستم.
اگه فکر مین یه عدهبرات بزی راه می اندازند وبلاگتو تعطیل کن برو یکی دیگه بزن


اولا شما اصلا نمی تونید بفهمید حدس من کی بود.
ثانیا شما اصلا مشکل نداشتید.
ثالثا جمله اول خط سوم شما نفهمیدم.
رابعا وبم را برای بقیه راه ننداختم که بخاطر اونا ببندمش!
سلام دردونه ی خدا. امروز چند روزه تو شهر ما بارون میاد و قطع نمیشه .وقتی هوا اینطوری میشه قرار من بیقرار میشه. واسه این اومدم وبت تا مث سابق از خوندن دلونشته هات قرار بگیرم..
یادش بخیر اولین مطلبی ک توجهمو پارسال جلب کرد مطلب عرفه ات بود که حسابی منو بهم ریخت ونقطه شروع حضور من تو وبت بودچ روزایی بد هی.........

سیما ذی الحجه که شروع میشه ی بغض سنگین میاد رو دلم من هی که به عید قربان نزدیک میشیم دلشوره هام بیشترو بیشتر میشه تاجایی که دلم میخواد زمان متوقف بشه،اگه خوب گوش کنی صدای ی غافله رو میشنوی که داره به قربانگاه میره سیما مگه نمیگن ی قربانی برا حاجی کفایت میکنه پس چرا آقا حسین 17 قربانی به قربانگاه میبرن؟؟؟؟ پس چرا طفل 6 ماهه میبرن؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه تو شریعت ما نمیگن ک قبل از اینکه بخوای قربونیتو سر ببری آبش بده بعد حلالش کن ؟؟؟؟؟؟ پس چرا............؟؟؟؟؟؟؟؟

عرفه ی امسال من داغون شدم دعا میکنم بری کربلا ولی اینو بدون از وقتی برمیگردی سوختنت شروع میشه عرفه هات رنگش عوض میشه ،محرما دلت میره شش گوشه ی اقاحسین
واسه من دعا کن چون فک میکردم اگه برم کربلا آدم میشمو برمیگردم به آقا گفته بودم بطلبی میام دلمو گره میزنم به شش گوشتو برمیگردم ولی دلمو برداشتمو اومدم.......

برای قرار من دعا کن منم مث همیشه دعات میکنم ناموس خدا

بابت نبودن این مدت منو ببخش


سلام سوگلی خدا
تو که مث من هیچ وقت سال قرار نداری!
عرفه پارسال از همه جهت یاشد بخیر (البته برای من،منهای 1 مورد!!!)
قربانی که قرار باشه یک سر به محضر حق مشرف باشه،اولا تعداد نمی شناسه.ثانیا سن براش تعریف نمیشه.ثالثا برای وصال عطش دیدار داره نه آب.
از کربلا میگی؟!
برای دل کربلا ندیده من؟
آتش نزن این پاره گوشت بی قرار رو...
تو دعای من جا داری...مطمئن باش!
بی خیاااااااااااال!
۳۰ آبان ۹۰ ، ۰۷:۵۹ عاشق کوهستان
با سلام و عرض ادب

به به لذت بخش بود

ممنون



سلام
سپاسگزارم از اظهار لطف شما

نجوا کن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی