فرهنگ سینما،سینمای فرهنگی
شاید سنت لا یتغیر بشریت باشد هنگام که انسان نسبت به موضوعی علم ندارد و ذهن را مجهولات بی شماری اشغال خویش می کند، در پی آگاهی و کسب اطلاع از آن بر می آید.آنجاست که قاعده "هر چه بیشتر جستن و کمتر یافتن" تنها القاست و وجود پرسشگر او را اقناع نمی نماید. لیکن به عقیده نگارنده در بادی امر باید مسئله را به دقت برای خویش واکاوی نمود و این مهم جز با تعریف دقیق و جامع و یا طرح سوالات مرتبط برای به چالش کشیدن ذهن آدمی به دست نخواهد آمد. پس از فراغت از انجام این عمل در مقام قضاوت برآمده و به بررسی موضوع بپردازد.
علامت های سوال در رابطه با فرهنگ سینما اینگونه در ذهن خود نمایی می کنند که آیا حقیقتاً باید به دنبال اشاعه فرهنگ سینما در جامعه ای که در آن زیست می کنیم، باشیم؟ آیا بدین طریق می توان آحاد افراد جامعه را با آنچه در سینما می گذرد، آشنا ساخت؟ آیا آنچه سینما با آن جامعه را تغذیه می کند، همان چیزی است که نسبت بدان نیازی اجتماعی احساس می شود؟ آیا اساساً چنین نیازی جزء نیازهای بنیادین اما اجتماعی بشر شمارش می شود؟ آیا تغذیه شدن جامعه از سوی سینما – این قطب مهم فرهنگ - به وسیله آن دسته از مواد صورت می گیرد که موجب تأثیرات مثبت و سازنده بر آن می گردد؟ آیا آنچه بر جامعه تزریق می شود، خوراک های مسموم و آلوده – آن اباطیل آراسته به حق - نیست؟ راهکار برای تمییز دادن این دو نوع تغذیه کدام است؟
در رابطه با سینمای فرهنگی سوالات این گونه رخ می نمایند: سینمای فرهنگی را کدام شاخصه ها سنجشگرند؟ این شاخصه ها بیشتر پهلو به مسائل سینمایی می زنند یا ارزش ها در بخش فرهنگ؟ بین این دو نوع شاخصه در رابطه با این مسئله، کدامیک نقش به نسبت مهم تری را ایفا می کنند؟ آیا بین سینما و فرهنگ در قالب کلی سینمای فرهنگی می توان اهم و مهم تعریف کرد؟ سینمای فرهنگی را امروزه کدام مخاطرات در معرض تهدید جدی قرار داده اند؟ کدام عوامل داخلی و خارجی موجب استحاله تدریجی سینمای فرهنگی ایران می شوند؟
فرهنگ سینما...
بدیهی است فرهنگ سینما را باید در سطح جامعه گسترش داد تا یکایک افراد حاضر در آن در جریان اموری قرار گیرند که از یک سو در سینما در حال جریان هستند و از سوی دیگر تماماً به شخص، زندگی و نحوه معیشت ایشان ارتباط می دارد. لیکن مردم و مسئولین باید نسبت به اینکه فرهنگ سینما ترویج گر ارزش ها و آرمان های مقدس اسلامی باشد، توجه تام داشته باشند. بسیار مشاهده می گردد که فیلم هایی بر روی پرده سینما به اکران درمی آیند که نه تنها با فرهنگ و هنر اسلامی مغایرند، بلکه حتی گاهاً در تضاد با آن نیز هستند! فیلم هایی که ناهنجارهایی چون بدحجابی، رابطه آزاد دختر و پسر، تجمل گرایی، غرب زدگی، بزهکاری، مصرف گرایی و دیگر موارد مشابه را نمایش می دهند و جز آثار مخرب و سوء عایدی دیگر برای جامعه ندارند. این گونه فیلم ها علاوه بر آنکه پایه های عقیدتی مخاطبین خود را سست می کنند، ایشان را از ارزش های معنوی و تفکر ناب اسلام نیز دور می نمایند. فیلم های نمایش داده شونده بر روی پرده سینما، همین که قصد تزلزل بنیان های خانواده را داشته باشند و اگر هم نداشته باشند، حاصل چیزی جز این نیست، کافی است تا مورد هجمه قرار گرفتن اساس جامعه توسط آنها در ذهن پنداشته شود، خواه خواسته و خواه ناخواسته!
راقم این سطور را باور بر این است که تا زمانی که اراده ای بر اصلاح در موارد فوق الذکریافت نشود، به هیچ عنوان نمی توان امید داشت تا از استیلای دشمن بر سینمای امروز کشور و فرهنگ حاکم بر آن کاست. دشمن این روزها اصل ها را هدف قرار داده است تا با نابودی آن بتواند فضای فرهنگی ایران را در دست گیرد. تا از سویی از جانب آحاد افراد جامعه علو همتی انجام نپذیرد، مردم تغییر انفس را باوری در قلب خویش نیابند و در جهت تعمیق آن نکوشند و از سوی دیگر مسئولین مرتبط با این امر تمام مساعی خویش را ابتدائاً در خصوص رفع شوایب موجود در سطح اجتماع و سپس در رابطه با شکستن این هیمنه به کار نگیرند، نمی توان امیدی بر این مهم داشت که سینما و فرهنگی که در جامعه می گستراند، بتواند اشاعه گر تفکر اسلامی باشد و دغدغه دین مندی و دین محوری را در وجود مردمان بارور نماید. طرفه آنکه استنکاف از این امر مهم – همان تغییر درونی و تلاش برای به ثمر نشستن آن – کرنشی بیش در برابر اربابان زور و زر و تزویر نیست!
اما سینمای فرهنگی...
بی شک آنچه سینمای فرهنگی را به عنوان سینمایی متعهد و پایبند به ارزش ها و آرمان های مقدس اسلام و انقلاب به جامعه معرفی می نماید، شاخص ها و ملاک هایی است که خود در انقیاد فرهنگ ها و ارزش های دیگر نباشد. این شاخص ها و ملاک ها ابتدائاً باید از فیلتری گذر کنند که این فیلتر قدرت تمییز حق و باطل را از یکدیگر داشته باشد. به عقیده نگارنده مسئولین ذی ربط در زمینه سینما و فرهنگ باید تا آن حد در سمتی که در اختیار خویش دارند، تخصص و کفایت لازم را داشته باشند که اگر این فیلتر شخص ایشان باشد، هیچ کس پنداری در رابطه با این موضوع که این واگذاری سمت نه به صلاح ایشان بوده است، نه سینما و نه کشور، به ذهن خویش راه ندهد!
در این خصوص احمد طالبی نژاد پرداخت دستمزدهای بالا به ستارگان را دلیل آن می داند که تهیه کنندگان فرهنگی انگیزه ای برای ساخت فیلم های فرهنگی در سینمای ایران نداشته باشند. وی مصارفی از این دست در سینما را موجب افزایش فشار وارده بر بدنه سینما و در پی آن افزایش بهای بلیت می داند که این خود موجب می گردد خانواده ها امکان حضور کمتری برای حضور در سینما داشته باشند. این منتقد باسابقه سینمای ایران در عین آنکه کارگردان و فیلم نامه خوب را نیاز اصلی سینمای امروز ایران می داند، معتقد است باید مکانیزمی طراحی شود تا بر اساس آن سطح هزینه تولید فیلم های سینمای کاهش یابد تا فیلم های با کیفیت بیشتر اما با هزینه کمتر داشته باشیم.
در همین راستا اکبر نبوی عدم تدقیق در حقوق و تکالیف در سینما را دلیل حضور کمرنگ مردم در سینمای بعد از انقلاب می داند، هرچند که معتقد است انقلاب اسلامی مولد یک جریان سینمایی در ایران بوده است. این منتقد سینما اذعان می دارد که ملت خواهان سینمای دینی و فرهنگی می باشد و باید سعی شود به میزان کمتری ایدئولوژیک سخن گفت زیرا غیر از اینکه ایدئولوژیک حرف زدن مختص سینمای لیبرال و مارکسیست هاست، این نگاه در سینما موجب محدودیت و ایجاد فضای بسته می شود و با وضعیت فرهنگی کشور نیز مغایر است.
در باب فرهنگ سینما و سینمای فرهنگی سخن بسیار است و مجال اندک! از سویی نه محفوظات نگارنده به کمال است و نه وی را ادعای قلم دواندنی درخور در این زمینه! از سوی دیگر این مقال را یارای گنجایش این همه دغدغه نیست. صد افسوس که از حوصله خواننده خارج می گردد تا شرح تفصیل افزون تری در این زمینه صورت گیرد. هم الان همین بس که کشور باید به دنبال آن فرهنگ سینمایی باشد که سینمای فرهنگی را به معنای واقعی کلمه محقق سازد. انشاالله...
دیدید چه مرتب میام سر میزنم چه کنیم دیگه
بی زحمت میلتونم چک کنید بالاخره چیزی تحریر کردم با الطاف خداوندی
مطلب جدیدتونم هنوز نخوندم خوندم نظر میدم
سلام و سپاس
بنده خودم نیز مرتب اینجا نمی آیم.از دیگران انتظاری نیست!
چشم.مطلبی هم هست که باید خدمتتان در قالب ایمیل عرض می کردم.
منتظرم.