صفر هم دارد عزم سفر می کند!
پیامبر در حال احتضار است.
کاغذی می طلبد تا سندی مکتوب بماند برای امت،باشد که به بیراهه نروند.
یک نفر اما قرآن را -تنها یک ثقل گیتی را- کفایت می پندارد!
درد را بر جسم مستولی می داند و سخن را هذیان!
سخن پیامبر را...
مخاطب "لو لاک ما خلقت الافلاک" را...
و من اما نمی دانم چرا نباید گفت که این یک نفر، "عمر" است!!!
اپیزود 2:
غدیر را فهم نکنم اگر،
پیکر پیامبر هنوز بر زمین است که راهی سقیفه می شوم!
و بعد از سقیفه راه ها بسیارند،اما مقصد تنها یکی بیش نیست!
بعد از سقیفه از هر سو که راه بسپارم،به کربلا می رسم!
شمشیر کین عاشورا را دسته انکار در بنی ساعده است!
اپیزود 3:
صفر دارد عزم سفر می کند.
حال مادرم این روزها خوب نیست!
مهربان پدرش،پناه بی پناهی اش رفته است!
پیام های تسلیت اما از جنس تسلا نیستند!
چیزی از جنس آتش...
چیزی از جنس تازیانه...
چیزی از جنس سیلی...
چیزی از جنس درد...
و اینها همه بیگانه اند با این عمر 18 ساله!
اپیزود 4:
صدای گام های رفتنت که در گوش جهان می پیچد،
کبوتران هم رسم جاوید پرواز را به دل آبی آسمان می سپارند.
قرار نمی یابند گویا،
این هماره سوداگران زیارت نامه عشق!
-همچنانکه من!-
و این را تو خوب می فهمی حضرت ضامن،
که این دل به هوای تو،می تپد هنوز!
پ.ن1: سال گذشته تنهایی ام را در شب های آخر صفر با حرم مطهر رضوی پر می کردم!در خلوت خود،گاه از این سو به آن سو می رفتم و گاه در کنجی آرام می گرفتم.با یگانه معبودم حرف می زدم و اشک می ریختم و فکر می کردم.حال بسیار خوشی داشت...بسیار خوش!امسال اما نمی دانم بر من چه خواهد گذشت!
پ.ن2: هرگونه نقد ذیل عنوان "وحدت" به اپیزود 1 وارد نیست!اولاً:وحدت مختصات زمانی دارد و به بعد از رحلت پیامبر ارتباط می دارد و نه هنگامه احتضار ایشان!ثانیاً:سخن پیامبری را هذیان پنداشتن که طبق نص آیه بلند نمودن صدایی فوق صوتش،موجب حبط اعمال است،در دایره کدام عقیده می گنجد؟ثالثاً:درد هم همین جاست که کسی خلیفه مسلمین می شود که حنجره پیام آور اسلام را می فشرد و دیده اش را به اشک می نشاند!رابعاً:آنان که "وحدت" را در نقد موضوعی چنین به کار می برند،یا اصلاً زیارت عاشورا نمی خوانند و یا هیچ تفکری در لعن های آن ندارند!
حتی حضرت ماه هم از لفظ "جناب عمر "استفاده میکنن گلکم
پس این همه حرف از شهدای وحدت چیه؟
بنظر من حقیر بعد زمانی نداره...
سلام
"جناب عمر" کجای حرف من رو نقض میکنه؟!!!
نظر همون حضرت ماه درمورد وحدت اینه که در "مسائل اصلی دین" باید اتحاد بین این دو مذهب باشه تا دست دشمنان از تفرقه افکنی کوتاه شه!
این کجاش معنی میده نباید گفت کی به پیامبر توهین کرده و کی حکومت رو غصب کرده و کی خونه مادر رو به آتش کشیده و کی به مادر سیلی زده و کی گل رو در فشار در و دیوار قرار داده و ...
...و مادر درمورد کدوم دو نفر گفته "خدایا این دو مرا به خشم آوردند و من از آنها راضی نیستم"؟
شیعه و سنی به این شک دارن که رضای فاطمه رضای خداست و خشم او خشم خدا؟؟؟
شجره نامه عمر رو پیدا کن تا برسی به یه حدیث نبوی که در مورد بغض نسبت به حضرت امیر چی میگن!
من به وحدت معتقدم اما نه وحدتی که بخواد حقایق رو مخفی کنه!