می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

دنیــاى فاسـدِ غـــرب خـواســت بـروزِ زن را، شخصیتِ زن را در روش‌هاى غلط و انحرافى که همراه با تحقیرِ جنسِ زن است، به زور به ذهنِ دنیا فرو کند. زن براى این‌که شخصیتِ خودش را نشان بدهد، بایستى براى مردان چشم‏‌نواز باشد. این شد شخصیت براى یک زن؟! بایستى حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه‏ گرى کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیمِ زن است یا تحقیرِ زن؟ این غربِ مستِ دیوانه‌ی‏ از همه جا بی‌خبر، تحتِ تأثیر دست‌هاى صهیونیستى، این را به عنوان تجلیل از زن علم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمتِ زن به این نیست که بتواند چشمِ مردها را، هوسِ هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخارى براى یک زن نیست؛ این تجلیلِ زن نیست؛ این تحقیرِ زن است. عظمتِ زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفافِ زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده‌است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزتِ مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساسِ تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جاى خود به کار ببرد، آن تیزى و برندگى ایمان را هم در جاى خود به‌کارببرد. این ترکیبِ ظریف فقط مال زن‌هاست؛ این آمیزه‌ی‏ ظریفِ لطافت و برندگى، مخصوص زن‌هاست؛ این امتیازى است که خداى متعال به زن داده‌است.

ولی امرم،امام خامنه‌ای (حفظه الله)
-----------------------------------------------
این وبلاگ کهفِ دلتنگی های من است.
این‌جا حرف‌هایی را می‌نگارم که مرا به تعالی برساند و امید که سایرین را نیز! هرمِ این نگاره‌ها شاید قندیل‌های جهل و غفلت را ذوب بتواندکرد...
"می‌خواهم زن باشم"
آن‌گونه که "زهرا" بود...
و این آرمانِ من است!

آن‌چه گذشتــــــــ
لطفـــــ دارد خواندنشان

مثال نقض برای یک قضیه شرطی!!!

چهارشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۳۱ ب.ظ
سکانس 1

سریالی هست که بسیار دوست می داری اش.تمامی قسمت ها را هم دنبال کرده ای و حالا فقط قسمت آخر مانده است.

حساس ترین مسابقه فوتبال است.بازی در زمان قانونی و وقت اضافه به نتیجه نرسیده و حالا فقط پنالتی ها مانده است.

چندین سال درس خوانده و تلاش کرده ای و حالا دقیقاً در جلسه آزمون نهایی قرار داری.

مدت ها کوشش و پژوهش کرده ای تا پایان نامه ات را به اتمام برسانی و حالا فقط تحویل به استاد مانده است.

سال ها انتظار کشیده ای تا تکلیف حج را ادا کنی و حالا دقیقاً لحظه ای است که می خواهی کعبه را به چشم ببینی!

سکانس 2

در ریاضیات قضیه شرطی را این گونه تعریف می کنند: p => q

بدین معنا که: "اگر گزاره p برقرار باشد،آن گاه گزاره q نیز درست خواهد بود."

و نیز گفته می شود: "مثال نقض مثالی است برای رد یک گزاره شرطی که در فزض صدق می کند و در حکم نه.

اینها همه اما چه ارتباطی دارد به من و تو؟!

سکانس 3

تصور کن در یکی از حالات سکانس 1 قرار داری و به ناگاه ندای یاری طلبانه مهدی را می شنوی که در هستی طنین می افکند.

چه می کنی؟!

همه شرایط اضطراری زندگی را وا می نهی و به سوی موعود می شتابی یا حتی به قدر آنی لبیک را به تعویق می اندازی؟

از دست رفتن این آخرهای زندگی را حسرتی عمیق می پنداری یا بازماندن از عاشورای حسین زمان را در عرصه نینوای روزگار؟

انصاف پیشه کن.صادق باش و به نفس خود پاسخ گوی!

سکانس 4

اگر گزاره p زندگی چنین بگوید:

"وقتی نام موعود که می آید،اشک می ریزیم!(البته در جمع افزون تر نسبت به کنج انزوا!!!)

وقتی رسالت های منتظر امام را که برمی شمارند،در نهایت اعتماد به نفس سر تکان می دهیم!

وقتی از عاقبت یاری نرساندن به حضرت صاحب سخن می رانند،دست حسرت بر پیشانی می زنیم!

وقتی "ما اهل کوفه نیستیم" را چنان بلند فریاد برمی آوریم که گویی حنجره بیشتر دریده شده را پاداشی در انتظار است!

وقتی..."

آن گاه گزاره q زندگی خواهد گفت:

"در هر کدام از شرایط سکانس 1 که قرار بگیریم،لبیک به ندای موعود را اوجب می شماریم."

مثال نقض این قضیه شرطی اما همین جاست!

P برای بسیاری برقرار است،اما q تنها برای 313 نفر!

حالا تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!

سکانس 5

نوشتم تنها برای خودم و خودت!دقیقاً من و تو!

من که یک نفرم،اما مخاطبی که تو باشی،چند نفری؟!

ایراد نکن که آنچه خواندی،چندان هم مصداق نمی پذیرد!

حساب کن،313 تنها به ازای 5 / 6 میلیارد!

دانسیته را ثابت هم که بگیری،فکر می کنی از این 313 نفر،به خوانندگان این سیاه مشق چقدر می رسد؟!!!

در پی حساب و کتاب نباش!صد البته که این توزیع ابداً یکنواخت نیست!

نوشتم تنها برای آنکه فاصله میان ادعا و عمل را در زندگی فردی مان به دست انصاف سنجش بسپاریم.

بدانیم کدام ابزار برای اندازه گیری فاصله ای چنین،بیشتر به کارمان می آید:

ریزسنج؟!

کولیس؟!

خط کش؟!

متر؟!

...


پ.ن1: خودم هم نمی دانم چرا این نوشته،آمیزه ای بود از ریاضیات و فیزیک و شیمی و معارف و ادبیات!!!(که خمیرمایه هماره نوشته های من است!)

پ.ن2: عزا شدن شادی مان اگرچه بسیار سخت بود و تلخ،لیکن برکاتی هم داشت که ستودنی است و سپاس گزاردنی!بخش اعظم برکات،خانوادگی است و قابل گفت،نه!فقط کاش بشود قانوناً ثابت کرد اهمال مسئولین را در اداره برق و شهرداری و گمرک!

پ.ن3: خدای خوبم!خدای خوب تر از خوبم!ما خسته نمی شویم از دعا و از اشک نیز! "امن یجیب مضطر اذا دعاه و یکشف السوء" مریض هامان را تو شفا بخش و دل هامان را قرار نیز!

نجواها  (۴۸)

ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه انتظار داریم از تو!



و چه خوب ادای منتظر بودن را درمی آوریم!
۲۷ بهمن ۹۰ ، ۰۷:۵۹ منزل مرصاد
خیلی تامل برانگیز بود ...
ما هم برای شفای بیماران شما امن یجیب میخوانیم



خوبه که به فکر واداشته شما رو.
خیلی ممنونم.خدا خیرت بده بانو.
خبرها بدتر میشه که بهتر نمیشه!
البته حالشون خوبه ولی اوضاعشون...
عالی بود
ممنون



ممنونم از نظر لطفت عزیز دل...
سلام
عالی بود و ستودنی
حتی موسیقی وب نیز، خود را با فضای مطلب عجیب عجین ساخته است و تاثیر گذار
یا حق



سلام
سپاس از نظر لطف شما.
پا در کفش ریاضیات چی ها نموده بودیم البته!!!
سیستم من که صدا ندارد!
من اما تاثیر از قلم می گیرم!
۲۷ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۱۹ از ساختمان همسران
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من اعوانه و انصاره ...
آمین



آمین...
ما را قرار بدهد جزء چه کسانی؟؟؟
اعوان و انصار؟
مثال نقض کجاست پس؟!

ساختمان همسران 8 نفره است.
شما کیستید؟!!!
باید از دل پرسید یا نفس؟؟؟
پاسخ کدام یک در انتخاب مسیرمان میچربد؟؟؟
.
.
.
خواندمش...
دلم نه تمام تنم لرزید...
خانه تکانی وجودمان، از شما قبول...



کاش دل باشد که پاسخ گوید.
خوشحالم برای لرزشتان!
من هم لرزیدم و نوشتم.
انشاالله...
این چی بود؟؟؟؟؟؟مهندس به پایین حرف بزن ما هم بفهمیم....



شما که خودت یه پا ریاضیات چی هستی بانو!
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است !

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم . . .



او منتظر تر است...
و دلتنگ تر نیز!
سلام

قدیم ها گاهی سر می زدی رفیق ...

موفق باشی



سلام
درگیرم بدجور!
شما هم همچی سر بزن نیستی ها!
انشاالله فردا!
الان ضربتی اومدم نت!!!
۲۸ بهمن ۹۰ ، ۰۹:۴۷ زززززززززهراااااااااااااا
علیک سلام!!!!!!
بی خودی خوشحال نشو خواهرجان.به کوری چشم عنودان و حسودان تنگ نظر برودت هوا که تموم شد میریم ایششششششششششالللللللللللللللللللللللللللللللللااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بی خودی هه ههه ههه هههه ههههههه نکن پس با اون خواهرم که از پشت خنجر می زنه



بله!
سلام!
من که شک دارم تو این راهیانت رو بری!
من "هه هه" نکردم!خواهرجونت بود!
من جور دیگه ای ابراز احساسات کردم.
سلام
امیدوارم در هکدام یک از گزاره های سکانس یک باش و ندای دعوت امام عصر (ع) را بشنوم بی درنگ به سوی او بشتابم، هرچند به خودم مطمئن نیستم.

فعلن با "درس بزرگی که هاشمی به ملت ایران داد" به روزم
ان شا الله به زودی قسمتی را در وبلاگ راهان اندازی می کنم برای پاسخ به شبهات البته برای آن ها که گوش شنیدن حق را دارند نه آن ها که فانوس هاشان را بر پشتشان می بندند.
اطلاع رسانی می کنم.
یا علی



سلام
انشاالله ولی با امید هم نمی شود منتظر بود!
خدمت می رسم.
منتظر خبر هستیم.
۲۹ بهمن ۹۰ ، ۰۶:۵۹ امام را دعا کنید
یا مهدی
میتوانستی ای کاش از من سراغی بگیری
میتوانستی ای کاش از من شهیدی بسازی
مطلبتون زیبا بود
با مطلبی برای امام زمان-عج-به روزم
تشریف بیارید.



ای کاش...
ممنونم از نظر لطف شما.
خدمت می رسم.
دلم گرفت...


همین!



نماز آیات می خوانم
برای دل آفتابی ات،
اگر که گرفت...
سلااااااام
دیدی اومدم!

عزا چی بود شادی چی بود؟
خدا بد نده . چی شده؟

چه خبر ؟ امسال ارشد دادی یا نه؟



سلام
بعد چند ماه،حیلی هنر کردی!
بازم دستت درد نکنه.
رو سفیدم کردی خواهر.
خب یه نگاه به پست قبلی بنداز تا بفهمی شادی و عزا چی بوده.
به نظرت ارشد دادم و اینقدر ول معطلم؟!
ارشد مال از ما بهترونه!
۲۹ بهمن ۹۰ ، ۱۳:۱۷ از ساختمان همسران
ما نماینده ایم دیگه
چه فرقی میکنه کدوم یک از 8 نفر؟
دنبال مثال نقض نبودیم
فقط آرزو کردیم



بله.
فرقی نمی کند.
ایرادی به آرزوی شما وارد نکردم.
پاسخی به شما بود و تلنگری به خودم.
قصد جسارت نداشتم.
یار من یوسف نیا، اینجا کسی یعقوب نیست

لحظه ای چشمانشان، از دوریت مرطوب نیست

ای گل زیبای من، از غربتت اشکی نریخت

نازنین،اینجا خداهم پیششان محبوب نیست

نوبهارم،درفراقت هیچ کس محزون نشد

منجی انسانییت،اینجا شرایط جور نیست

گرچه در هر جمعه ای، زیبا، دعایت میکنند

این دعاها بر زبان است؛ جنسشان مرغوب نیست



این دعاها برزبان است،جنسشان مرغوب نیست...

چند وقت دیگر انشاالله با جنون نوشتی دیگر آپم.
یکی از جنون نوشت ها درمورد همین نامرغوبی جنس هاست!
الله
سلام ناموس جان
p=>q یا q=> p ؟! هر دو حالتش نتیجه اش اینه که باید بخوایم آدم بشیم و برای آدم شدنمون زحمت بکشیم . و فقط یه فرمول داره: همه جا و در همه حین خودمونو در حضور خداوند احساس کنیم.
جالب بود! زدی تو کار ریاضیات؟ به این میگم استفاده ابزاری - مذهبی از معلومات علمی!

زنده باشی.




سلام پرستوی گل
اولی درسته.من اصلا ندیدم q اول باشه.
حق با توئه.
لا تدرکه الابصار و هو یدرک الابصار...
استفاده چی چی از چی چی؟!!!
همچین وسط دعوا با مامیشو افکار آدمو عوض میکنی ها !!!!!!
خدا کنه یه کم آدم بشم !



حالا خوبه یا بد؟
من فقط نظرمو گفتم مهتاب من...
انشاالله بهترین باشی
و...
زینبی!
۳۰ بهمن ۹۰ ، ۱۰:۳۷ یه متحجر...
سلام...
.
.
.
ممنونم که به ما سر میزنید...بانو
شما خیلی وقته که لینک شدید...
"می خواهم زن باشم...زنی با رنگ و بوی مادرم فاطمه...
.
.
دعامون کنید بانو...



سلام
وظیفه است.
ممنونم.من هم لینکتان می کنم.
زن یا مردی با رنگ و بوی مادرم فاطمه...!
چشم
سلام

شما آزادید که حرف بزنید.....

منم آزادم که حرف بزنم....

اما.................

تشریف بیارید

آزادانه بخونید و

آزادانه نظر بدید

شاید...........



سلام
همه آزادند،اما مشروط!
خدمت می رسم.
عجب سکانس تو سکانسی..
خودمو گم کردم بین سکانسا...
می خواهم فیلم زندگی ام را از سر بگیرم...
برگردم به عقب و همه را پاک کنم...
دوباره شروع کنم...تا برسم به سکانس انتظار موعود...
من هم می خواهم بازیگر نقش منتظر باشم....

بگو مراهم بازی دهند.........



بانو...
احوال مریضاتون چطوره...؟
هروقت یادم افتاده حمد شفا خواندمشان...



می شود از سر گرفت؟
کاش بشود؟
من هم فلش بک را برای زندگی ام دوست دارم.

حالشون خوبه ولی اوضاعشون خیلی رو به راه نیست!
یکی مرخص شده،بقیه اعزام!!!
تا مدتها یا باید بیمارستان باشن یا تو خونه افتاده و بی حرکت مطلق!
2 نفر که کلا داغون شدن!
خیلی خیلی ازت ممنونم رفیق.
۰۱ اسفند ۹۰ ، ۰۴:۳۱ امام را دعا کنید
نوشتم تا قسمتم بشه...نسال الله منازل الشهدا...



انشاالله...
سیمای مهربانم...
شما آنجا طبیبی دارید که یک نگاهش تمام دعاهای ما را می خرد...
انشاء الله به زودی زود به جمع شما می پیوندند و دورهم نوروز را جشن میگیرید...

بانو
اجازه س از بعضی دلنوشته هات تو کارهای فرهنگیه اردوی جنوب مثل بروشورها یا پانلها یا کارتای کوچولو استفاده کنیم؟با ذکر اسمت یا ذکر آدرس وبت یا هیچ کدوم:)؟



عزیزدلم...
طبیب ما کار خودش را بلد است...ما در راه مانده ایم.
او هم که فقط طبیب ما نیست.

بله که اجازه هست.برات میفرستم مطالبم رو.مخصوصا اونهایی که هنوز تو وب نذاشتم.
سیاه و آبیٍ این آسمان یکی شده است

به عمرٍ شیشه ی مجنون،نفس،نفس..سنگ است

ادامه در..



خدمت می رسم.
لبیک یا صاحب الزمان...



انشاالله برای شما اینطور باشد.
من که...
۰۲ اسفند ۹۰ ، ۰۳:۴۶ یک زن که زیاد حرف میزند
از ساعت 3 زنگ زدم روابط عمومی شبکه پنج -تهران-
که چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟
چرا برنامه رنگین کمان رو تفکیک جنسیتی کردین؟
یه سانس پسرا
سانس بعد دخترا
آخه مرده شور دین داریتونو ببرن
گند زدین آخه
اینا رو به اونا گفتم ها
دو ساعت حرف زدم
مبالغه نمیکنم ها
دوتا 50 دقیقه که سر 50 دقیقه اتومات قطع میشد مکالمه
مجدد با بدبختی و فلاکت تماس گرفتم
من فک بزن
اقاهه فک بزن
من دلیل بیار
اقاهه دلیل بیار
فکر می کنی نتیجه چی شد؟
همون که همه می دونیم
همینه که هست
اما منم گفتم
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
تماس من راه بادیه بود اقا
اما اگه زنگ نمیزدم شما فکر میکردین ملت خرن و دینداری و شما ها بلدین
به اون خاله نرگسه هم بگین با این حرامیجات ها که پخش می کنین یه مجلس گرم کنه و خیال همه رو راحت کنین
الان عصبااااااااااانی ام از دست این تفکرات



خانومم...
این مربوط به پست قبلیم میشه ها!
ولی واقعا خوشحال میشم از اینکه بعضیا اینقدر دغدغه دارن که عملا در این راه قدم بردارن.
حق باشماست.هیچ گوشی بدهکار نیست و بازهم حق باشماست که باید بدونن ما حیرون فرهنگ سازی رسانه ملی نموندیم.
ممنونم...خیلی ممنونم.
۰۲ اسفند ۹۰ ، ۰۴:۴۱ امین قاسمی فر
با سلام. خسته نباشید.



سلام
شما ظاهرا خیلی خیلی خسته شدید!!!
دیدار یار غایب دانی چه لطف دارد؟

ابری که در بیابان برتشنه ای ببارد . . .

تعجیل در فرج آقا صلوات

سلام دوست خوبم
سکانس های جالبی رو نوشتید مخصوصا 3 و 4

اللهم عجل لولیک الفرج



سلام عزیزدل
کاش درس هم بگیرم از نوشتنم...
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
با سلام به ناموس خدا موفق باشی به وبلاگ من هم سر بزن .




سلام
متشکرم..شما نیز هم.
خدمت می رسم.
سلام
نه بابا این حرفا چیه؟
اگه دیده باشین بعد از 25 روز مطلب جدید گذاشتم
برای ایام دهه فجر خیلی سرم شلوغ بود و نتونستم به وبلاگ دوستان سر بزنم


ما به ندایی که خدا میده دیر جواب میدیم یا اصلان نمیدیم
چه برسه به اماممون
الهی آمین



سلام
بله...متوجه آپ دیرهنگام شما شدم ولی خب پیشتر شما را دعوت کرده بودم برای پست قبلی!
ندای خدا...
شاید همان قرآن...
که جایی در زندگی ما ندارد!
۰۲ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۳۱ امام را دعا کنید
لطفی کن و نپرس کجا عاشقت شدیم
حتما دلیل داشت عاشقت شدیم




خدمت می رسم
عشقمی بانو




بله؟
بعله!
شما نیز هم بانوی دوست داشتنی...
۰۲ اسفند ۹۰ ، ۲۲:۱۲ تک تیرانداز
" بیا و ضامن من شو"...



خدمت می رسم.
سلام.عالی بود.



سلام
متشکرم از نظر لطف شما.
باید از خویش بپرسیم که چرا حجت حق
خیمه را امن تر از خانه ما می داند؟؟؟؟؟؟



باید از خویش بپرسیم...
سلام...



علیک...
هدف از انتخابات حفظ اسلام است امام خمینی (ره)
هم حق و هم تکلیف مردم است که بیایند و سرنوشت کشورشان را به دست خودشان معین کنند زیرا که کشور متعلق به مردم است...(مقام معظم رهبری)

امام خامنه ای در دیدار با مسئولین فارس : در جمع شما آقای رودکی از شهدای زنده اند. (3/2/90)
جبهه متحد اصولگرایان ، معنویت و عقلانیت، عدالت و پیشرفت در سایه ولایت
پایگاه اطلاع رسانی محمد نبی رودکی، همرزم شهیدان همت ،خرازی، باکری و صیاد شیرازی
www.sedq.ir



اگر صالح و صادق باشند،رای خواهند آورد انشاالله...
۰۶ اسفند ۹۰ ، ۰۸:۱۲ یه بنده روسیاه خدا
سلام

با اینکه مطالبت فوق العاده ست ولی من هنوز مات اون جمله بالای وبلاگم:

شیعه نامی هستم،میراث زهرا...که
زن است و ناموس خدا...
زن است و ناموس خدا...
زن است و ناموس خدا...


نمیدونم چرا ولی انگاری یه باری از رو دلم برداشته شد...

خدا خیرت بده
بازم میام اینجا چون حس خوبی دارم

یا زهرا(س)



سلام
از نظر لطف شما متشکرم.
من هم آن جمله را بسیار دوست می دارم و به نوعی مخلص کلامی می بینم که در این وبلاگ بر زبان مجازی ام رانده می شود.
کاش همین طروی باشد که می فرمایید.
در خدمت هستم و از حضور شما خوشحال خواهم شد.
خداوندا ! عزیزی دارم ، آینه تمام نماى عشق ، رسمش معرفت و کردارش جلاى روح
پس آنگاه که دست نیاز بسویت می آورد ، پر کن برایش آنچه که در مرام خدایى توست.

سلام دوست عزیزم
مطلبی با ننه علی آپم


سلام خانم گل
خدمت می رسم.
سلام سیمای نازم..
منتظرم که بخوانیم...



سلام طلا
خدمت می رسم.

برام دعا کن



چشم.
همین؟
۰۷ اسفند ۹۰ ، ۱۷:۲۶ از حضور تا ظهور...
واسه منم دعا کن
(خیلی بیشتر - شب و روزم از هم معلوم نیس.فک کن!)
راستی کامنت واسه این پستت رو میذارم برا بعد.فقط در این حد که خیلی جالب بود ترکیب ریاضیات و مسائل معنوی و اعتقادی . به قول یه بنده خدا ، همیشه 2*2=4.خلاف این وجود نداره!


عجب!
عزیزدلمی بانو...
یک دنیا ممنون


اصلا قابلی نداشت رفیق...
وظیفه بود و بس.
سر فاطمه، نور هدی
سبزترین باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها می شود
پاکتر از آینه ها می شود
ای گل گلزار خدا، یا حسن عسکرى (ع)
آینه ی قبله نما یا حسن عسکرى (ع)

میلاد یازدهمین گل شقایق را به شما تبریک می گم.



سلام بانو
عید شما هم مبارک
فردایت مبارک مهربان بانو




حالا که جواب می دهم،فردای تو،دیروز من است!
ایضا مبارک بانو
۲۴ اسفند ۹۰ ، ۰۴:۵۸ لبخند آسمانی
سلام
امروز سالگرد مادربزررگ مهربونمه.
لطفا یه فاتحه براشون قرائت کنید.
منتظر نظرات سازنده شما هستم.
یا علی



سلام
خدا رحمتشان کند.
چشم.
خدمت می رسم.
سلام خواهر

با اجازه شما را لینک کردم.
موفق باشید

یاحق



سلام
سپاس.صاحب اجازه اید.
بنده هم لینکتان می کنم.
تلنگر خوبی بود اما رفیق دیگه ضربه های پتک هم خواب خرگوشی از سرمان نمی پراند !
حالا هی تلنگر بزن !



کاش این خواب بپرد!

نجوا کن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی