پستی از جنس پ.ن!!! (1)
1."آیا آنان که با تیغ ریش می زنند با آنان که با ریش تیغ می زنند برابرند؟!"
این را هفته گذشته دوستی برایم یادآور شد که موجب گشت بارها برای خود تکرارش کنم و اندکی هم به آن سلول های خاکستری بی مصرف ذهنم فشار بیاورم!به نتایج جالبی رسیدم!
مصادیق هم برای دو مورد مذکور،بسیارند الحمدلله... و تازگی ها برای مورد دوم،بسیارتر!!!
2. چهارشنبه،29 ام دی ماه،اتفاقی افتاد که کمترین نتیجه اش برایم چندین ساعت اشک و دل شکستگی شدید و خاطره ای تلخ بود.
دوستی که همدردی اش تسلای دلم بود،اینگونه می گفت: "اشک هایی که برای خدا می ریزند،شورند اما اینگونه اشک ها تلخ"
یک شب پس از این جریان،در کهف دلتنگی هایم در حرم،خاطره اشک های تلخ اشک های شور بسیاری را روانه ساخت!
3.شب جمعه هفته گذشته در همان کهف دلتنگی هایم،دقیقاً در اوج دل شکستگی و بارش اشک،به ناگاه چشمم به جمال ... روشن که نه،تاریک شد!
ضد حالی بود بس ضد حال!!!به آنی اشک در دیده و بر صورتم خشک شد.بماند که پس از آن هم حال چندان خوشی دست نداد!
هنوز هم نمی دانم حکمت مکتوم دیدار آن ... در آن حال چه بود!
4.فراغت بال در هفته ای که سپری شد،اندکی بیشتر از هفته ها و ماه های پیشین بود.
تا آنجا که زمان و مکان اجازه می دادند،کتاب مطالعه نموده (ریا که نبود،بود؟!!!) و کارهای عقب مانده ام را به فعلیت رساندم.
محض اطلاع نت هم با ما در حالت قهر به سر می برد،تا چهارشنبه.اما کامنت های تلنبار شده دوستان هم خشنودم گردانید،هم شرمنده...
در این هفته نبود بنده،همگان به تکاپو افتاده و آپ شده اند.تا باشد از این هفته ها و نبودن ها و آپ ها!
5.این پست خیلی به دلم ننشست.(شاید چون به عاشقانه هایم با محبوبم عادت کرده ام!)شما بزرگواران را نمی دانم.
هفته گذشته به دلیل دل شکستگی (که در بند 2 بدان اشاره شد) جای آپ داشتم،اما دلش را نه!
برای شادی دل دوستان (!!!) نوید این را می دهم که در آینده ای نامعلوم اما نه چندان دور،پستی در وب خواهم گذاشت که با تمام شباهت هایش به پست های پیشین،بسیار خاص و البته دلنشین است!
این خود پنداری مثبت و خودشیفتگی محض هم شده است آفت جان!همان به که بگویم فقط خودم پیش پای خودم بلند می شوم،البته ظاهراً "فقط" خودم!!!
با یک مطلب علمی که در باب تربیت است به روزم
چون علمی نوشتم به نظراتتون شدیدا احتیاج دارم
سلام
تبلیغ دیر رسید!