خدایا...
چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۸۹، ۰۴:۳۶ ق.ظ
تو رو از خاطرم برده تب تلخ فراموشی / دارم خو می کنم با این فراموشی و خاموشی
چرا چشم دلم کوره عصای رفتنم سسته / کدوم موج پریشونی تو رو از ذهن من شسته
خدایا فاصله ات تا من خودت گفتی که کوتاهه / از اینجا که من ایستادم چقدر تا آسمون راهه
من از تکرار بیزارم از این لبخند پژمرده / از این احساس یأسی که تو رو از خاطرم برده
به تاریکی گرفتارم شبم گم کرده مهتابو / بگیر از چشمای کورم عذاب کهنه خوابو
چرا گریه ام نمی گیره مگه قلب من از سنگه / خدایا من کجا میرم کجای جاده دلتنگه
می خوام عاشق بشم اما تب دنیا نمی ذاره / سر راه بهشت من درخت سیب می کاره
من حتی یک قسمت از سریال "دلنوازان" رو ندیدم، اما بعدها وقتی این ترانه رو شنیدم، خیلی به دلم کار کرد.بارها و بارها با شنیدنش گریه کردم.
چون یه جور مناجاته، ته دل آدم رو خالی می کنه، مخصوصا بیت آخر...
نظر شما چیه؟
۸۹/۰۷/۱۴
چرا چشم دلم کوره عصای رفتنم سسته / کدوم موج پریشونی تو رو از ذهن من شسته
خدایا فاصله ات تا من خودت گفتی که کوتاهه / از اینجا که من ایستادم چقدر تا آسمون راهه
من از تکرار بیزارم از این لبخند پژمرده / از این احساس یأسی که تو رو از خاطرم برده
به تاریکی گرفتارم شبم گم کرده مهتابو / بگیر از چشمای کورم عذاب کهنه خوابو
چرا گریه ام نمی گیره مگه قلب من از سنگه / خدایا من کجا میرم کجای جاده دلتنگه
می خوام عاشق بشم اما تب دنیا نمی ذاره / سر راه بهشت من درخت سیب می کاره
قشنگه
منم خوشم اومد
سلام
خوش اومدید.
این شعر واقعا بی نظیره!