یک زمانی روزگار طوری بود که آدم بالاجبار باید از ذوق میکرد که فلان هنرپیشه سینما یا تلویزیون ازدواج کرد! حالا که ازدواجها کمی افزایش یافته، بازار بچهدار شدنها داغ است!!! حالا از چپ و راست میشنویم که فلانی مادر شد و بهمانی پدر. اسم بچههایشان هم آنقدر عجیب و غریب است که اگر از قبل ندانی بچه دختر است یا پسر، از روی اسم یقیناً نتوانیفهمید!!!
اما...
همهی اینها به کنار!
این با افتخار اعلام کردن بارداریها چه صیغهای است دیگر؟!!!
عکسهای روی جلد با شکم برآمده و دست روی کمر یا شکم دیگر چه معنایی دارد؟!!!
اولین بار تقریباً سه ماه پیش بود که همسرم رفت داخل سوپر برای خرید و من در پیادهرو منتظر بودم. برای اینکه بیکار نباشم، مجلههای کیوسک روبهروی مغازه را نگاه میکردم. وقتی زنی را دست به کمر در کنار شوهرش دیدم، اول شک کردم! ولی آنقدر برایم عجیب بود که کاملاً خم شدم تا تیتر را دقیق ببینم. دیدم و مطمئن شدم! دیدم و قفل کردم!
یعنی تا این حد بیحیایی؟؟؟
خیلی زشت است!
آی وزیر فرهنگ ... کجایی؟!
نمیبینی مگر؟
اینها عناصر فرهنگاند دیگر!
کاری بکن...
البته جسارت است.
زحمت نشود خدای ناکرده!
+ اصلاً در تصورم نمیگنجد که روزی بخواهم عکسی دو نفره از خودم و همسرم در اینترنت یا فضای مجازی منتشر کنم! واقعاً نمیفهمم این خیل عظیم آدمها که اینگونه میکنند، هدفشان چیست! دیدن چنین عکسهایی از دوستانم بیشتر حالم را بد میکند، تا آدمهای مثلاً معروف!
++ آزمونهای من و خواهرم به شکلهای مختلف پیش میرود، اما همچنان ملتمس دعا هستیم.