اول بار چند سالِ پیش دیدمش. در نظرم پدیدهیِ جالبی آمد که البته نبوغ بشر را میرساند!
بعد از آن چند مرتبهای به صرافت افتادهام که خودم نیز بخرمش، اما هر بار بر نفسم نهیب زدهام و عهد کردهام با خویشتنم که لذتِ گرداندنِ مهرههای تسبیح را میانِ انگشتانِ دلم به هیچ نخواهمفروخت.
من با خلقتِ صلواتشمار مشکل دارم و یقین میدانم بویِ تهاجمِ فرهنگی میدهد.
لختی اندیشه کن!
از اینکه تو از تسبیح و معنویتِ مطلقی که در چنته دارد، فاصله بگیری و تمهیداتی بیاندیشی مباد که عددی بیشتر ذکر بگویی، چه کسی نفع میبرد؟!
گیرم که داری صلوات میفرستی و حواست هم پرت میشود و شمارِ صلواتها از دستت در میرود.
چه خواهد شد؟
آسمان که به زمین نمیآید!
لذتِ صلوات به این است که ختمِ 14000 صلوات برداری برای ادایِ نذر و روایِ حاجتی! نیت هم بکنی که خودت بر محمد و آلِ محمد -علیهم السلام- درود بفرستی، نه اینکه به بهایِ آش و حلوا و شلهزرد، عدهای را جمع کنی تا در بحبوحهیِ غیبتهایشان یادی هم از پیامبر و اهلِ بیت –علیهم السلام- بکنند!!!
درمیانِ صلوات فرستادنهایت اشتباه کنی و با اینکه حدس میزنی مهره یا مهرههایی را رد کردهباشی، بنا را بر کم بگذاری و درودِ بیشتر و بیشتری را نثارِ حضراتِ آل الله نمایی!
صلواتهایت را که گوشهیِ دفترچهای مینویسی، جمع بزنی و به 14000 که رسید، بر تعدادشان افزوده کنی –محضِ احتیاط- مباد که کم بگذاری در ادایِ دین به خدایت!
و همهیِ اینها با تسبیح زیباست...