1.دوم دبیرستان که بودم، همکلاسی داشتم که کلاً عقاید و رفتارش خاص بود. از آن آدمهای دقیقاً ضد خودم! یک بار در حیاط مدرسه صدایش را میشنیدم که برای دوستانش از آزادی در ایران و اروپا نطق میکرد. من فقط این را شنیدم که میگفت: "من اگر بروم خارج، حتما برهنه میگردم!!!" فتأمل...
2.به لطف خدا (چشم حسود کور) چند ماهی است از مزاحم کیوسکی خبری نیست. هدایت شده است گویا!
3.دنیایی که بعضی آدمها در دشمنی با دیگری میسازند، چهقدر کوچک است. آنقدر که خودشان هم به زور در آن جای میگیرند.
4.آدمها معمولاً اول متأهل میشوند، بعد متعهد. بعضیها برعکساند؛ اول متعهد میشوند، بعد متأهل! و دومی عجیب سخت است!
5.مشکلی که در پست قبل عنوان کردم، تا حد 99% حل شدهاست الحمدلله. اما از آنجا که مشکل را نمیتوان پیشبینی کرد، هنوز به دعای دوستان نیازمندم.