می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

دنیــاى فاسـدِ غـــرب خـواســت بـروزِ زن را، شخصیتِ زن را در روش‌هاى غلط و انحرافى که همراه با تحقیرِ جنسِ زن است، به زور به ذهنِ دنیا فرو کند. زن براى این‌که شخصیتِ خودش را نشان بدهد، بایستى براى مردان چشم‏‌نواز باشد. این شد شخصیت براى یک زن؟! بایستى حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه‏ گرى کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیمِ زن است یا تحقیرِ زن؟ این غربِ مستِ دیوانه‌ی‏ از همه جا بی‌خبر، تحتِ تأثیر دست‌هاى صهیونیستى، این را به عنوان تجلیل از زن علم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمتِ زن به این نیست که بتواند چشمِ مردها را، هوسِ هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخارى براى یک زن نیست؛ این تجلیلِ زن نیست؛ این تحقیرِ زن است. عظمتِ زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفافِ زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده‌است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزتِ مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساسِ تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جاى خود به کار ببرد، آن تیزى و برندگى ایمان را هم در جاى خود به‌کارببرد. این ترکیبِ ظریف فقط مال زن‌هاست؛ این آمیزه‌ی‏ ظریفِ لطافت و برندگى، مخصوص زن‌هاست؛ این امتیازى است که خداى متعال به زن داده‌است.

ولی امرم،امام خامنه‌ای (حفظه الله)
-----------------------------------------------
این وبلاگ کهفِ دلتنگی های من است.
این‌جا حرف‌هایی را می‌نگارم که مرا به تعالی برساند و امید که سایرین را نیز! هرمِ این نگاره‌ها شاید قندیل‌های جهل و غفلت را ذوب بتواندکرد...
"می‌خواهم زن باشم"
آن‌گونه که "زهرا" بود...
و این آرمانِ من است!

آن‌چه گذشتــــــــ
لطفـــــ دارد خواندنشان

تو اینجا با منی،اما...

دوشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۹۰، ۰۷:۳۰ ق.ظ

او: "سلام سیمای من.فک کنم از پیام سری پیشم ناراحت شدی.به خدا منظور نداشتم.حالا بخند."

من: "سلام گلی.از حرفت به خودم اصلا ناراحت نشدم.من و تو که این حرفا رو نداریم،اما لفظ "خر" برای بسیج که کلی شهید برامون داده و همه مدیونشیم،یه جوری بود!"

او: "بابا بی خیال.بسیجی اون موقع با الان به اندازه یه دنیا فرق داره.پس زیاد ناراحتشون نباش."

من: "حرف من قداست اصل بسیجه.هیچ وقت اشتباه اشخاص رو به حساب مجموعه ننویس.وقتی برای امام و آقا بسیج افتخاره،چرا برای من و تو نباشه؟پای عمل از بین همین بسیجیای الان،همت ها و باکری ها ساخته میشه.شک نکن."

او: "ای بابا.تو هم که مثل اونا همش یه حرفی برای گفتن داری.بله،اما نسبت 1 به 100!

من: "خدای ناکرده اگه اتفاقی بیفته و آقا اذن جهاد بدن،همه به صف میشیم.تا مبارزه هست،هستیم. شعار هم نیست.

او: "خوبه به صف شین.به صف شین،شکلات هم میدن."

من: "در باغ شهادت باز باز است..."

او: "اول برای من شهادت رو معنی کن.بعدشم بگو این تعریف و راه رسیدن به شهادت رو کیا تعریف میکنن؟"

من: "شهادت راز هستی است و رمز آن!و رازها را جز به رمزها نگشایند."

من: "شهادت به خون و تیر و ترکش نیست.آن روز که خدا را با همه چیز و در همه جا دیدیم و نشان دادیم،شهید شده ایم."

من: "و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون"

او: "عزیز فک کنم شما فک کردین بنده دینم رو عوض کردم.نه خواهر!همه این چیزا رو قبول دارم اما من میگم کسانی که الان دارن سنگ اسلام رو به سینه میزنن،برای منافع خودشونه،حتی اگه به قیمت بازی کردن با اعتقادات مردم باشه."

من: "وای!من کی این حرفو زدم؟چرا حرف تو دهنم میذاری؟اشتباه هست،خطا هست،گناه هم هست،اما نباد فکر کرد همه اینجورین و هیچکی پاک نیست.خیلی از شهدا تو خود جبهه ها به خدا رسیدن."

او: "ما حرف همدیگه رو نمی فهمیم.شب بخیر"

من: "نخواستیم که بفهمیم.شبت آروم و قشنگ"

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۷/۱۸
ناموس خدا

شهادت

نجواها  (۴۳)

۱۸ مهر ۹۰ ، ۱۵:۳۲ از حضور تا ظهور...
سلام بر سیمای حاضر جواب!
خیلی دارم به پیامکهای جفتتون فکر میکنم.ازین حرفا خیلی زیاده! وباید بگم متاسفانه بعضا حق هم دارند چون روز به روز به مصادیق اسلام نمایانان و بسیجی نامان اضافه میشه درصورتی که شاید خیلی فاصله داشته باشیم با اون مصداقی که امام و آقا مد نظرشونه! در واقع مصداق بسیجی های سابق! اما مشکلی که هست اینه که ما ها معمولا بلدیم با دیدن چند مورد ، تعمیم بدیم و دوست شما هم ازین قضیه مستثنی نیست!علاوه بر این به خاطر حرمت خون شهیدان و تقدس ظاهر و کنه این واژه به هیچ وجه نباید توهین کنیم! اما خیلی هم باید حواسامون جمع باشه وقتی قراره این واژه را با خودمون یدک بکشیم چشمایی که به رفتارامون نگاه میکنن صدبرابر قبله! خیلی باید مراقب رفتارمون باشیم و گرنه ماهم در بی حرمت شدن "بسیج" شریکیم!
خوب جوابشونو دادی . احسنت!منطقی بود. فقط واژه شهادت رو اگر براشون عامی تر توضیح میدادی شاید بهتر بود (البته به نظر من ).
درضمن فکر نمیکنم کرامت امام رضا به مرز دیواره های حرمشون محدود بشه ها !
مراقب خودتو ایمانت باش - در پناه خدا


سلام
حاضرجوابی بود خداوکیلی؟!
مشکل هنمین تعمیم دادن هاست که ذهنیت ها رو به کل منفی می کنه.منم میگم خیلی از ماها اصلا نمی دونیم اصل بسیج چی هست که حالا بخوایم در راستای اون حرکت کنیم یا نه،اما فکر می کنم جای جاش هم از مبارزه عقب نمی کشیم.
دقیقا!خود ما مدعیان مذهب بیشترین تقصیر رو تو چنین تفکری در مورد بسیج و امثالهم داریم.خیلی از عقلها به چشمهاست و خب چشم این عده هم چی می بینه؟!دروغ و دورویی و تملق و ...
شاید تو راست بگی و باید ملموس تر معنی می کردمش اما تعاریف اینجوری جای جواب نمی ذاره!
کرامت آقا محدودیت نداره.منم برای حاجت نگفتم!برای دلی گفتم که خیلی تنگه...
چشم.شما نیز هم!
۱۹ مهر ۹۰ ، ۰۴:۱۱ مصطفی منتظر
سلام
هیچوقت یادمون نمیره که آقا فرمان جهاد دادن و میشه همینو خط کشی قرار داد تا ببینیم هر کس تا چه حد پای آرمان های انقلاب مونده و میشه تفکرش رو بسیجی بدونه


سلام علیکم
اصل هم همین است که تفکرها بسیجی بمانند و نه عناوین و القاب!
یقینا آنچه دوست بنده را به این نظر کشانده،نوشتن اشتباهات بسیجی ها به پای بسیج است وگرنه او اینگونه نبود.
بعد از مدتها،از حضورتان در وبم سپاسگزارم.
۱۹ مهر ۹۰ ، ۰۴:۱۷ مصطفی منتظر
البته حرف اون بنده خدا هم تا حدی درسته که میگه بعضی ها بخاطر منافع...
ما تو همین دانشگاه خودمون دیدیم کسانی رو که خیلی قیافشون شبیه بسیجی ها بود و یکسره بین بسیجی ها میپلکیدن ولی وقتی قرار شد بین منافع شخصی و منافع اسلام یکیشو انتخاب کنن منافع دنیوی خودشون رو انتخاب کردن.
متاسفانه ما الان بین بچه های مذهبی نخاله هایی داریم که فقط رو حساب اینکه فعلا مملکت دست ریشوهاست تو خط انقلابن. به هر حال امروز بچه های ارزشی در مناصبی نشستن که تو رویاهاشونم نمیدیدن که اون مناصب دست صاحبان اصلیش بیفته. (برای اینکه فکر نکنید از خودم یه جفنگی میبافم به صحبت های آیه الله علم الهدی راجع به جریان نفوذ اصولگرای لیبرال رجوع کنید)
التماس دعا


تا حدی که خیر،کاملا درست است اما باید روی "یعضی ها" تاکید کرد.
بله!مصادیق برای چنین افرادی بسیار است اما نباید همه را با یک چوب زد.
قشر ارزشی آفت های بسیار دارد و نمونه اش هم فرمایشات حضرت عالی است که این عده،خود موجب می شوند بعضی دیگر در رابطه با کلیت موضوع چنین بیندیشند.
حقیقتا بعضی میز و صندلی های نظام دارد هدر می رود به دست این مدعیان دروغین اسلام محمدی!
جفنگ؟؟؟اختیار دارید جناب!بهره بردیم.سپاس.
سلام سیما
این دوست شما یکی نبوده خیلی ها اینجوری می فکرن.!

تجربه می گه که نمی شه هیچ کاری کرد. عملا هرکاری که بخوای طرفو اقناع کنی غلطه. اگه فکر می کنی خودت بسیجی هستی اونم از نوع انقلابیش، باید در عمل نشونش بدی. در جزئی ترین کارها. تا بفهمه چیزی که ازش دفاع می کنی فقط حرف نیست. خودت قبل از حرفها نوع کاملشی. جلوتر که بری می بیتی بسیجی که هیچ، حتی لایق اسم مسلمونی رو هم نداری و جلوتر که می ری می بینی حتی بنده ی خدا هم نیستی !!!!!‌( خودمو میگم)

این همون چیزیه که متاسفانه در آدمهایی که دیده میشن، دیده نمیشه. و این جای خطر است...

خدا همیشه هست و توکلت بر او. اگر اصلاح شدنی باشیم خدا دستمونو می گیره...


امیدوارم منظورمو درست رسونده باشم.


سلام پرستو
قبول دارم حرفات رو اما اولا من تازه فهمیدم که دوستم تفکری اینچنینی داره.ثانیا اول باید طرف یه ذره از موضعش عدول کنه و بعد چشمش رو به اطرافش بازتر!ثالثا ممکنه اون درمورد عمل من هم فکر میکنه منافع شخصی درکاره.(حالا اینکه نیت من واقعا چیه،یه بحث دیگه است!)
اما در کل خیلی باهات موافقم که همین عمل هست که به بقیه نشون میده یه مدعی تفکر بسیج،کجای دنیاست!مثلا اسلام گرایی در کنار حق مردم خوری جمع اضداده و خب این چیزیه که به وفور دیده میشه.
خدا هست و توکل هم،بله!اما "ان الله لایغیروا ..." هم هست.تا نشون ندیم که اراده ای برای اصلاح داریم،دست گیری هم نیست.همه چی به خودمون برمیگرده.
حرفات مثل همیشه جای فکر داشت.
ممنونم طلا
سیمای نازم...
ببخش بی ادبی ام را و کوتاهی ام را در عرض ادب...
و دعایم کن که این روز ها به شدت گره خورده ام...

پستت مثل همیشه..درد داشت تک تک کلمات "مــــــــــــــــن" هایش...
و "او"هایش..چقدر سخت است نتوانی کسی را بفهمانی....
اعـــــــــــــــــــــوذ بالله...
اعوذ...


عزیزم...
این چه حرفیه؟!عصبانی میشم ها!
حتما دعات میکنم گلم.
این دردها خوبه!
سخته اما سخت تر اونه که اون خیلی بهت نزدیک باشه و تو خیلی دیر بفهمی ازش دوری!
تو اینجا با منی،اما...
سلام
متاسفانه این که خیلی ها می گویند:(( ما تفکرمون بسیجی ست ولی عضو بسیج نمی شویم چون فلان است وبَهمان... )) به نوعی" کلاس "ومایه افتخار تبدیل شده!
اما زهی خیال باطل ! خود ٍ این حرف تناقضی فاحش با تفکر بسیجی است و تازه اول انحراف.
در تفکر بسیج ،سازندگی یک اصل است و اگر بسیجی ِ واقعی باشی حسین وار وارد عمل می شوی (با هر آنچه داری از مال و جان وآبرو) و تشکل بسیج را با تفکر بسیج هم سو می کنی! یا حداقل همه تلاشت را می کنی!


سلام
متاسفانه اسم بسیج بد در رفته و برای همینه که نبودن تو اون شاید شده کلاس!
اصل تفکر رو که گم کنیم،به همین بیراهه ها کشیده میشیم.
دقیقا با سازندگی موافقم.برای همینه که با هر لباس و اسم و رسمی میشه ساخت و البته نباید گذاشت کسی نابودش کنه.
تشکل ها خیلی بیشتر از هر جای دیگه آسیب پذیرن.چون خیلی ها بی تجربه ان و حیثیت یه تشکل رو فدای تجربه اندوزی خودشون میکنن.
راستی...
شما قبلا لو رفته بودی خواهر!هه هه
۲۰ مهر ۹۰ ، ۰۲:۱۲ کوچه امید
سلام سیمای عزیزم، ما از این جور آدما دور بر خودمون زیاد داریم اینها یک شبه ایمان می یارن و یک ساعته هم ایمانشونو از دستش می دن.

باور کن اگر بخواهی وقت خودت صرف این جور آدما کنی از زندگیت می افتدی
اینها همه زندگیشون و حتی زنده بودنشون مدیون این بسیجی ها هستند چه اونهایی که زمان جنگ بودن و چه بسیجی هایی که آلان هستند.

گلم مواظب خودت باش


سلام مرضیه جان
بله،زیادن.اما باید برای اصلاح این وضع در جامعه هم کاری کرد.
بحث صرف وقت نیست!بحث اینه که نذاریم این تفکر نهادینه بشه و به کل تعمبم داشته باشه.این ظلم به تفکر بسیجه نه بسیجی!
حتما خودش هم اینو باور داره اما خب چیزهایی هم که می بینه،باعث شده دیگه اصلا سفیدی های جامعه به چشمش نیان.
چشم.شما نیز هم.
سلام
چقدر قشنگه: ناموس خدا....


سلام
بله قشنگه اما پرمغز...
کاش لایقش باشم.
سلام
خوبییییییییییییی/چه عجب خانوم.منور کردید وبلاگه مارو!
درمورده این دوسته خوب هم،به نظرم بیخیال شو
تا خدا نخواد اون نوری که باید به قلب بتابه،نمی تابه.
پس حرفای تو هم اثری نخواهد داشت.بسپارش دسته خدا و براش دعا کن


سلام
وبلاگ شما منور بود.ما فقط سر زدیم آبجی!
بی خیالی من برای اون راهی از پیش نمی بره.
تا خود آدمها هم نخوان،خدا نوری رو نمی تابونه.
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو ... من نیستم

گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم


زیبا بود اما موضوعیتش را با این پست نمی فهمم!
به گمانم با برخی دیگر از پست ها ارتباط بیشتری داشت!
به هر حال سپاس.
بابا جان لطفا کسی با اسم من نظر نگذارد


مگه "زهرا" پشت قباله توئه؟!
هه هه
اون بنده خدا وب داشت.هیچکس شخصیت والای تو رو با کسی اشتباه نمی گیره.
خیالت تخت!
سلام
قربون دلت که آقانوشتن هاش آقا نوشتیه ها!!!
روز عید به همه کسایی که راه دور بودند از توی حرم زنگ زدم
به تو هم زنگیدم که برنداشتی
اشکالی نداره ان شا’ الله این دفعه دلت رو دخیل می بندی تا اگه دور هم شدی دلتنگ نشی.
در مورد پیامک هات هم باید بگم این قدر از بسیجی نما ها دیدم که به سختی دیگه به هر کسی توی هر صنف و هر قبیله ای اعتماد می کنم، خیلی سخت تر از اونچه که حتی بشه بهش فکر کرد. شدیدا دل گیرم پس حرفی نزنم بهتره...


سلام
آقانوشت اسم خاص دل نوشت اساسیه!
می دونم که بی لیاقتیم فقط به یه نبودن محدود نمیشه!
انشاالله...دعا کن حضور بعدیم تو حرم،همونی بشه که می خوام!
می دونی که؟!(چشمک)
بسیجی نما ها خیلی زیادن(اولیش خودم!)اما حرف سر اصل بسیجه که تفکرش داره نابود میشه و اول هم به دست خود بسیجی ها!
باید کاری کرد...
سلام
میگن کسی رو که خوابه میشه از خواب بیدار کرد اما کسی که خودش رو به خواب زده رو نخیر!!دوسستون رو میگم
اینا خودشون دو تا چشم دارن ،بسیجی مگه چی رو مال خودش کرده یا مال کی رو خورده که اینا اینجوری کینه و نفرتش رو به دل گرفتن؟
بسیجی که بی ریا و بدون چشم داشتی میاد کار میکنه مگه چی نسیبش میشه؟
به قول یکی از بچه ها ما اگه همین اخلاصمونم تو کار نداشته باشیم ، همه کارامون بیگاری کردنه. ما امیدمون به اون دنیاست ، ازین دنیا هم چیزی نمیخوایم! این دنیا بمونه واسه اهلش!
به جهنم که گفتن اینا رو! حرفشون اینقدر سخیف و خنده داره که ارزش جواب دادن نداره! اونا اگه چشاشونو باز میکردن حقیقت رو میدیدن! میدونن چیز دیگه ای برای تخریب نیست اینا رو علم میکنن.
تفکر بسیج هم چیزی نیست که نابود بشه!بچه های بسیج همشون مخلص اند ، برای خدا کار میکنن و کسی هم که برای رضای خدا کار کنه کارش برکت پیدا میکنه. من منکر اون نیستم که بچه های تشکل های دیگه هم بسیجی اند و خیلی هاشون عامل به تفکر بسیج. اما اینکه یکی بگه تشکل فعلی بسیج داره خراب میشه و خودشون دارن بسیج رو خراب میکنن ، چیزی از حرف اونایی که کلا با تفکر بسیج و بسیجی و ... عناد و دشمنی دارن کم نمیاره! این حرف میشه آب به آسیاب دشمن ریختن! اینکه ما از بسیجی دفاع کنیم که تو ذهنمونه یا معتقدیم قدیم بوده و حالا نیست این یعنی تو عالم هپروت سیر کردن!
اصلا شما یه بار خوب بشینید حرفایی که آقا با اعضای تشکل فعلی بسیج میزنه رو ببینید، آقا چه تعریفی میکنه ، چه لذتی میبره از اینکه بین بچه های بسیج هست! خب اقا که تو عالم خیال سیر نمیکنه، برای اشخاص خیالی هم حرف نمیزنه ، از اشخاص حقیق هم تعریف نمیکنه! میکنه؟
یعنی شما ها بیشتر از آقا میفهمید؟ یعنی شماها بیشتر از آقا بسیج رو میشناسید؟ یعنی آقا بالفرض اشکالات بسیج رو نمیبینه و شماها میبینید؟ یعنی اقا بچه های بسیج رو کمتر از شماها میشناسه؟ کمتر از شماها رو فعالیت های بسیج اشراف داره؟
مطمئن باشید اگر انحرافی تو کارای بسیج باشه آقا اولین نفریه که صداش در میاد! خب چرا جلوتر از آقا حرکت میکنید پس؟
آقا عضو بسیج فعلی هستش ها! نه اونی که تو خیال شماهاست!
کی گفته بسیج الان بده؟ کی گفته داره به بیراهه میره؟ آقا یا دشمن؟
شما بی بی سی رو دیدید؟ وی اُ ای رو دیدید؟ بگم حرفی رو میزننن که شما الان دارید میزنید، چی میگید؟ همین حرف که بسیج الان بسیج دوران همت و باکری نیست رو اونا دارن میگن! پس چرا شماها دارید تکرارش میکنید! از زدن این حرف ها اونا دارن سود میکنن پس چرا شماها باهاشون هم نوا شدید.خودم دیدم به چشم و به گوش شنیدم چیزایی رو که میگن پس چرا شماها دنبال روی اونا شدید؟!
یه کم فکر کنید! ببینید عواقب حرفی که میزنید چیه! تشکل های دانشجویی همیشه یه فرق هایی با هم داشتن و یه اختلاف نظراتی، که طبیعیه! اما اینکه بخوایم اینجوری چهره ی هم رو خراب کنیم و بگیم این تشکل آبروی تشکلش رو برده چون مطابق عقیده ی ما و اونی که ما فکر میکنیم درسته عمل نمیکنه ، این غلطه! این یه جورایی نامردی میشه! ما ها که مثلا تو یه جبهه ایم، اگه وجهه ی هم رو اینجوری خراب کنیم از دشمنا چه انتظاری دارید؟! گلی به گوشه ی جمال دشمن که لااقل دشمنیش رو میکنه ، ولی دوستان ما چی که ...

دلگیرم کردی...
اینکه به بچه های فعلی بسیج دروغ و دورویی و تملق رو بچسبونی ، خیــــــــــــلی نامردیه!
خیــــــــــلی نامردیه!
مواظب باش که روز قیامت چطور میخوای جواب این همه بسیجی رو بگی که با صداقت و اخلاص اومدن پای کار و حال با زدن چنین انگی بدنامشون کردی به راحتی!
خیلی از ماها عادت داریم جای خدا بشینیم و راجب بنده هاش قضاوت کنیم!
مواظب باش اون دنیا شرمنده ی همین بسیجی هایی نشی که امروز راجبشون این حرفا رو زدی....
شما که مذهبی هستی ، این حرفا رو بزنی از بقیه چه انتظار...
من عضو تشکل دیگه ای هستم اما از اول هم بسیجی بودم و هم عضو تشکل بسیج
توش کار هم کردم
و حالا میگم اگر تو کارام ذره ای اخلاص داشتم و بی ریا کار کرده باشم ، به اندازه ی همون یه ذره ای هم که اخلاص داشتم ، بخاطر زدن چنین حرفایی که چهره ی بسیج رو خراب میکنه و دوستان بسیجیم رو زیر سوال میبره ازت نمیگذرم... باشه تا روز قیامت سر پل صراط...
من دیدم به چشم اخلاص اون فرمانده رو ، اشک های پنهانی اون فرمانده رو ، من دیدم نماز شبهای یواشکی بچه ها رو، تو راهیان کفش جفت کردنای پنهانی رو ، من دیدم دور از چشم بقیه جارو زدن هاشون رو ، دیدم قبل وارد شدن به تشکل و کار کردن وضو گرفتناشونو ... من دیدم توکل و توسل هاشونو... اما شما چی دید؟ شمایی که نبودی اصلا که ببینی! شمایی که بیرون گود نشستی بیشتر از این نگو که بیشتر از این مدیون نشی... به خدایی که میپرستم قسم ، خیلی از بچه های امروز بسیج شهدای آینده ی ما هستند ، قریب به نود درصدشون... نمیخواد از تفکر بسیج دفاع کنی ، همین که بسیجی رو خراب نکنی لطف کردی در نوع خودت...

ما ز یاران چشم یاری داشتیم ، گو غلط بود آنچه میپنداشتیم

باشه تا سر پل صراط جواب همین بچه ها رو بدی...
یا علی...
شاید آمد و تو ندیدی
تو نشناختی....


شاید...
باید شناخت!
سلام
1. در مورد خیلی مسایل این نگاه مطرح هست،پرستو اشاره کرد مثلا مسلمانی ما.
2. این نوع تفکر باید باعث بشه ما در رفتار خودمون بیشتر تامل کنیم.
3.اینکه بخوایم تفکر بسیج رو از تشکل بسیج جدا کنیم یک آفت هست ؛ شاید تفکر بسیج عام تر از تشکل بسیج باشد اما تناقضی نداره.
4. کسانی که به تشکل بسیج نقد دارند و ضمنا خودشون رو بسیجی می دونند ،اما از بیرون نقد می کنند رو بسیجی نمی دونم.اگر واقعا تفکر بسیج براشون مهم هست باید وارد بشن و درست کنند.
5.حضرت آقا نه تنها تفکر بسیجی دارند که عضو تشکل بسیج هستند!
6. افراد این مدلی یا خوابند یا خودشون رو به خواب زدند؛دسته دوم رو تا نخوان نمی شه کاریشون کرد ،اما دسته اول قطعا قابلیت تعدیل در نظراتشون وجود داره و بهترین راه هم عمل و ضمنا گفتار درست هست .


سلام
همین طوره!پای بسیج رو وسط کشیدن فقط یه مصداق بود و خب البته به خاطر مسئله ای که برای خودم پیش اومده بود.
کی جدا کرد حالا؟!فقط حرفم این بود که تشکیلاتی بحث نکنیم و کلیت رو ببینیم.نگیم بسیج دانشگاه فلان و بهمان،اصل رو ببینیم و درمورد همون هم به بحث بشینیم.
اگر بسیج یه تفکر باشه،پر کردن فرم برای رسما بسیجی شدن معنی نداره!بسیج یه مفهوم عام هست که چون خیلی ها فقط مذهبی ها رو –چه آقا و چه خانم- بسیجی می بینن،باید خیلی مراقب بود تا آرمان هاش رو از دست نده.
تو هم مثل مجاهد فقط گیر تشکل بسیجی!بابا من به چه زبونی بگم حرفم اصلا تشکل نیست.والا به خدا نیست!
بهترین راه عمل هست.اما همین عمل که برای بعضی ها نادرسته،باعث میشه که سوء برداشت ها هم اتفاق بیفته.
سلام عزیز
موضوع سر اینه که غالبا عملکرد رو می چسبونن به ماهیت!
در حالی که منطقی اینه که ماهیت رو مطابق گفته های رهبر بدونی و برای رسیدن به اون ماهیت، عملکرد رو اصلاح کنی...



سلام
همین طوره!
در سطح کلان هم وضع همینه!
اشتباهات دولت به حساب آقا و نظام و اسلام و... نوشته میشه.
گوش شنوایی نیست،و الا...
۲۴ مهر ۹۰ ، ۰۵:۰۴ ناموس خدا
در جواب مجاهد عزیز
بحث سر همینه که "همه" بسیجی ها مخلص نیستن!مشکل سر "همه" ای هست که اونی که تو میگی نیستن اما ادعاشون گوش عالم رو کر کرده!تو از اخلاص گفتی.کی گفته غلطه؟کی گفته نیست؟کی گفته خدایی کار کردن ها نیست؟اما تو بگو دیدی با ادعای بسیجی و سرباز آقا و کلی اسم قشنگ دیگه حق مردم رو خوردن؟دیدی با ادعای بسیج و مسلمانی،کارهایی می کنن که ادم رو حتی از اسلام دلزده می کنن؟دیدی با ادعای بسیج و دین مداری،کارهای ضددین کردن؟!اینها چیزاییه که هست و دیده میشه.(خود من زیاد دیدم)هدف هم همینه که همینها برداشته بشه تا بسیج بشه همون گل و بلبلی که تو میگی!
یادت بیار روزی رو که بچه های بسیج فردوسی،جادی ها به ضد ولایی بودن محکوم کردن!!!یادت بیار!چرا؟چون آقا گفته بودن اختلافات رو حل کنید و ماجراهای جاد کشدار شده بود.این ضدیت رو می رسونه؟!مگه آقا به بسیج توصیه ای نداشتن که بسیج با تعویق انجامش بده؟!یعنی بسیج هم...؟!!!حالا تو فکر کن من یه آدم بی طرفم که فقط این حرف رو درمورد بسیج و بسیجی می شنوم،چی فکر کنم درمورد این آدم خوبه؟یه بسیجی که ادعا هم داره،به این راحتی تهمت می زنه!من اون روز عضو جاد بودم و این حرف خطاب به من هم بود،من "ضد ولایی" ام مجاهد؟؟؟!!!ضد ولایی ام؟!ببین که "همه"ی مخلصی در کار نیست!برای بعضی ها(دقت کن!فقط گفتم بعضی ها،نه خیلی ها!) بسیج فقط اسمه!
من اگه قید نمی کردم که اصلا و ابدا حرفم سر "تشکل" نیست،تو چقدر تشکل تشکل می کردی؟؟؟من اصلا کاری به تشکل ندارم که تو حرفات مواخذه ام کردی چرا آبروی یه تشکل دیگه رو می برم!تو کل حرفای من و دوستم هم مشخصه که حرف ما تشکل نیست.فقط تفکر بسیجه.هر جا از تشکل گفتی،اصلا جواب نداره.چون حرف من اصلا این نبود و قضاوت نادرستی داشتی!
آقا از بسیج تعریف می کنن و این یعنی بسیج هیچ مشکلی نداره؟!!!مگه پارسال که آقا نسبت به جاد نقد داشتن،گفتن جاد بده؟! نه!فقط در لفافه به حل مشکلات اشاره داشتن!نقد نکردن آقا از بسیج هم جدا از اینکه ذات و فلسفه بسیج با هیچ تشکلی قابل مقایسه نیست،قطعا دلیل متقنی برای بی مشکل بودن اون هم نیست.همیشه که من و تو مصلحت ها رو درک نمی کنیم!
۲۴ مهر ۹۰ ، ۰۵:۱۲ ناموس خدا
در جواب مجاهد عزیز
تفکر بسیج دچار انحراف نمیشه که آقا بخوان تذکر بدن یا نه،اما باید مراقب بود بسیجی ها که مصداق این تفکرن،خیلی پا کج نذارن.چون همینها این تفکر رو اشاعه میدن و خب قشر عام جامعه هم اینا رو می بینه.
مجاهد...
حرفهای منو با دوستم دقیقا خوندی که داری همونا رو به خودم برمیگردونی؟؟؟کل حرف من همینه که اگه بسیجی می بینیم که با اینکه می خواد مصداق اصل بسیج باشه اما ضد اونها رفتار می کنه،نگیم "بسیج" نابود شده!حرف من همینه باید همین تعداد رو از بدنه بسیج یا حذف کرد یا اصلاح،تا چنین نقدی (که آفتهای این شکلی در بسیج هست) دیگه نباشه.مگه تو حرفای من با دوستم نخوندی که "اگه آقا اذن جهاد بدن،همه به صف میشن"؟ پس دیگه این حرف که خیلی از بسیجی های فعلی شهدای آینده ان،چیه؟! مگه من منکرشم؟
اختلاف نظر من و تو اینجاست که تو از تشکل بسیج دانشجویی میگی که فقط جوونها دارن توش کار می کنن.جوونی که دلش هنوز خیلی بسته این دنیا نیست و اخلاص با درصد و غلظت بیشتری تو کاراش هست.من کاملا کاملا کاملا قبول دارم که بچه های تشکل بسیج،خیلی هاشون و نه همه،خیلی خوب و مخلصن.من بهترین دوستها رو از بین همین بسیجی ها داشتم(نمونه اش خودت!)مثلا خانمای بسیج مهندسی رو بی نهایت دوست دارم و اونا هم واقعا تو مشکلات دوستی رو در حقم تموم کردن.اما...اما از بین بچه های بسیج،بودن کسانی که آتش به دلم زدن و زندگیم رو به سیاهی کشوندن.با این وجود نگو "همه"!
تفکر بسیج رو همه جا میشه دید و مدعیانش رو بیشتر!آدمها وقتی کامل وارد زندگی میشن و کم کم پا به سن می ذارن،تمایلات نفسانی شون بیشتر از وجدانشون فرمان زندگیشون رو به دست می گیره!دیدم که میگم!
۲۴ مهر ۹۰ ، ۰۵:۱۵ ناموس خدا
در جواب مجاهد عزیز
در کل...
بحث من اصلا توهین به هیچ بسیجی نیست!دارم اسم بسیجی رو میگم ها!ابدا هم منکر اخلاص عمل خیلی از بسیجی ها نیستم،اما معتقدم باید آفت ها و مصداق های اینچنینی رو اصلاح کرد تا نقدی اینجوری هم نسبت به بسیج که هویتش رو از حضرت امام (ره) گرفته،نباشه!
حرفهایی که دارم،خیلی زیاده و خب برای گفتن در ملاء عام همینقدر کافیه.اما بعضی حرفها هست که خصوصی به خودت میگم.حرفهایی ک باید بدونی،شاید از این موضع سفت و سختت عدول کنی.می خوام بهت بگم چیا دیدم...!
الهی من فدای اون دلت بشم...
ببخش ...به جون خودم جمعه یادت بودم گفتم اول صبح شنبه باید به ناموس جونم سر بزنم...روم سیاه...ببخش عزیزم....جبران می کنم....


وای وای!
ما نیز هم!
جان ما؟!خوشحال شدم ها!
بی خیال بابا!
جبرانش اینه که یه کامنت توپ بذارین و از عقایدتون بگین(نیشخند)
۲۴ مهر ۹۰ ، ۰۷:۰۵ خانوم آقا
چشم...اینم یه کامنت توپ
عرض کنم...عزیزم بحث کردن با کسانی که عقایدشون با ماه فرق داره خیلی سخته و البته عموما بی حاصل
ببین گاهی هست من و تو بر سر جزییات با هم اختلاف نظر داریم اون ایرادی نداره و خب میشینیم بحث میکنیم و طبیعیه که نهایتا هر دو طرف راضی و با دست پر می رن بیرون.من این بنده خدا رو نمی شناسم...ولی می دونم که خیلی بیشتر از این حرفا با تو اختلاف عقیده داره..
من خودم امروز دیگه از منتقدین سرسخت شدم...ولی به هیچ عنوان کم و کاستی ها رو به نظام اسلام و به دین و به ولایت ربط نمی دم ..حالا هرکی هرچی می خواد بگه...اما باور کن عده ای هستند که تنها هدفشون کوبیدن نظام و دین و ولایته...اصلا انگار نه انگار که خود مردم ...مسئولان..همه نقش دارند...انگار نه انگارکه خدا فرمودند ما سرنوشت قومی رو تغییر نمی دیم مگر اینکه خودشان بخواهند(حالا نقل به مضمونه دیگه!)
منظورم اینه که با اینا بحث کردن آب در هاون کوبیدنه و البته میخ اهنین نرود در سنگ....
مراقب خودت و خوبیهات باش
یا علی


به به!
خانوم آقا وارد می شود!
یه اخلاق گندی که من دارم،اینه سر مسائل اعتقادی وقتی بحث میکنم،به هیچ وجه کوتاه نمیام!!!خیلی از اوقات هم برام مشکل ساز شده اما چه کنم دیگه!بقیه همینجوری منو تحمل میکنن
موافقم که بحثهای اینجوری خیلی سخته و به قول شما عموما بی حاصل،اما کورسوی امیدی هست که شاید حرفا باعث میشه یه ذره از موضعش کوتاه بیاد و حداقل بیشتر به اصل مسئله فکر کنه.برای همون کورسوی امید هم نباید دست رو دست گذاشت.ما هم که جان بر کف!!!توهم فانتزی...
نقدها بیشتر از اون که باید سازنده باشن،باید سازنده بیان شن تا تاثیرگذار باشن و الا صرف نقد هیچ مملکتی رو به تعالی نرسونده.
چشم.شما نیز هم!لپ های حمیدرضای ما رو هم ...!می دونید دیگه!
دوست جان
نظراتت رو در وبلاگم و در اینجا خوندم! از اینکه شفاف سازی کردی ممنون. اما خب حق بده! من ابتدا اومدم وبلاگت متنت رو خوندم بعد اومدم کامنتهات رو و جوابایی که داده بودی رو خوندم. وقتی مینویسی"خیلی از عقلها به چشمهاست و خب چشم این عده هم چی می بینه؟!دروغ و دورویی و تملق و ..." میدونی چی برداشت میکنه کسی که این رو میبینه؟ برداشت میکنه که بچه های الان تشکل بسیج همه متملق و دورو و ... اند
باید مینوشتی از تعداد اندکیشون هم که دورویی ببینه میذاره به حساب اکثریت... اما...
خلاصه بگم که اشکال از طریقه ی بیان خودت بود، در واقع خیلی از جوابابیی که دادی روشن نبود ، به روشنی جوابی که به من دادی
آدم بر اساس دیده اش و اون چیزی که میخونه برداشت میکنه و قضاوت میکنه ، اگر متن معنی ای رو منعکس میکنه که مقصود نویسنده ی متن نبوده پس اشکال از لحن بیان گفتاره...
به هر حال اگه رنجوندمت عذر خواهی میکنم...
دارم فکر می کنم چه قدر آن لحظات بر تو سخت گذشت...


سخت بود...
اشک داشت...
۲۵ مهر ۹۰ ، ۰۴:۴۳ ناموس خدا
در جواب مجاهد عزیز
چشمی که بخواد جوری نگاه کنه تا به عقل حکم بده،مسلما چشم حقیقت بینی نیست.در عین اینکه کاملا غیر حقیقت بین هم نیست!مصادیقی که از اخلاص بچه های بسیج گفتی،حتما هست.نیست شه کسی که انکارش کنه،اما اینا چیزاییه که پنهانیه و قرار نیست همه با چشم ببینن.برای چشمهایی که به عقل حکم میدن،همون ظواهر مهمه که نه فقط تو بسیج،بلکه خیلی جاها و کلی تر از همه بین مذهبی ها،اصلا درست نیست.پست حق الناسم رو بخون.اون آقایی که محاسن داشت و تسبیحش دائم تو دستش بود،اما مثل آب خوردن بدون رعایت حق تقدم می رفت تو اتاق مسئول!خب این یه ظاهر مذهبی نداره؟کسی که اینو می بینه،فکر نمی کنه وقتی مذهبی ها اینجوری ان،چه انتظار از بقیه؟!حالا بسیج به عنوان نماد مذهبی ها،وقتی نمونه هایی داره که با آرمانهاش نمی خونه،ذهنیت ها درموردش منفی میشه.آدمی که خودش رو عضو بسیج می دونه و وقتی به نفعشه،کلی هم از خدا و اسلام و امام و آقا دم می زنه،باید بدونه اگه یه جا پا کج بذاره،نه فقط به خودش،نه فقط به بسیجی ها،بلکه بالاتر از اینها داره به اصل،فلسفه و تفکر بسیج ظلم می کنه.اینجوری حتی ممکنه بعضی هم فکراش هم نسبت به بسیج بد فکر کنن و دقیقا بگن که بسیج دچار انحرافه!!!باید کاری کرد که بسیجی ها در درجه اول نذارن چنین آتویی دست بقیه بیفته تا سوءاستفاده ای هم نباشه.
مجاااااااااااااااااااااااااااهد...
اینقدر نگو تشکل!!!والا به خدا نه هیچ جای حرفای من و دوستم و نه هیچ جای حرفا در کامنتها،حرف سر تشکل نیست.اگه دقت کنی منظور دوستم از این حرفش به من که "خربسیجی شدی!" این نیست که من رسما عضو بسیج (حالا هر جا،دانشگاه یا هر نهاد دیگه ای) هستم.منظورش اینه که مثل بسیجی هام!پس حتی مهمه کلا همه مذهبی ها مواظب باشن تا نسبت به بسیج ظلم نکنن.چون دوستم اگه از من هم هر رفتار ضد ارزشی ببینه،به حساب بسیج می نویسه.
۲۵ مهر ۹۰ ، ۰۴:۴۵ ناموس خدا
در جواب مجاهد عزیز
من تو حرفام با دوستم دقیقا گفتم که خطا هست اما نباید فکر کرد همه اینجوری ان.تو کامنتا هم چند بار تکرار کردم که هر اشتباهی به کل تعمیم داده نشه.ندیدی؟؟؟!!!اون حرف "دروغ و ..." تو اولین کامنت این پستمه،پس کسی که اونو می خونه،اول حرفای منو تو پست خونده و البته بقیه کامنتا رو هم می خونه و خب این حرف منو به کرات می بینه و می خونه.البته موافقم که بهتر بود تو همون کامنت اول با توضیحات بیشتری می گفتم تا چنین شائبه ای برات ایجاد نشه.اما هیچکس غیر از تو از اون حرف من چنین برداشتی نکرد!چون کسی بهم تذکر نداد و نقد نکرد.تو تنها کسی بودی که درموردش بد فکر کردی!البته دلایلش رو بهم گفتی که درگیر بودی و بهت حق میدم با پیش زمینه منفی کامنتا رو خوندی.
اما لحن بیان ...
وقتی کسی کامنتی می ذاره که با عقیده کلی من موافقه،طبیعیه که من هم در جواب اون،ضمن تایید کلی حرفاش،عقیده خودم رو به بیان دیگه ای میگم یا اگه در جایی با طرف مخالفم،میگم.این فرق می کنه با اینکه کسی منو نقد کنه و ما حتی در اصل قضیه با هم اختلاف نظر داشته باشیم.اینجاست که مطمئنا من سعی می کنم هیچ لفافه ای برای حرفام نداشته باشم و غلظت شفافیت حرفم رو بالا ببرم.
بی خیااااااااااااااااااااال دوست جون
۲۵ مهر ۹۰ ، ۱۳:۴۹ دختر مسلمان
سلام ...
۴۰ روز تا محرم باقیمانده ...۴۰ تا زیارت عاشورا ... اذن دخول حرم یار ...
یا حق ...


سلام
کاش قبولمان کند.
خدمت می رسم
چهل روز مانده به محرم، چهل زیارت عاشورا به نیت حضرت ابالفضل ...
باشد که برات سفرمان را از مولا بگیرد،
حرف و سفارش برادر چیز دیگریست... نه؟

.... اذن دخول حرم یار ، یا ابالفضله
دست عطا و کرم یار ، با ابالفضله


خدمت می رسم
۲۶ مهر ۹۰ ، ۰۷:۵۵ امین قاسمی فر
با سلام. یادداشت هفته ش.1 (سوال از رئیس جمهور) در ویلاگ قرار گرفت!


سلام
خدمت می رسم
سلام
مطلب داغی بود!
البته آخر شبه و خستگی مانع از مرور همه نظرات میشه،بنده هم آنچه از بسیج دیده ام و میبینم را به نظر دوستان میرسونم:
1-حدود نصف یک سال رو در پایگاه بسیج محلات بوده ام و پایم به حوزه بسیج، ناحیه، پادگانهای سپاه و بسیاری اماکن و موقعیتها باز شده و بدون اطلاع از چیزی درباره آن حرف نمی رانم.
2-همانطور که اشاره کردید حساب تفکر با عمل و عاملان جداست.شاید بتوان گفت بسیجی حقیقی یک مسلمان حقیقیست... (کمی تأمل کنید.)
وقتی مسایلی مانند تهاجم فرهنگی مطرح می شود، جوان مسلمان انقلابی ایرانی بدون تأمل به سراغ زن و مردی نمی رود تا از آنها درباره رابطه شان با یکدیگر بپرسد و صرفا از سر گمان و علاقه به اظهار وجود و شوق اعمال قدرت-نسبت به هم وطن و هم مسلک یا دشمن؟!- گستاخی به خرج نمی دهد تا هزینه ای دیگر برای مملکت خود بتراشد و در پازل دشمن قدم بزند!
آنگاه که قانون و نهادهای نظامی وجود دارد، سرخود به دانشگاهها هجوم نمی برد و مولای خود را اندوهگین نمیسازد.
3-یکی از مشکلات بسیج متاسفانه همنامی تفکری است با نهادی زیر نظر ارگانی نظامی...
شاید تحلیل بنده اشتباه باشد، اما در زمان جنگ نیاز به سربازان جنگ سخت بود و تبعیت نیروهای مردمی از ارگانهای نظامی یک مسئله ی طبیعی؛ اما چرا بعد از جنگ، بسیج هویت خود را متناسب با نیازهای زمان باز نجست؟؟
چرا می شنیدیم که یک بسیجی در گشت های شبانه یا ایست بازرسی حادثه ساز شده است؟ چرا نیروی انتظامی از نیروهای بسیجی و تربیت نشده برای تامین امنیت شهرها استفاده کند؟؟
4-شاید بلایی که کسری خدمت سربازی بر سر بسیج آورد از بسیاری چیزها بدتر بوده باشد.(البته کسری خدمت را بطور کلی مذموم نمی دانم، چرا که نرفتن به سربازی را به هر شیوه صحیحش اعم از خدمت خالصانه در بسیج مسئله ای عقلانی میدانم! اما بهر حال ناخالصی ها هم به این بهانه پا به صحن مقدس بسیج می گذاشتند...)
5-مانند خدمت سربازی بسیاری مزایای دیگر نیز اخلاص را از بسیج گرفت. سوال مشخص است: آیا به هر بهانه و با هر نوع تشویقی جایز است اقشار مختلف را به بسیج دعوت کرد؟؟؟


جداگانه پاسخ خواهم داد.
اما کنون چاره چیست که فعالیت فرهنگی بسیار کم در بسیج انجام می گیرد و نخبگان ما کمتر لقب بسیجی را یدک می کشند؟؟
می پذیریم که اشتباهاتی بوده و هست، اما بسیج یک آرمان است و بسیجیانی که ما باشیم، آرمانخواهان و اگر نگوییم سالکان، که حداقل آرزومندان این سفر آرمانی هستیم.نه اشتباهات ما را به حساب بسیج باید گذاشت، نه مخلصان بسیجی را که ممکن الخطا هستند، باید منفعت طلب و چاپلوس و ... نامید.
رابطه بسیج با بسیجی همان رابطه اسلام است با مسلمان؛ تشیع با شیعه و ...
مطمئنا شکاف بین بسیجیان این زمان با بسیجیان زمان جنگ بسیار است؛ اما بیایید دیگر پس از اشتباهاتمان پشت نام بسیج مخفی نشویم و ننگ هایی را که برادرانمان احتمالا از سر جهل بر بسیج بار کردند از قامت آن بشوییم تا همانی شود که امام خواست و آقا می خواهد.


بنده ابدا مخلصان بسیج را چاپلوس و امثالهم ننامیدم!حرف بنده نیز بر سر ناخالصی هایی بود که نه در بسیج که در هر نهاد ارزشی هست.لیکن در بسیج به دلیل قداست نام و هویت،نمود بیشتری دارد.
شکاف بسیار نیست اما باید ذره ذره کاهشش داد.به نظرم حذف از بدنه نیز چندان نمی تواند موثر باشد.فرض کنید در تشکل دانشجویی بسیج یک فرد با رفتارهایی ضد ارزشی اخراج شود،تفکری تغییر نمی کند.آنان که از این رفتار برداشتی نادرست درمورد بسیج داشته اند،پس از این هم همین فکر را خواهند داشت.چه فرقی می کند او رسما عضو باشد یا نه!
راستی یک نکته...
خودمان را از خطا مبرا ندانیم!
سپاس بابت حضور و نظراتتان
سلام نفس
جدا تونستی جوابشو بدی؟؟؟؟!!!!!!!
.
.
.
.
.
.
خانواده مواخذت نکردند؟؟؟؟!!!!!!!!


سلام گلی
به من تیکه میندازی نامرد؟؟؟
ولی جهت اطلاع...
بهشون نگفتم!!!
هه هه
۲۷ مهر ۹۰ ، ۱۲:۱۰ خانوم آقا
از دست حواس پرت ما و بی معرفتیمان..لینک دانیمان تازه باز شده و مزین به نام شما هم شد بانو


اختیار دارید.
ممنونم.
شما همیشه آن لاین هستید ها!
۲۷ مهر ۹۰ ، ۱۲:۴۳ ناموس خدا
در پاسخ به جناب آقای "امین":
سلام علیکم
مسائلی که فرمودید،(سوال در مورد رابطه خانم و آقا،هجوم به دانشگاه) کار چه عده ای است؟!!!مسائلی که به هر جهت به فرهنگ مربوط می شوند،همانند خود فرهنگ بسیار آسیب پذیرند.همیشه و هر کجا و به هر دلیلی نمی توان فرهنگی مثبت را پایه گذاری کرد و یا از اشاعه فرهنگی منفی جلوگیری کرد.
مسئله "همنامی تفکر بسیج با نهادی زیر نظر ارگانی نظامی" شاید مشکل نه،اما موضوعی پردغدغه است.همان چیزی که به عنوان استقلال یا عدم استقلال بسیج مطرح می شود (بنا به تجربه،بنده هیچ نظری در این مورد ندارم!!!) بارها و بارها موجب تنش هایی شده که نهایتا هم راه به جایی نمی برند.
در رابطه با سربازی که کلا نظری ندارم اما به شدت موافقم که هر آقایی باید تجربه اش کند.نه به دلیلی عامه که "مرد شود"!مرد شدن (و البته زن شدن) اگر به همین راحتی بود که تاکنون باید جامعه ای آرمانی از مردان و زنان (در معنای حقیقی کلمه) می داشتیم!تنها به این دلیل که شما نیز بدان اشاره داشتید و آن اینکه بسیاری در آن فضا می توانستند با بسیج و تفکر آن آشنا شوند.
نگوییم "اخلاص را از بسیج گرفت"!به نظرم بر سر مصادیق صحبت شود،نیکوتر خواهد بود.بحث در حالت کلی عضویت یا عدم عضویت در بسیج نیست.پر کردن یک فرم که چیزی را درست نمی کند و یا از بین نمی برد.هستند مذهبی هایی که عضو بسیج نیستند اما بسیاری آنها را به عنوان پیرو تفکر بسیج قبول دارند.همین ها اگر خلاف دین عمل کنند،حتی ناچیز،به حساب بسیج نوشته می شود و چنین ظلمی را هیچ فردی از قشر ارزشی نباید در حق بسیج روا دارد.
سلام سیمای عزیزم
به نظر من کسی که این رو بهت گفته شناخت کافی در موردت نداشته.فکر میکنم تو این چندسال که باهم بودیم در موردت شناخت کافی پیدا کردم . متاسفم برای کسانیکه این جوری در موردت فکر می کنند
آخه عزیزم مگه نمیدونی آدم خوب ومهم دشمنم زیاد داره.


سلام بارسلونا جونم
بحث سر من مصداق نیست.این دوستم هم منو میشناسه اما مهم اینه که منی که چادرمو محکم می گیرم و شاید ظاهرا شبیه مذهبی هاست،پس این فکر که مثل بسیجی هام،در حقم رواست.من هم باید باید باید مراقب همه رفتارم باشم تا تفکر رو خدشه دار نکنم.
من هرچی هستم،از کمال هم نشینی با شماست بانو.
آدم خوب و مهم رو خوب اومدی
سلام
از تذکرتون درباره "شکاف" ممنونم.حرفم رو تصحیح می کنم.
درمورد چاپلوس خطاب کردن هم منظورم شما نبودید.تفکر غلط رایج رو مد نطر داشتم.
در تمام قسمت های نظراتم سعی بر این داشتم که نام آرمان بسیج را از مدعیان بسیج جدا کنم، که مطمئنا خودم از همان ها جدا نیستم.
اما دو دسته افراد قابل تفکیک اند: آنها که بسیج را برای بسیج نمی خواهند، پس نسبت به اعمال خود و افکار عموم جامعه مراقبت ندارند؛ دسته ای دیگر تلاش خود را می کنند، اما انسان ممکن الخطاست، خداوند اشتباهاتشان را به نیت خیرشان ببخشاید.
اینکه گشتهای بسیج و ضابطین آن-در مرحله عمل- تا چه حد با فکر و دقت و نیت سالم و راهکار مناسب بدون آسیب کار کرده اند، آنها را در یکی از دو دسته بالا قرار می دهد.
همنامی بسیج با نهادی زیر نظر ارگانی نظامی از آن جهت مورد تأمل (اگر نگوییم جای مشکل) است که هنوز هم بسیج را بعنوان پیاده نظام برقراری امنیت اجتماع بحساب می آورند، حال شأن بسیجی کجا و برخوردهای زشت با این نیروهای مخلص (از سوی رده های بالاتر ارگانی یا حتی مأموران نیروی انتظامی!!) کجا؟؟؟!!!
اینها چیزهاییست که دیده ام و دیده اند...
سلب اخلاص از برخی ورودها به بسیج (توسط کسری خدمت!) موضوعی روشن است. همانطور که گفتم حضور در بسیج با هدف خدمت، و آنگاه در کنار آن تلاش برای کسر خدمت را تایید می کنم، اما اگر هدف واقعا خدمت باشد که دین بر گردن ما نماند. نه آنکه مدتی اندک تا پیش از اعلام منطقه اعزام به پایگاهی بیایند و با اهدای وسایل کهنه خانه خود، سعی کنند از این "تقدیر به جا"ی بسیج سوء استفاده کنند...!!! (خودم شاهد این مسئله بوده ام!!!)

باز هم تاکید که "از ماست که بر ماست"...
با تمام انتقاداتم، یک موی گندیده بسیج با این اوضاع بعضاً اسفناکش را به تمام دنیای دور از معنویت بسیجی نمی دهم.
۲۸ مهر ۹۰ ، ۰۶:۰۱ طاهره و طیبه
سلام
قبول دارم یه عده هستن که با ظاهر بچه بسیجی ها تو اجتماع ظاهر می شن اما اخلاق های خوبی ندارن اشتباه زیاد می کنن نمی دونم سهویه یا عمدی اما قبول تفکر بسیجی حتی بین بچه مذهبی ها هم غریبه
ولی یه عده روی این زیاد مانور می دن یعنی اونی که ظاهرش شبیه بسیجی ها نیست دیگه فرشته است؟ اون خطا نمی کنه؟خیلی مردم دوست و اجتماعی و حتی خدا دوسته اما اون آدم مذهبی این طور نیست؟ سیما جون یه عده زیادی دارن بی انصافی می کنن. یه بار سوار اتوبوس بودم یه خانمی ناراحت بود و زیر لب غر می زد که ادعاشون هم می شه مومن اند چادر هم سرشون می کنن اما حق مردم رو زیر پا می ذارن نه چادر سرت کن نه این طوری باش ! ( حالا انگار چادرسر کردن با خوب بودن تناقض داره انگار اگه بخوای خوب باشی و خوب رفتار کنی دیگه چادر نیاز نیست) حالا قضیه چی بود؟ خانمه زیاد جوون نبود مسیرش هم طولانی بود می گفت اون آخر اتوبوس دو تا بچه رو دو تا صندلی نشستن جای دو نفر رو گرفتن! مامان هاشون برای اینها کرایه نمی دن ولی این قدر راحت نشستن!
خانمه بنده خدا جمع و جور نشست گفت بیاین بشینین جا می شید؛ در ضمن من برای این بچه هم کرایه دادم
حالا خدایی اگه رفتار اون خانم از یه آدم محجبه سر می زد باز می گفتن ادعای ایمان داره ولی از بقیه این قدر طلب کاره. دروغ می گم؟
خدا نکنه یه خانم چادری تو یه جمعی بداخلاقی کنه خدا نکنه یه آقای ریش داری عصبانی بشه فوری یه عده میگن....(!!!)
یه بار یه اتفاقی افتاد دلم شکست گفتم نگاه کن این قدر ما امر به معروف و نهی از منکر نکردیم که عده دارن امر به منکر می کنن.


سلام طلاها!!!
داستان به جایی بود.
واقعا ترک امر به معروف و نهی از منکر داره ضربه بزرگی رو به جامعه می زنه.ضربه ای که قابل جبران نیست.
تو ماجرایی که گفتین،حالا فکر کن اگه یکی پیدا شه تذکر بده،واویلا میشه.اولین چیزی که می شنوه یه "به تو چه" جانانه است.همه یادمون رفته "به ما خیلی چه"!!!
سلام
خودتونو ناراحت نکنین اینجور ادمها در تمام دوران تاریخ بودند و هستند و خواهند بود
اینا که چیزی نیس
بالاتر از ماها هم با این جور اذمها که اصل و فرع هیچی رو باهم قبول ندارند سر و کله زدند وشاید به ظاهر به جایی نرسیدن!
نمونه اش : قوم بنی اسراییل که با دیدن چندین بار معجزه از حضرت موسی وسطاش گاو پرست شدن و اخرای عمر موسی (ع) دیگه واسه قبول کردن هر حرفش ازش معجزه میخواستن
ما ماموریم وظیفمون که همون یاداوری خوب بودن و درست فکر کردنه رو بهم گوشزد کنیم
و اما تجربه شخصی من در زندگیم اینه "در همه حال تمام مخلوقات پروردگارت رو به حرمت عشق خدا به اونها دوست داشته باش"
مهم اینه طرز فکرت درسته!


سلام
ناراحت؟!
اینها چیزی نیستند اما این بنده خدا از دوستان صمیمی بنده است و این فاصله بین ما خیلی چیز است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
امیدوارم در انجام همین وظیفه اولا کوتاهی نکنم،ثانیا اشتباه نکنم تا نتیجه عکس ندهد.
تجربه شخصی تان بسیار نیکوست.
۲۹ مهر ۹۰ ، ۰۴:۰۸ کوچه امید
ای کاش که همنشین گلها باشیم , از نسل بزرگ موج و دریا باشیم , ای کاش که در رکاب آقا یک تن , ازسیصد و سیزده نفر ما باشیم.

سلام خواهر خوبم،
میگم جمعه ای دیگر هم گذشت ولی از آمدن آقامون خبری نیست.

اللهم عجل لولیک الفرج




سلام عزیزم
او منتظر ماست که ما برگردیم...
۳۰ مهر ۹۰ ، ۰۴:۱۹ ناموس خدا
در پاسخ به جناب آقای "امین":
سلام
مقصود بنده از "خودمان را از خطا مبرا ندانیم" شخص خودم بودم و نه دقیقا حضرت عالی.با اذعان به اینکه این جمله را "همه" باید بگویند،لیکن بنده از به کاربردن آن درمورد دیگری اجتناب می کنم.
تفکیکتان به جاست.هیچکس از هیچ بسیجی انتظار عصمت از گناه ندارد.بنده فکر می کنم برای خرده گناه ها نمی توان درمورد شخصیت کسی قضاوت کرد اما از طرفی از بسیجی به هیچ وجه انتظار تهمت و دورویی و ... نمی رود.حق الناس سنگینی دارد.جوابگو کیست؟!
موافقم که امروزه بیشتر باید هر نهادی به وظیفه خود عمل کند و هر جا که می شوداز بسیج استفاده نکند،نیکوتر خواهد بود.بسیج با آرمان های والا می تواند در جهاد فرهنگی تلاش کند و اینگونه یقینا موفق نیز خواهد بود.
بله.همه اشتباهات به خود خود مذهبی ها باز می گردد و لا غیر.
اصل هم همین است که قداست بسیج را از یاد نبریم.
خوب جوابشو دادی
من که انقدرم نمی تونم جواب این افرادو بدم


خدا کنه همینطور باشه.
ولی فایده ای نداشت
دوستت حق داره ...بسیجی البته بعضی هاشون گند زدن به جامعه


بیشتر از دوستم بسیجی های مظلوم جامعه حق دارن.
مشکل اینجاست که اگر کسانی هست که خلاف قاعده عمل می کنن،به کل سیستم تعمیم ندیم،وگرنه تو هر مجوموعه ای نقاط سیاه وجود دارن.

نجوا کن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی