می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

دنیــاى فاسـدِ غـــرب خـواســت بـروزِ زن را، شخصیتِ زن را در روش‌هاى غلط و انحرافى که همراه با تحقیرِ جنسِ زن است، به زور به ذهنِ دنیا فرو کند. زن براى این‌که شخصیتِ خودش را نشان بدهد، بایستى براى مردان چشم‏‌نواز باشد. این شد شخصیت براى یک زن؟! بایستى حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه‏ گرى کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیمِ زن است یا تحقیرِ زن؟ این غربِ مستِ دیوانه‌ی‏ از همه جا بی‌خبر، تحتِ تأثیر دست‌هاى صهیونیستى، این را به عنوان تجلیل از زن علم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمتِ زن به این نیست که بتواند چشمِ مردها را، هوسِ هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخارى براى یک زن نیست؛ این تجلیلِ زن نیست؛ این تحقیرِ زن است. عظمتِ زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفافِ زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده‌است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزتِ مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساسِ تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جاى خود به کار ببرد، آن تیزى و برندگى ایمان را هم در جاى خود به‌کارببرد. این ترکیبِ ظریف فقط مال زن‌هاست؛ این آمیزه‌ی‏ ظریفِ لطافت و برندگى، مخصوص زن‌هاست؛ این امتیازى است که خداى متعال به زن داده‌است.

ولی امرم،امام خامنه‌ای (حفظه الله)
-----------------------------------------------
این وبلاگ کهفِ دلتنگی های من است.
این‌جا حرف‌هایی را می‌نگارم که مرا به تعالی برساند و امید که سایرین را نیز! هرمِ این نگاره‌ها شاید قندیل‌های جهل و غفلت را ذوب بتواندکرد...
"می‌خواهم زن باشم"
آن‌گونه که "زهرا" بود...
و این آرمانِ من است!

آن‌چه گذشتــــــــ
لطفـــــ دارد خواندنشان

پناه بی پناهی در حصن حصین بندگی خدا (1) ... حق الناس

دوشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۰، ۰۷:۳۱ ب.ظ

نقل شده است که پیامبر (ص) از یارانش سوال فرمودند: "آیا می دانید مفلسان امت من چه کسانی هستند؟" گفتند: "یا رسول الله،مفلس در میان ما کسی است که پول و مال ندارد." حضرت فرمود: "مفلسان امت من کسانی هستند که با نماز و روزه و زکات وارد محشر می شوند،اما چون در دنیا حق الناس را رعایت نکرده اند،کارشان پیچیده است.به یکی ناسزا گفته اند و به دیگری نسبت ناروا داده اند و یا مال کسی را خورده اند و با این تجاوزها مورد بازخواست خداوند قرار می گیرند و از حسناتشان برداشته می شود و به آنها داده می شود و اگر حسناتشان به اندازه کافی نباشد،از گناهان صاحبان حقوق در پرونده اعمال آنها نوشته می شود.پس از آن در آتش جهنم افکنده می شوند و چنین افرادی مفلسان روز قیامت می باشند."

آثار و پیامدهای حبس حقوق مردم

الف) محرومیت از برکت رزق

پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "مَن حَبَسَ مِن اَخیهِ المُسلِم شَیئاً مِن حَقِّهِ حَرَّمَ اللهُ عَلَیهِ بَرَکَةَ الرِّزقِ اِلّا اَن یَتوُبَ"

کسی که از اداء حقی از حقوق مسلمانان خودداری کند،خداوند او را از برکت رزق محروم می گرداند،مگر اینکه توبه کند.

ب) حق الناس و از بین رفتن لذت عبادات

یکی از بزرگان می گفت: "مدتی بود که حال نماز شب خواندن را نداشتم و از عبادت و نماز و رابطه با خدا لذت نمی بردم و علتش را هم نمی دانستم.هر چه گریه و زاری و التماس می کردم،به جایی نمی رسیدم.بالاخره شبی در عالم خواب به من گفتند:کسی که خرمای حرام بخورد،دیگر از عبادت لذت نمی برد.از خواب برخاستم و فکر کردم دیدم همانطور است.من برای خرید خرما رفته بودم و وقتی صاحب مغازه خرما را به من داد،دیدم یکی از خرماها نرسیده است و من بدون اجازه صاحب مغازه آن خرما را برداشتم و روی خرماهایش گذاشتم و یک خرمای خوب برداشتم و خوردم.از آن ساعت حال معنوی از من گرفته شد."

ج) عدم استجابت دعا

امام صادق (ع) فرمود: "اِذا اَرادَ اَحَدُکُم اَن یُستَجابَ لَهُ فَلیُطَیِّب کَسبَهُ وَلیَخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ وَ اِنَّ اللهَ لا یُرفَعُ اِلَیهِ دُعاهُ عَبدٍ وَ فِی بَطنِهِ حَرامٌ أو عِندَه مَظلَمَةٌ لِاَحَدٍ مِن خَلقِهِ."

هرگاه یکی از شما می خواهد دعایش مستجاب شود،کسب خود را پاک کند و حق مردم را به آنان بازگرداند.زیرا دعای بنده ای که در شکمش مال حرامی هست یا در نزد او حقی از حقوق مردم ضایع شده باشد،به سوی خدا نمی رود.

د) حق الناس و عذاب قبر

مرحوم حاج شیخ عباس قمی کتابی از کسی به عنوان عاریه گرفته بود.بعد از فوتش یکی از فرزندانش کتاب را به برادرش می دهد تا به صاحبش بدهد.شب در عالم خواب می بیند که حاج شیخ با عصبانیت به او می گوید:"کتاب عاریه مردم را چرا سالم به دستش ندادی و به جلد آن آسیب رساندی؟"روز بعد از برادرش می پرسد:"با آن امانت چه کرده ای که من دیشب چنین خوابی دیده ام؟"برادرش می گوید:"هنگامی که آن را می بردم تا به صاحبش بدهم،از دستم افتاد و گوشه جلد آن کمی خم شد."بعد می روند و کتاب را از صاحبش گرفته،صحافی می کنند و به او برمی گردانند.روز بعد درب منزل زده می شود و طلبه ای سوال می کند:"آیا منزل حاج شیخ عباس اینجاست؟"می گویند:"آری".سوال می کنند:"امری هست؟"می گوید:"شب گذشته من حاج شیخ را در خواب دیدم و ایشان فرمودند که به شما بگویم چون کتاب را صحافی کرده و به صاحبش دادید،عذاب قبر از من برداشته شد."

ه) حق الناس و گرفتگی عالم برزخ

شخصی به نام حسان بی ابی سنان که از پارسایان عصر خود بود،کم می خورد و کم می آشامید و شصت سال مبارزه با نفس می کرد.بعد از مرگش او را در خواب دیدند و پرسیدند:"حالت چطور است؟"او در جواب گفت:"به خیر است ولی به خاطر یک سوزن که از شخصی به عاریه گرفته و پس نداده بودم،فعلا مرا به بهشت راه نداده اند."

و) خوردن آتش دوزخ

امام صادق (ع) به ابی بصیر فرمود:"مَن اَکَلَ مِن مالِ اَخیهِ وَ لَم یَرُدَّهُ اِلَیهِ اَکَلَ جَذوَةً مِنَ النَّارِ یَومَ القِیامَةِ."

کسی که مال برادرش را به ظلم بخورد و به او برنگرداند،در قیامت قطعه ای از آتش جهنم خواهد خورد.

در بعضی روایات آمده در برابر هر درهم،600 نماز از مدیون گرفته شده و به طلبکار داده می شود.

ز) محرومیت از بهشت

امام صادق (ع) فرمود:"خداوند به ذات خود سوگند یاد کرده که سه طایفه را در بهشت جای ندهد:1.کسی که خدا را انکار کند.2.کسی که امام و رهبر را رد کند.3.کسی که حق مسلمان را بازدارد.

موارد مجاز استفاده از اموال دیگران

در فقه اسلامی مواردی وجود دارد که استفاده از مال دیگران اجازه داده شده است:

1.حق الماره

یکی از موارد مجاز تصرف در مال دیگران حق الماره است.بدین معنا که در حین عبور از کنار باغ های میوه و بستان ها می تواند به مقدار نیاز بخورد،مشروط بر اینکه به قصد خوردن میوه نرفته باشد و چیزی با خود حمل نکند و موجب افساد نگردد.از روایات استفاد می شود که باغ،دیوار هم نداشته باشد.

2.حق خوردن از خانه های فامیل و دوستان

انسان می تواند در خانه هایی که در ذیل آمده است،غذا و نوشیدنی تناول کند،هرچند که ضروری نباشد:

1.پدر و پدربزرگ. 2.مادر و مادربزرگ. 3.فرزند. 4.برادر. 5.خواهر. 6.عمو. 7.عمه. 8.خاله. 9.دایی. 10.دوست. 11.شوهر. 12.کسی که سرپرستی خانه کسی را به عهده دارد و کارها و نگهداری آنچه در آن خانه است،به او واگذار شده،می تواند از خانه موکل خود بخورد.

امتیاز این خانه ها بر سایر خانه ها این است که احتیاج به اجازه و احراز رضایت صاحب خانه نیست و تا یقین به عدم رضایت ندارد،می تواند بخورد.

3.اضطرار به غذای دیگری

اگر کسی ناچار شود که از طعام دیگری برای زنده ماندن استفاده کند،چنانچه مالک طعام در حال اضطرار نباشد،واجب است که آن را به شخص مضطر بدهد.چنانچه صاحب طعام رضایت ندهد،شخص مضطر می تواند به اندازه حفظ جان از آن مصرف کند و البته بهای آن به عهده اش خواهد بود و باید بپردازد.

قذف

یکی از گناهان کبیره است و آن نسبت زنا یا لواط دادن به زن یا مرد مسلمان پاکدامن است.

قرآن می فرماید:"اِنَّ الَّذینَ یَرموُنَ المُحصَناتِ الغافِلاتِ المؤمِناتِ لُعِنوُا فِی الدُّنیا وَ الآخِرَةِ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیمٌ."

آنان که به زنان پاکدامن نسبت زنا می دهند که از آنچه به ایشان نسبت می دهند بی خبرند،مورد لعنت قرار گرفته اند در دنیا و آخرت و برای ایشان عذاب بزرگی است.

چنین افرادی اگر نتوانند ادعای خود را با بینه و شهود به اثبات برسانند،باید 80 تازیانه بخورند.

فحش و دشنام

غیر از قذف،هر نوع فحش و دشنام هم حرام است.پاسخ دادن به دشنام نیز حرام می باشد،مگر آنکه همان نسبت به خود او برگردانده شود.مثلا گفته شود خودت هستی.البته این مقدار پاسخ نیز بهتر است گفته نشود.

توبه از قذف

کسی که نسبت زنا یا لواط به مسلمانی بدهد،باید بداند که قذف او از گناهانی است که دو جنبه دارد:حق الناس و حق الله.اما جهت اول چون آبروی مسلمان به وسیله قذف ریخته شده،مقذوف حق دارد که او را نزد حاکم شرع حاضر کند و پس از ثبوت قذف به اقرار قذف کننده یا به گواهی دو نفر عادل،حاکم شرع او را 80 تازیانه بزند.بنابراین باید قذف کننده خود را تسلیم مقذوف کند تا حد بر او جاری شود یا اینکه از مقذوف تقاضای عفو کند و رضایت او را به دست آورد تا او را ببخشد و از اجرای حد صرف نظر کند.

تهمت

یکی از گناهان کبیره ای که مربوط به حق الناس می شود،تهمت است و تهمت آن است که درباره برادر مسلمان چیزی گفته شود که در او وجود ندارد.

قرآن می فرماید:"مَن یَکسِبُ خَطیئَةً اَو اِثماً ثُمَّ یَرمِ بِهِ بَریئاً فَقَد اِحتَمَلَ بُهتاناً وَ اِثماً مُبیناً"

هر کس خطا یا گناهی مرتکب شود،سپس آن را به گردن بی گناهی بیفکند،بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش گرفته است.

امام صادق (ع) فرمود:"اَلبُهتانُ عَلَی البَریءِ اَثقَلُ مِن جِبالٍ راسِیاتٍ"

بهتان و تهمت زدن به بی گناه از کوه های بزرگ سنگین تر است.

رسول خدا (ص) فرمود:"کسی که به مرد یا زن بی ایمان تهمت بزند و درباره او چیزی بگوید که در او نیست،خداوند روز قیامت او را بر تلی از آتش قرار می دهد تا از مسئولیت آنچه گفته است،برآید."

س.تهمت زدن به مرده چه حکمی دارد؟

ج.تهمت زدن به هر کسی حرام است و نسبت به مرده و هر کسی که نمی تواند از خود دفاع کند،گناهش بیشتر است.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۵/۱۰

نجواها  (۸۳)

۱۰ مرداد ۹۰ ، ۲۰:۳۳ بغض و کینه انقلابی
سلام
سر ساعت بودنت کشت ما را...
ببین دوست جون! من رو مسئله حق الناس خیلی حساسم.یعنی دقیقا روی مسئله ی استفاده از حق الناس حساس ام.اصلا این شده آفت جمع های مذهبی.چپ میری راست میای هر کی رو حساب منافع خودش میگه حق الناسه بعدشم لبشو میگزه که ای وای تو چجوری میخوای آتش جهنم رو تحمل کنی...!!!!!!!!!!!
خلاصه خیلی حواست باشه.گاهی استفاده از کلمه ی حق الناس هم حق الناسه...
.
.
.
جدا مطلبت جالب بود.راستی به من سر میزنی؟؟


سلام
جدا کشتت؟ولی بدون اینا همه یعنی کلاس بالا!!!!!!!!!!!!!!!!!!1
من که گفتم هیچ ادعایی در مورد اینکه خودم حق الناس رو رعایت می کنم،ندارم اما همه مطالب این وب،اول تلنگر به خودمه،بعد هر کسی که می خونه و شاید درس بگیره...
خوشحالم که جالب بوده.
من که بله اما فکر کنم تو ...
سلام
حلول ماه مبارک رمضان بر شما و مخاطبان وبلاگتان مبارک.با آرزوی برآورده شدن حاجات و التماس به دعای فراوان در این ماه عزیز
زمان ثبت شده برای پستتان همان ساعت1 دقیقه بامداد که وعده داده بودید هستش اما بنده تا ساعت 15 دقیقه بامداد دو سه بار سر زدم ولی خبری از پست جدید نبود!! البته تاخیر چند دقیقه ای بهتر از تاخیر های هفته ای و یا ماهانه در وبلاگ بنده هست!!
مطلب خیلی خوب و تلنگر زننده ای بود، اما نظر اختصاصی خودم برای این پست رو بعدا میزارم


سلام
بر شما نیز مبارک.انشاالله میهمان خوبی برای خدا باشید.
دقیقا همین طور است.بنده نیز هر چه ساعت پست را چک می کردم،دقیق بود اما مطلب روی صفحه وب نمی رفت.اینجا بود که یکی از ان ترفندهای وبلاگ نویسی را به کار بردم که جهت "دست زیاد نشدن" عرض نخواهم کرد!!!
در باب تاخیر ها هم قطعا بله!
سپاس.
منتظرم.
۱۰ مرداد ۹۰ ، ۲۰:۵۱ از حضور تا ظهور...
سلام بر "سیما"ی یک ناموس خدا...
چه زیبا بیان نمودی آنچه را که باید ! و چه مسئله همه شمولی را انتخاب نمودی! مسئله ای که درجه اهمیتش آنقدر بالاست که می فرمایند خداوند از حق خود میگذرد اما از حق الناس خیر !
شاید این حق الناس ها هم یکی دیگر از مصادیق آن ترجیحات دنیا به اخری باشد که انسان را به ویژگی کفار نزدیک میکند.وای برما...
در باب تهمت هم حرفی نمیماند جز دقت براین امر که تا مطمئن نشدیم مباداچیزی برزبان برانیم که آه و تاسفش بدجور دامن گیر میشود
در ضمن اگر 560 هزار تومان شما مظلوم شد ، پس ازحدود 20 میلیون تومان ما چه میتوان گفت ؟!! تاباشد حق ما به گردن مردم باشد نه حقی برگردن ما چرا که اینگونه نیکوتر است و عذاب اخروی سبک تر (سخن پدر بزرگوارم-نقل به مضمون)


سلام مهسای جان و دلم
زیبا آن خاطرات بود یا ادامه مطلب کپی پیست؟!
اما سپاس...
ترجیح دنیا به اخری مصادیق بسیار دارد اما حق الناس را واقعا نمی توان علاجی برایش اندیشید.
بله!20 میلیون تومان شما را خاطرم هست،طرفه آنکه شما حداقل به ایشان دسترسی دارید و ما نه!!!
شماره پدر بزرگوارت را به من بده،به گمانم با ایشان کار دارم!!!!!!!!!!!!!!!
(می خوام حضورا به حرفشون تکبیر بگم!!!)
« یا أیها الّذینَ آمَنوا لا تَاکُلوا أموالَکُم بَینَکُم بِالباطِل
ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید ...» (نساء/29)
حق الناس از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام)
امام صادق علیه السلام:
«ما عبدَاللهُ بِشَی ءٍ اَفضَل مِن اَداء حَقَّ المومن: هیچ عبادتی برتر از اداء حق مومن نیست.»

حق الناس از نگاه بزرگان

حکایت اول
هنگامی که پیامبر صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه هجرت کرد به علی علیه السلام فرمود:
یا علی! ما به سوی مدینه هجرت می کنیم. تو، به مکه برگرد و در روز روشن به صدای رسا اعلام کن که محمد از شهر خارج شده، هر کس امانتی در نزد او دارد یا از وی طلبکار است؛ بیاید و امانت و طلب خود را بگیرد.

حکایت دوم
روزی در نجف اشرف امام خمینی (ره) می خواست برای نماز جماعت وارد اطاق بیرونی شود. جلو اطاق انباشته از کفش نمازگزاران بود به طوری که جای پا گذاشتن نبود. امام وقتی به کفش کن رسید و آن وضع را دید، توقف کرد و از پا گذاشتن بر روی کفش مردم خودداری ورزیده، تا اینکه کفش ها را از سر راه برداشتند و راه را باز کردند. آن گاه امام وارد اطاق شد.
امام در وصیتی به فرزندشان می نویسند:
پسرم! سعی کن که با حق الناس از این جهان رخت نبندی که کار، بسیار مشکل می شود. سر و کار انسان با خدای تعالی که ارحم الراحمین است، بسیار سهل تر است تا سر و کار با انسان ها.

حکایت سوم
در باغ امام صادق علیه السلام عده ای کارگر مشغول کار بودند. همین که کارشان تمام شد، حضرت به معتب (غلامش) فرمود: مزد ایشان را بپردازد، قبل از آنکه عرق بدنشان خشک شود.

حکایت چهارم
موسی ابن عمیر از پدرش نقل می کند که امام حسین علیه السلام به من امر فرمود:
در میان لشکریان اعلام نمایم کسی که بدهکار است همراه و همرزم امام حسین علیه السلام نباشد، زیرا کسی که بمیرد در حالی که تصمیم نداشته باشد بدهی اش را بپردازد، داخل آتش جهنم می شود.
دین اسلام، همواره برای حقوق افراد، اهمیت خاصی قائل است و به این نکته اعتقاد دارد که هیچ کس نباید حتی ذره ای از مال و دارایی دیگران را به تصرف خود درآورد.
سلام ناموس ناموسان داران!! (اینم اسمه داری خب!)
از پست های "پناه بی پناهی در حصن حصین بندگی خدا" خوشمان می آید. چون خبری از غم نیست و می شود به طنز تمایل یابد که بر جذابیت پستت تاثیر گذار است.
سکانس اولت خیلی گرم است و با خواندنش یاد پادرد افتادم! حقش بوده در پاسخ "ببخشید" لنگ کفشی نثار جانش کنی!
سکانس دومت با تذکر اینکه "صدای آهنگتان بلند است" قابل رفع بوده چنان که طرفت کمی انسانیت داشته باشد و چنین که برایم اتفاق افتاده که می گویم.
سکانس سومت مایه ی تاسف است برایشان! مستاجر هم مستاجرهای قدیم!!
سکانس چهارم همان نانوایی بهترین تشبیه است!
حافظه ات در به یاد آوردن خاطرات بی نظیر است.
اینکه این نوشته هایت از خود به غیر خود تمایل یابد بسیار بیشتر به درد اجتماع می خورد و در راستای ادای همان تکلیف وبلاگ نویسی است. درست؟
خوشحالم که پاسخی شنیدی که در وجودت تاثیر داشته آن هم در ابتدای مهمانی. در این مهمانی سرت گرم خودت نشود من را فراموش کنی؟!
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی ... التماس دعا وقتی که دلت نرم می شود و چشمت گرم.


سلام پرستوی بی آشیان
شما ببخش این اسم رو!
آخی...دوست ندری از غم بنویسم؟!حواست باشه لجباز نشم ها(چشمک)
حیف کفش؟کاش میشد تفاوت تسبیح ها رو بهت نشون میدادم.
این روزها همه از حافظه من میگن،چرا؟!
قسمت ادای تکلیف وبلاگ نویسی رو متوجه نشدم!
نترس.تو که فراموش بشو نیستی.
چشمای من که همیشه گرمه یا اون وقت که دلم نرم میشه،دعات میکنم.
سلام
خوبی؟
چه خبر کم پیدایی دختر
حالا می آیی فقط خبر آپتو می دی و در می ری؟؟
خب .........مطلبت جالب بود و تامل بر انگیز و قشنگ....
ولی خب دیگه تنها چیزی که حواسمون بهش نیست حق الناسه
به موضوع خوبی پرداختی اول ماه مبارک
خیلی خیلی خیلی التماس دعا!


سلام
من کم پیدام یا شما که حتی جواب اس هم نمیدید؟!
اولا که قرار بود کامنتم رو امروز براتون بذارم،ثانیا نیست شما کامنتای بیست خطی میذارید؟!!!
همین که حواسمون نیست،خیلی بده...خسران زده ایم!
خیلی خیلی خیلی محتاجم و البته دعاتون می کنم.
۱۱ مرداد ۹۰ ، ۰۳:۳۷ تاانتهاسکوت
سلام مطلبت زیبابود
توی روایات اومده که روز قیامت خدا از حق خودش میگذره ولی از حق الناس نه


سلام
ممنونم از لطفت.
همین کار آدم رو خیلی سخت می کنه که اون روز همه بنده ها دنبال اینن که از سیئات خودشون کم کنن یا از حسنات بقیه بگیرن...
وای بر ما...
۱۱ مرداد ۹۰ ، ۰۵:۴۷ اهل صراحتیم
با سلام

متاسفانه این ناحقی ها در جاهایی دیده می شود که قابل تحمل نیست
بعضی اوقات این که شما در سکانس اول مذهبی جماعت را خطاب قرار داده اید باید متذکر می شدید که همه افراد به اینگونه نیستند کسی برای سوء استفاده بیاید همین مطلب برای او کافی است تا بگوید ارزشی ها درباره خودشان بد می نویسند و ...
هرکسی این حق الناس را رعایت نمی کند معرفت خودش را درباره دین نشان می دهد و شخصیت خودش را خراب کرده حالا در هر سنی و هر مرتبه شغلی باشد
موفق باشید
یا علی


سلام علیکم
همین طور است اما سکانس اول فقط یک خاطره است و ابدا تعمیم ندارد.با این حال باید اذعان داشت از داعیه داران مذهب انتظار بیشتری می رود که به مسائل دینی پایبند باشند تا امکان هیچ سوء استفاده ای نباشد.
در دعای سحرت
در مناجات خدایی شدنت هرگز از یاد نبر
منِِ جامانده بسی محتاجم...

التماس دعا


منم محتاجم بسیار...
اما دعایت می کنم.
آنچه یافت می نشود آنم آرزوست . . .


و اگر بشود یافت؟!!!
خطاب به سبز علویان
بسیار سپاسگزارم از حکایت های زیبایتان.
جای هیچ حرفی را باقی نمی گذارد.
کاش یادمان نرود برای چه آمده ایم...
مدینه فاضله !!!


خب؟!
یعنی آنجا می شود یافت؟!
سلام سیمای عزیزم...

به نکات جالبی اشاره کرده بودی...
چه بد که این قدر ادعا هست اما "حق" به راحتی نادیده گرفته می شود....


خدا کند به وقتش ما حق ناشناسی نکنیم...


سلام ساقی دل...
جدا جالب بود؟!
معتقدم عمیقا باید به دنبال کاهش فاصله این ادعا و حق بود!
خدا کند...
میگن !
ما هم امیدواریم ؛
انشاالله . . .



عجب!
ما نیز امیدواریم و انشاالله بشود...
۱۱ مرداد ۹۰ ، ۱۴:۳۵ نیم من بانو!
سلام بی نظیر بود قلمت!خواهرم دیروز به اشتباه به کسی گفت نماز نمی خوانی می روی جهنم و من امروز به او گفتم نماز اولین سوال است اما جوابش با خداست زیراکه حق الله را می بخشد اما جواب حق الناس را من و تو تعیین می کنیم..


سلام
ممنونم از لطفت.
نمی دونم چرا کامنت های تو برام پر از رمز و رازه!!!
نباید بذاریم حقی به این عظمت بر گردنمون باشه و از دنیا بریم...
۱۱ مرداد ۹۰ ، ۱۵:۰۲ بی تاب هویزه
سلام
ماه مبارک، مبارک و التماس دعا.
قلم جالبی دارید . مستدام باد.
نکته های بسیار خوب و قابل لمسی رو بیان فرمودید.

اما به انتقاد:
وقتی حقتون رو ضایع میکنند چرا سکوت میکنید!
پستتون خیلی طولانیه بهتر بود تو 2 تا پست جدا می نگاشتید آن را.


سلام
ماه مبارک شما نیز پربرکت انشاالله.
"جالب"عجیب صفتی است برای قلم! اما سپاس.
انشاالله که اول خودم و بعد سایرین درس بگیریم.
کدام حق ضایع شده است؟!
گاهی صدای سکوت،بلندتر از همه فریادهاست...
شرمنده اما پست طولانی ندیدید شما!!!
سلام
خوشحالم که بالاخره این دفعه رو با دعوت اومدم !!!!!
ماه مهمانی خدا مبارک
منو از دعای خیرت فراموش نکنی


سلام
خوشحال باش طلا ولی یادت باشه برای پست قبلیم قبل از به روز شدن بهت خبر دادم و تو نیومدی...(ناراحت)
ماه زیبای شما هم پربرکت.
چشم...
سلام
سکانس ها رو خوندم اما ادامه مطلب رو هنوز نه
قشنگ بود
راستی این که در سوریه غوغاست در یه روز در شهر حما حدود130 نفر رو کشتن اما رسانه ما چی نشون میده
تو این شبا یادتون نره دعام کنید


سلام
انشاالله نوبت اون هم می رسه.
ممنونم.
محافظه کاری همیشه آفت جوامع بوده و هست.
حتما دعاتون می کنم.
سلام دوست خوبم؛ طاعات و عبادات شما مورد قبول خداوند باشه.
مطلبت عالیه واقعا اگر بخواهیم در روز با دقت به همه کارهامون نگاه کنیم می بینم که چقدر حق الناس کردیم. با این مطلب زیبا یک تلنگری بود برای هممون.

در ضمن خوشحالم کردید که سر زدید

التماس دعا


سلام
هم چنین.
ممنونم از نظر لطفت.
به دنبال تلنگر چندانی نبودم اما می خواستم همه حداقل یک بار دیگه به موضوع فوق العاده مهم حق الناس فکر کنیم.
وظیفه بود.
محتاجم بسیار...
السلام علیک
خواندیم و ماندیم
خواندیم در آنچه نگاشته شده بود
و
ماندیم در یک تفکر عمیق


سلام علیکم
به گمانم خواندید "آنچه را"که نگاشته شده بود.
تفکر گاهی به معنای اتصال به معبود است...از این جهت بسیار نیکوست.

حلول ماه مبارک رمضان ماه عسل مبارک



ماه عسل شما هم پربرکت
فراوان می بینیم و تجربه می کنیم نمونه 4 سکانسی را که نگاشتید . . .

خدا هدایتمان کند




یا زهرا


بله اما به هر حال باید قدمی برداشت...
انشاالله...
زهرایی باشی
دعوت نکردی!!!!!!!!!!!!
بهت سر زدم اما نظر نذاشتم تا....


دعوت کردم باور کن...
تا ادب شم؟؟؟
ادب شدم!

قهر نکن تو با من...
به وب تازه تاسیسم دعوتت میکنم بدو جیگر


خدمت می رسم.
جیگر؟؟؟
شما؟!
مطلب خوبی بود فقط پیشنهاد میکنم با فونت بزرگتری بنویسید که تو این ماه مبارکی چشامونو از دست ندیم


سپاس از نظر لطف شما.
نمی دانم چرا این فونت را می پسندم!!!اما سعی می کنم به فکر هم نوعانم باشم!

همیشه نام دیگری برای نظردهی داشتید.دلیل تغییرش را نمی پرسم اما فارسی اگر می نگاشتید،راحت تر می شد خواند!!!
آپ کردم،‌هرچند ناقص! اما در انتظار نظر حضرتعالی


حضرت عالی آپ کامل در وبتان بگذارید،ما تعجب می کنیم!!!
خدمت می رسم (البته رسیدم!!!)
سلام
مثل اینکه تا خودت پست نذاری نمیای وب بقیه ! شایَستی بخوان نظر شما رو هم بدونن !!فقط میای گزارش آپی میدی در میری !
از این خاطره ها زیاده ، واسه همه ،مهم توجهه ، ادامه ی مطلبت خیلی خوب بود
و اون بزرگترین آیه .........
با اینکه همیشه برایم رعایت حق الناس خیلی مهم بوده ، اما خب یه جاهایی از دست آدم در میره ، باید بروم دنبال خاطره های آدمهای مقابل خودم .. چقدر سخت ..
حلال می کنم .. حلال کنید ..


سلام
اعتراف می کنم که به بعضی وب ها کمتر سر می زنم اما باور کن وقتی خونه ام،خیلی درگیرم...
آیه بزرگ که نداریم نرگس جان!آیه طولانی میشه اما بزرگ نه!!!هه هه
همین از دست در رفتن هاست که آدم رو مدیون میکنه.
من به شدت از حق الناس می ترسم و اینکه چطور می خوام جواب بدم...
دلم تنگ است

قدری برای کودکی هایم

و قدری باز برای کودکی هایم!

چه بی فلسفه می خوردیم سیب را با پوست
ممنون که سر زدی


بنده هم دلم برای کودکی ام تنگ است هرچند که سالیان درازی است سیب نمی خورم!!!
وظیفه بود.
نظر درمورد پست؟
منظورت از هدف منداینه که موضوع دینی یا اجتماعی خاص داشته باشم...؟نه نتمی تونم من تنوع طلبم اون موقع خودم از وبلاگم خسته می شم ....سکانس اولت هن با حال بود


نه به هیچ وجه!
من فقط گفتم بی هدف ادامه نده که در این صورت بعد از مدتی خودت خسته میشی.هیچجای حرفم این معنی رو نمی داد که موضوع خاص داشته باش.فقط هدف خاص!
سکانس اولم چی بود؟!
ممنونم از نظرت.
Loading… ████▒▒ 10%
Loading… ████▒▒ 20%
Loading… ████▒▒ 30%
Loading… ████▒▒ 40%
Loading… ████▒▒ 50%
Loading… ████▒▒ 60%
Loading… ████▒▒ 70%
Loading… ████▒▒ 80%
Loading… ████▒▒ 90%
.
.
.
.
.
.
.
.
.UP!ĐДм
Bodo bia nazar yadet nare


خدمت می رسم
۱۳ مرداد ۹۰ ، ۰۶:۳۹ دختر آفتاب
سلام عزیز دلم
خوبی خانوم طلا؟ حال خودتو دل قشنگت چطوره
کاش همه ی ما میشد مسافر کربلا باشیم
البته این روزا دلم بیت الله میخواد شدید
پستت عالی بود واقعا چقدر خود خواهی؟!!
از بزرگی پرسیدند راه از کدام سوست؟پاسخ گفت از سوی تو نیست چو از خود درگذری تمام جانب ها راه هست و تمام جاده ها به سمت مقصد
اما چه میتوان کرد که آدمیزاد طرفه معجونی است از فرشته سرشته و از انسان!
این روزای عزیز ماه خدا به یاد ما هم باش برایمان مناجات طلب کن از خدا که بسیار دور افتاده ایم از ضمیر بهشتیمان و هنوز گرم است بازار جهنم افکار شیطانی
دلمان حبیب می خواهد اما نام حبیب هست و نشان حبیب نیست
((این بیتم شعری است که آپ نشدنی است اما فقط بیت آخرشو برات میزارم))
من از عبور ساعت خورشید دورم
خورشید من آن چشم های کهکشانی است!
اللهم عجل فرج مولانا ولی عصر و الزمان
راستی قبل افطار دعا کنید و بخواهید
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
دعای سلامتی هدیه به آقا رو حتما بخون می دونم که به احتمال بسیار قوی توی نازنینم این دعا رو می خونی خدایا به شرف آقا این دوست منو هم سلامت بدار روحو تنش را آمین


سلام طلای من
حال خودم خوب اما حال دلم...
ممنونم از نظر لطفت.
در این روزهای مشحون از عطر خدا به یادت هستم و برای عاقبت به خیری تو دوست خوبم دعا می کنم.
همه شعرهایی که نوشتی بینهایت زیبا بودند و با دلم بازی کردند.
چشم.
آمین یا رب العالمین...
خیلی پست طولانی بود بی رودربایستی حوصله خوندنش نبود !!


طولانی بودن را قبول دارم.
از صراحت کلامتان سپاسگزارم.
انشاالله ذره ذره و در زمان فرصت...
سلام

اجرکم عندلله

احسنت بجا بود و استفاده کردیم


سلام
سپاس از اظهار لطف شما.
استفاده کردن ها هم نیکوست...
تهمت:تانباشد چیزکی مردم نگویند چیزها!!


نمی شناسمتان اما یقین دارم آشنای دیگری هستید و اسم مستعار زیبای(!) دیگری برگزیده اید.
هیچ لزومی نمی بینم در پاسخ توهین شما،واکنش خاصی نشان داده و از خود دفاع کنم.
خداوند احکم الحاکمین است.
محکمه ما...قیامت!
۱۳ مرداد ۹۰ ، ۱۸:۰۰ مبارز گمنام
تو خوشت میاد با این آدمای مریض کل کل کنی؟
رزیتا رو میگم!
بیخیال شو سیما جان...
جالب بود
اما طولانی بود و ریز...
چشام کور شد!!!
به منم سر بزن
یا علی


وای!
باورم نمیشه برام نظر گذاشتی!
خوبه بهش گفتم جواب نمیدم و میگی کل کل!
مگه تو کل کل های منو ندیدی؟(چشمک)
چشم دوست جونم،چشم!
خودم برات آب هویج می فرستم ولی بخاطر چشمات ببخش...
خدمت می رسم.
سلام
به روزم با:
حجاب ...

منتظر نظرات و راهکارهایی عملی هستم.

شما که خودت صاحبخانه ای!!


سلام
خدمت می رسم.
جدا؟
خوشحال شدم ها!
سلام
طاعات و عباداتتان مقبول درگاه احدیت
مطالب زیبا بود دستت درد نکنه اما حسی که مرا نزدیک نکرد به واقعیت چیزیست که نیازی به بیان در ملا عام ندارد فکر کنم برای خودت هم آشنا باشد...
تسبیحی که دست آن مرد میچرخید و تسبیحی که در دستان تو پنهان بود
راهی که در اتوبوس برای آن دخترک طی شد و مسیری که تو در بازگشت از تشییع شهدا طی میکردی....!!!!
نمیدونم اما ...
هیچی ! امیدوارم اون تاثیری رو که باید بگذاره ’بگذاره
یا حق


سلام
هم چنین.
ممنون از نظر لطفت.
منظورت اینه که نباید می گفتم خودم ذکر میگم و یا در مراسم تشییع و تدفین شهدا شرکت کردم؟
تسبیح رو برای این گفتم که من هم اگرچه ذکر می گفتم ولی "حداقل" اونجا حق کسی رو نخوردم تا همش رو نابود کنم.
شرکت در مراسم مربوط به شهدا هم که این روزها اصلا به قشر خاصی مربوط نمیشه. هر آدمی با هر تیپ فکری تو این جور مراسم ها دیده میشه.
انشاالله...
سلام!
مطالبتان سرشار از حکایتهای نگفتنی است!
گاهی آدمها لبریز ند
از بغضی که شکستنی نیست،
از اشکی که ریختنی نیست،
از حرفی که گفتنی نیست،
از...........
و دلتنگی آنقدر تنفس را مشکل می کند
که از شیرینی فرصتهای زتدگی نمی توان بهره برد!

دل دریایی تان را میهمان می کنم به ابیاتی از شعر دوستی بزرگوار:

چگونه وا بکنم بغض این گلوها را؟
کجای شهر بیابم فرشته خوها را
نشان منزل خوبان کجاست در این شهر
که سر دهم ز دل خسته گفت و گوها را
برای جستن تنها نشانه ای از دوست
تمام عمر نکردم چه جستجو ها را
هزار حنجره در من سکوت کرده تو را
چگونه وا بکنم بغض این گلوها را؟


سلام علیکم
همین ناگفته همیشه دغدغه اند.
و من لبریز لبریزم!
از بغض ها...
از اشک ها...
از حرف ها...
و دلتنگم!
شعر بی نهایت زیبا بود.سپاس.
حضورتان در این وب،به غایت خوشحالم نمود.بی نهایت متشکرم.
۱۴ مرداد ۹۰ ، ۱۰:۰۵ مصطفی منتظر
واقعا یادآوری قبح گناهان کبیره بالاخص در این ماه امری لازم و واجب و ضروریه
Very important


البته...
حاج اسماعیل دولابی و توصیه‌هایی برای درک لحظات ویژه ماه مبارک رمضان

به روزم
التماس دعا
یا زهرا


خدمت می رسم
سلام
حق الناس!!!
نمی دونم کی و کجا حقی رو ضایع کردم که این طور حقم رو ضایع کردند...
شب و روز دعا می کنم خدا دوباره بپذیرتم...


سلام
نمی دونی؟
من موردی رو در موردت سراغ ندارم اما موضوع حق الناس در نهایت سادگی اونقدر پیچیده است و در مسائل خیلی کوچک و بی اهمیت(از نظر ما)مصداق داره که اگه یه ذره تو زندگیت کاوش کنی،به راحتی می تونی منشا رو پیدا کنی.
منم دعا می کنم...
میثاق...
با اون اتفاق چهارشنبه و اون حس مرگ چکار کنم؟؟؟
کمکم کن تو رو خدا...
۱۴ مرداد ۹۰ ، ۱۸:۵۵ از حضور تا ظهور...
سلام به میثاق و ناموس خدا ! کیف حالکما؟
سیماجان جریان چهارشنبه در نهایت میتونه یه طنز توپ برای نشریه ستون آزاد باشه!
تصورش خیلی جالبه... فک کن میثاق!!؟؟! سیمای ما بشه اونجوری مضحک.
سیما این روزها بیشتر از قبل برام دعا کن. میدونی چقدر محتاجم. مخصوصا حالا که ...!


سلام به موشول خودمان
الحمدلله...البته اگه ستاره ها بذارن!!!بسوز...!
من اون روز مرگ رو دقیقا جلوی چشمام دیدم،بعد تو میگی جریانش بشه طنز واسه ستون آزاد؟؟؟
خیلی لوسی مهسا!!!
هرچند واکنش من دقیقا طنز بود اما بنده خدامامانم رو فکر کنم کامل دق دادم.بس که نگران بودن بلایی سرم نیاد بخاطر همون واکنش.
تصورش که بله جالبه اما وحشتناک هم هست!سیمای شما اون روز آخر دنیا رو دید!
چشم بانو.دعا می کنم.کشتی منو با این فرصت کمت!
ولی چه حالی می کنم من اگه قضیه سر @ نباشه!!!
هه هه
اهان

خیلی عالیه ... نقاط مغفولش نیز مفتوح گشت
انشالله خدا همه مریضارو شفا بده


دقیقا چه موضوعی خیلی عالی است؟
نقاط مغفول پست مفتوح گشت؟
مریض را که نمی شناسم اما امیدوارم بنده نباشم!!!
آمین
در باب سکانس
اول: اینطور مسائل متاسفانه در جامعه ما نهادینه شده است و معمولا برای حل آن باید به یک سری راههای دیگر متوسل شد!!. البته اداره ای که بدان مراجعه نمودید بستگی دارد به کدام ارگان وابسته باشد . زیرا این امر بی تاثیر در برخورد با ارباب رجوع نیست.
دوم: این هم به مانند قبلی در جامعه نهادینه شده .برای چنین فردی که برایش روز شهادت بانوی دو عالم با سایر روز ها تفاوتی نداشته و برای آن احترامی قائل نیست، تجاوز به حدود و حقوق دیگران نیز قطعا ذره ای اهمیت ندارد.
سوم: با مزه بود!!! راستی من اگه 560 هزار تومن پول داشتم احتمالا الان چند فرزند، چند ده نوه، چند صد نتیجه داشته که البته چند هزار نبیره و ندیده نیز در راه بودند!!!
چهارم : اون بنده ی خدا راست گفته دیگه.یک خانم و یک آقا، دقیقا مثل صف نونوایی!!
کلا این تیپ مطلب رو به شخصه می پسندم. داستان های جذاب و سپس درس اخلاق و نتیجه گیری.
در ضمن نظم خوبی چه به لحاظ ویرایشی و املایی و چه به لحاظ ترتیب سخن و مطالب بر این پستتان حاکم بود که در کمتر وبلاگ و پستی چنین چیزی را میبینیم. احتمالا مطلب را زیاد بالا و پایین کرده و ناخالص ها را جدا نموده اید که چنین گشته.
موضوع مطلب نیز برای من که خیلی به جا و تلنگر زننده بود.
موفق باشید


اول:اصل کار آن اداره رسیدگی به امور بدبختانی چون من است!
دوم:این دو مقوله با هم متفاوتند.مگر آن دسته از "من"های نوعی که مشکی پوش و سوگوار مادر هستند،حق الناسی به گردن ندارند؟!
سوم:پول که از جیب پدر بنده رفته،باید هم برای حضرت عالی بامزه باشد!!!تمام این دارایی ها با همان 560 هزار تومان مقدور است؟؟؟مگر در کدام قرن زیست می کنیم؟!!!
چهارم:یعنی معتقدید که قانون نامصوب یکی مرد،یکی زن در خودپردازها لازم الاجراست؟؟؟
سپاس از نظر لطف حضرت عالی.این همه هم که فرمودید،نبود یقینا!
خوشحالم که بجا و تلنگر زننده بوده.
با "شناخت (؟) الله رحیم یا شیطان رجیم (!) "
منتظرتان هستم


خدمت می رسم
حقوق های میلیاردی صدا و سیما!
و کسری مختار نامه!
تضاد و تناقض حاج عزت الله!

به روزم!


خدمت می رسم ولی تو یه وقت نظر ندی ها!!!
سلام بر سیمای عزیز
دلمان برایت بسیار تنگ شده
هنوزم مثل دوران مدسه زیبامی نویسی...
فکر نکنی رفتم دیگه پیدام نشد،به خدا بهت سر می زدم ولی نمی دونستم چی بگم
تو که دلت پاکه تو این ماه عزیز ما رو فراموش نکنی...
این ماه،ماه استجابت دعاست،یادمه همین شب قدر پارسال بود ازش خواستم دعوتم کنه حرم آقا امام حسین(ع)...


موناااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام عزیز دلم
فکر نمی کردم بازم بیای وبم...
منم دلم برات یه ذره شده!کاش راضیه بازم پیش ما بیاد تا باز 3 نفری بریم همون جای همیشگی...
مثل دوران مدرسه؟"حتی بدون بال کبوتر کبوتر است" رو یادته؟
خیل دلم برای اون دوران تنگ شده!اون موقع دغدغه های واهی الانم رو نداشتم...
اتفاقا یه بار می خواستم بهت بگم چرا فقط 1 بار بود؟
اما برام حرف بزن مونا...هر چی که بود!
دل من پاکه؟خواب دیدی حاج خانم کربلایی خودم؟
حتما دعات می کنم نازنین...
تو هم فراموشم نکن!
۱۵ مرداد ۹۰ ، ۱۱:۲۰ از حضور تا ظهور...
پس برو شاد باش چون امروز کلا یه عالمه اتفاق در همون زمینه افتاد ولی ...!
دیروز یه عالمه علامت سوال داشتم فکرمیکردم امروز میشن نقطه . ولی امروز کنار همه علامت سوالا سه تا علامت تعجب هم اضافه شد...
اشتیاق موجود منو کشته! دعا کن . بازم چون خیلی وقتم کمه هرچند ...

راستی ! خوب بلدی آدمو لو بدی ها


سه تا علامت تعجب؟؟؟
چطور؟
نشد؟
من کجا تو رو لو دادم؟؟؟
سلام و ممنون از توجه شما
به روزم...


سلام
خواهش می کنم ولی خاطرم نیست کدوم توجه!!!
خدمت می رسم.
سلام دلبندم.ما دوباره پیدایمان شد.تسلیت


سلام طلا
خوش اومدی
مشکی بپوشم؟!
یاد ان چند تا دانشجو و ان 560 هزار تومن به خیر. طفلک(سانسور شد)!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


دقیقا کجای یادش برای تو بخیر داره؟!
نکنه اون کاری که پدر جان و عمو جان و شوهرعمه محترم قصد انجامش رو داشتن؟!
هه هه
ولی بعید می دونم یادت بیاد و البته بدونی چکار می خواستن بکنن!
الان طفلک کیه این وسط؟!
چی می خواستی بگی که خودت سانسور کردی؟
سلام



سلام عزیزدلم
جواب اون شکلک رو اینجا چه جوری بدم خب؟!
سحری چی دارید ؟!


غذا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام
اینها که گفتی در مورد حق الناس درست و ملموس....
اما غیبت و تهمت را چه کنیم؟!!


سلام
مطمئنی ملموس هست؟!فکر کنم برای همه نیست!
درمورد تهمت که مختصرا تو پستم مطلبی رو گذاشته بودم اما غیبت...
چی بگم والا...؟!
سلام موشول جون
آره واقعا باحال می شه بزنیمش توی ستون آزاد
ولی نه سیما جون به اون اتفاق با دقت تمام نگاه کن تا ببینی چی به چیه
چه قدر این اتفاق ها جالب و درسته
برو با دل خودت و خدات خلوت کن
خلوت های شبانه...


یه وقت به من سلام ندی ها!
ستون آزاد و ... (عصبانی)
تجربه مرگ من مگه خنده داره که بره تو نشریه طنز؟؟؟
بعله!
من هم از اون روز دقیقا دارم فکر می کنم خدا با اون اتفاق چی می خواست بهم بگه...
روزانه هم حال خودش رو داره ها(چشمک)
سلام سیمای نازنینم....
ماه عسلت مبارک....

چن تا دعام کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟



عجیب درد داشتند...
می فهمم...
واقعا صبر و تحل بالایی می خواد...
وقتی کسی حقت رو ضایع می کنه..
یا جلوی چشمت حق مظلومی ضایع میشه...
ساکت وایستی و نگاه کنی....
برام خیلی پیش اومده...و خیلی دردناک تر از ضایع شدن حق و حق الناس اینکه که یه آدم احمق و هیچ چیز نفهمی باعث ضایع شدن حقی بشه و تو هیچ جور نتونی بهش بفهمونی و مجبور باشی که ساکت شی و واگذار کنی به خدا...و اون طرف ته دلش بگه که زورش بهم نرسید....!!!!!!!!!!!

خدای مهربان...
بگیر از ما آن چیزی که می خواهد تو را از ما بگیرد...


سلام گلم
ماه عسل تو هم مبارک.
چن تا؟!بذار فکر کنم................یه عالمه!!!هه هه
باهات موافقم اما ضایع شدن حق که همیشه یک طرفه نیست.اول به خودت رجوع کن،بعد قضاوت!
بذار زورت به کسی نرسه.زور خدا که بهش می رسه،نه؟!
آمین
سلام
" برزخ آمد"

پس از مدتهای مدید آپ شدم و حضور شما دلگرمی ماست ...

در سه موقعیت :
1." سید محمد خاتمی ... تا ناکجا آباد؟؟؟"
2. "کلاهی به بزرگی یک دنیا عمر در صدا و سیما بر سر تماشاگرها"
3."جریان انحرافی از کی تاحالا...!!!"

در این ماه دعا کنید از برزخ افکارمان رهایی پیدا کنیم

منتظر شما در وبلاگم هستم
یاحق


سلام
خدمت می رسم
سلام طلا .بابت تاخیر عذر میخوام باورکن خیلی دلم میخواست زودتر بیام ولی نشد
الانم فقط تا سکانس 2خوندم ان شالا فردا همشو میخونم...


سلام دردونه خدا و دوست جون بی وفای خودم
از پلوغ به شلوغ:(چشمک)
خوبی؟
جان سیما خیلی دلت می خواست؟!
من که می شناسمت!
2 سکانس؟؟؟عجب پیشرفتی کردی نسبت به دیروز!!!
ولی عزیزدلم من به همینشم راضی ام.
منتظرتم ع... خانم ع...!!!
هه هه
نشر حدیث
رسول خدا (صلّی الله علیه و ‌آله):
مَنْ أدَّی إلی اُمَّتِی حَدیثاً یُقامُ بِهِ سُنَّةٌ أو یُثْلَمُ بِهِ بِدْعَةٌ فَلَهُ الجَنَّةُ.
هر کس به امّت من حدیثی رسانَد که به سبب آن سنّتی بر‌پا شود یا در بدعتی رخنه افتد، بهشت از آنِ او خواهد بود

موفق باشید


واقعا ممنونم.
شما نیز هم.
۱۶ مرداد ۹۰ ، ۲۳:۵۱ اعتکاف دانشجوی حرم مطهر
با سلام
ثبت نام اعتکاف دانشجویی در بارگاه ملکوتی امام رضا علیه السلام شروع شد.
اطلاعات بیشتر در سایت هیئت :
vadieh.ir

لطفا به دیگر دوستانتان اطلاع رسانی نمایید


سلام
وای!
حرم...
کهف دلتنگی ها...

چشم
سلام

متولد روزهای بعد جنگم ، پدرم اعصاب و روانی نیست .
چند بار چک آپ کردم ، صرع هم ندارم . دکترها سر در نمی آورند


سلام
باید خدمت برسم لابد!
حق الناس ... از ظلمت نفسی شروع می شود تا ...
.
خدا کمک کند


دقیقا...
انشاالله کمک کند.
جوابشو باید اینجوری بدی


بهره اش میشه چند درصد؟!
علی الحساب صورتت رو بیار نزدیک!
هه هه
سلام....
رمضان مبارک.
التماس دعا
به ما هم سر بزنین..


سلام
بر شما نیز مبارک
خدمت می رسم.
سلام عزیزم ما که مث شما پیر زن نیستیم ولی خب تا خیلی بعدش درباره ی اون دانشجوهای نامحترم صحبت میشد که من یادم بیاد


سلام
تو راست میگی...
۱۷ مرداد ۹۰ ، ۱۹:۰۸ اهل صراحتیم
با سلام خدمت دوستان
روزه نمازهاتون قبول درگاه حق باشد
نظر خودتان را درباره آیت الله صانعی با توجه به صحبت هایی که در نظرات این وبلاگ شده بدهید http://mmis.mihanblog.com و این نظرات رو هم در این وبلاگ
و هم در این وبلاگ که به نام ماه می باشد منتشر کنید
http://mahshadsadrameli.blogfa.com


از همه دوستان خودم وکسانی که این مطلب را مطالعه می فرمایند خواهشمندم نظرات خود را در این دو وبلاگ بگذارند تا بعضی ها بدانند که حق چیست و باطل چیست؟
اهل صراحتیم . . .‎


سلام
خدمت می رسم
می شود این رمضان موعد فردا باشد
آخرین صیام غم مولا باشد
می شود در شب قدرش بهمان مژده دهند
که همین سال ظهور گل زهرا باشد


التماس دعا


کاش بشود...
ممنون بابت شعر
سلام، پست زیبایی بود، با فونت ریزش چشمم نابود شد ولی چون قشنگ بود تا اخرش خوندم. حق الناس خیلی خیلی وحشتناکه اگه به گردنمون باشه. خدا از حق خودش میگذره ولی از حق مردم نه! ای کاش تا در همین دنیا هستیم این تذکرات رو به کار ببندیم. اگر در قبر بذارنمون و هنوز حقی از مردم به گردن داشته باشیم...
راستی، یک مطلبی رو این روزها خیلی توصیه میکنند، "در ماه غفران و رحمت الهی دیگران رو ببخش تا خدا هم از خطاهای تو چشم پوشی کنه". احساس میکنم گاهی بخشیدن دیگران برام خیلی سخته ولی وقتی فکر میکنم چقدر حق از دیگران بر گردنم هست وجودم می لرزه... بیاین بزرگ بشیم و از خطاهای هم بگذریم...
التماس دعا


سلام
ممنون از نظر لطفت.
از رنگارنگی وب تو بهتر نیست بانو؟(چشمک)
واقعا وحشتناکه!باورت نمیشه وقتی کتابهای مربوط به حق الناس رو می خونم،چه حالی میشم ولی آدم نمیشم که!!!
اینکه یه آدم بتونه ببخشه خیلی عالیه ولی باور کن بعضی جاها واقعا نمیشه!یعنی من که در چنین مواقعی باید یه تلنگر بهم بخوره تا ...
سلام سیما
آیا حق الناس به نادیده گرفتن حق احترام به حرمت دیگری، حق رعایت انصاف در قضاوت، حق پایبندی به عهد هم اطلاق می گردد؟؟


سلام پرستو
اینجایی؟تو که الان اون رو بودی!هه هه
بله که اطلاق می گردد!اما من در پستم فقط توضیحات کلی حق الناس رو ذکر کردم و موارد قذف و تهمت هم الحمدلله می دونی ارتباطش با من چیه.
در مورد مواردی که اسم بردی،واقعا خیلی حرفها هست.مخصوصا دو مورد اول...
۱۹ مرداد ۹۰ ، ۰۷:۵۶ تاانتهاسکوت
سلام دوست عزیز
آپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپپم ومنتظر حضور مهربونت منتظرم نزاریاااااااااااااااااااا


سلام دوست من
خدمت می رسم
سلام و رحمه الله

با:
توحید و توکل از دست رفته ما در تربیت!
به روزم.

یا علی

اینجا خیلی سیاهه ها!


سلام
خدمت می رسم.

دلت سیاه نباشه خواهر!!!
هه هه
نظر کارشناسی مجاهدانه نمیدی؟!(ناراحت)
ای دل اگر نخوانَــدَت ره نبری به سوی او

بی قدمش کجا توان ره ببری به کوی او؟

التماس دعا
یا زهرا


سپاس
محتاجم بسیار
۱۹ مرداد ۹۰ ، ۱۲:۴۶ تاانتهاسکوت
آیا خبر دارد که من یکباره طوفانی شدم
درگیر آتش بازی یک عشق پنهانی شدم
آیاخبر دارد که باشوق به دریا ریختن
هرجاکه دیدم ردّ او را ابر بارانی شدم
پروانه ای بودم که جرمم حسرت پرواز بود
در پیله تنهایی ام یک عمر زندانی شدم
تا خواستم پر وا کنم باغم حضورم را ندید
خود هم نمیدانم که پاسوز چه تاوانی شدم
با یک سراب دلخوشی دنیای خود را باختم
آباد بودم ناگهان، آهنگ ویرانی شدم
او اولین مصراع شد از طرح شعری ناتمام
افسوس من ناخواسته مصراع پایانی شدم


زیبا بود.
ممنونم طلا
سلام دوست
طاعات و عبادات قبول

به روزم..
با حضور نورانی ات روشنایی خانه ام باش...

التماس نور...


سلام طلا.
هم چنین.
خدمت می رسم
سلام سیمای درد کش زهرا!

حتی اگر سخن تلخشان..
نگاه بی رحمشان..
تیر زبانشان..
بر وجودت نشست

حتی اگر تهمت و قذف را آذین کرده و نثارت کردند
حتی...
حتی...
حتی اگر گلواژه های سخنت
نتوانست مرهمی شود..

" خود می دانی چه کنی! "


سلام پزستوی بی آشیان
تمام این اگرها و حتی ها را به جان دیده ام،
اما چه کرده ام؟
تو می دانی؟

پرستو...
می شود مجازات قذف مجازی،80 تازیانه بر روح باشد؟!
مگر مقذوف نبودم؟
حد بر مقذوف چندین بار جاری شد،
اما او...
آری.. من می دانم چرا؟ می فهمم....
چون تو را که ناموس خدایی می شناسم ..
و " ناموس خدا" همیشه ناموس خدا می ماند
فقط ناموس خدا!


مگر تو خود ناموس خدا نیستی؟
و ناموس خدا نمی مانی؟
فقط ناموس خدا!

گاهی واقعا پرستو بودن را می پسندم...
۲۰ مرداد ۹۰ ، ۰۳:۰۳ تاانتهاسکوت
وفات حضرت خدیجه (ع) مادر یاس سپید مهربانی تسلیت باد


بر شما هم تسلیت باد دوست عزیز.
مادرم زهرا...
سلام سیما مهربون خودم...
قربونت برم که دیروز اومدی و مطلب جدید رو ندیدی...

یعنی می گی من دروغ گو ام؟؟؟؟؟؟؟؟؟



دیروز متن رو که ثبت کردم بعد متوجه شدم که غلط املایی داره دوباره ویرایش کردم نگو بعد از ویرایش و ثبت این بلاگفای لعنتی متن رو ثبت کرده اما تو وبلاگم نشون نداده...
الحمدولله مشکل حل شد...
اگر قابل دونستی بیا...

عنوان متن...

چادری با چادری فرق دارد....

دعام کن
خیلی


سلام عزیزدل
شوخی کردم بابا!من غلط بکنم به دوست جونم بگم دروغگو!
عجب!بلاگفا کلا بی نظیره!
خدمت می رسم.
تو که آهسته می خوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبز دستانت، دعایم کن


اللهم عجل لولیک الفرج

سر بزنید.


دعایتان خواهم کرد.
آمین.
خدمت می رسم
خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت امانت دادم.امیدوارم امانتدار خوبی باشی
شهید حاج امینی


این سخن بی نظیره.
و همیشه من رو یاد شرهانی می اندازه...
ممنونم
ممنون عزیزم
قربون دل مهربونت...

دعا یادت نره...




خواهش می کنم طلا.
دل سنگ که مهربونی نداره...
چشم
سلام
طاعات و عبادات قبول باشد
به روز هستم


سلام
قبول حق انشاالله.
شما نیز هم!
خدمت می رسم.
سلام.

"خاطره ای از یک دوست"

ژیلا نشدی و گرنه...

تا کنون مقابل خود شکسته اید؟؟؟؟

به روزم


سلام
خدمت می رسم

نجوا کن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی