می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

شیعه‌نامی هستمـ ، میراثــــــِ زهرا، که زن استــــــ و ناموسِ خدا

می‌خواهمـ زن باشمـ

دنیــاى فاسـدِ غـــرب خـواســت بـروزِ زن را، شخصیتِ زن را در روش‌هاى غلط و انحرافى که همراه با تحقیرِ جنسِ زن است، به زور به ذهنِ دنیا فرو کند. زن براى این‌که شخصیتِ خودش را نشان بدهد، بایستى براى مردان چشم‏‌نواز باشد. این شد شخصیت براى یک زن؟! بایستى حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه‏ گرى کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیمِ زن است یا تحقیرِ زن؟ این غربِ مستِ دیوانه‌ی‏ از همه جا بی‌خبر، تحتِ تأثیر دست‌هاى صهیونیستى، این را به عنوان تجلیل از زن علم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمتِ زن به این نیست که بتواند چشمِ مردها را، هوسِ هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخارى براى یک زن نیست؛ این تجلیلِ زن نیست؛ این تحقیرِ زن است. عظمتِ زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفافِ زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده‌است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزتِ مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساسِ تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جاى خود به کار ببرد، آن تیزى و برندگى ایمان را هم در جاى خود به‌کارببرد. این ترکیبِ ظریف فقط مال زن‌هاست؛ این آمیزه‌ی‏ ظریفِ لطافت و برندگى، مخصوص زن‌هاست؛ این امتیازى است که خداى متعال به زن داده‌است.

ولی امرم،امام خامنه‌ای (حفظه الله)
-----------------------------------------------
این وبلاگ کهفِ دلتنگی های من است.
این‌جا حرف‌هایی را می‌نگارم که مرا به تعالی برساند و امید که سایرین را نیز! هرمِ این نگاره‌ها شاید قندیل‌های جهل و غفلت را ذوب بتواندکرد...
"می‌خواهم زن باشم"
آن‌گونه که "زهرا" بود...
و این آرمانِ من است!

آن‌چه گذشتــــــــ
لطفـــــ دارد خواندنشان

امن درونم باش...

جمعه, ۲۴ دی ۱۳۸۹، ۰۵:۲۴ ق.ظ

غمی کهنه بر دلم چنگ می اندازد،

و این بغض مانده در گلوست که واژه واژه بر صفحه سپید کاغذ می ترکد.

حالا که دارم اینها را می نویسم،

اندوهی سخت را زار می گریم.

دلم را تو ساخته ای خدا،

و امانت بی مثالت را درونش به ودیعه نهاده ای.

واژه ها را اما بندگانت ساخته اند

و اغراضشان را حتی در تک تک واج ها جای داده اند.

ساخته دست بندگانت،ساخته دست تو را به شدت می شکنند،

و به تکرار حتی...!

روزهاست که هر واژه کوهی از اندوه را بر دلم توده می گرداند.

عده ای قصد آن دارند که مصیبت ها را برایم مرور کنند،

و محنت ها را نه تداعی،که زنده...

چند گاهی است که سایه های شک برایم پررنگ تر از نور امید جلوه می کنند.

این حکایت روزهای من است.

اما...

شب های تاریکم – خاموش و غمگین – زمزمه درد مرا گوش می دهند.

هنگام که خلوت اهتزاز اشک هایم حس بودنت را در دلم فرو می ریزد،

دوست دارم که از دوباره ها متولد شوم،

و در این زندگانی نو،قامتم زیر بار منت هیچ چشمی نشکند.

دوست دارم همچون یک آزاد از بند رسته و به ریسمان تو پیوسته،در آبی زلال عشقت غوطه خورم

و اینگونه جاودان مانم!

امشب ابراهیم وار اسماعیل وجودم را به مقتل عشق تو آورده ام.

امشب خویشتنم را از من بگیر.

همانی که گاهی با تو بودن را فراموش می کند،

خود را در هاله ای از نادانی پیله می بندد،

و این گونه به تاریکی گرفتار می شود.

معبودا...

حضورت را در دلم فاش کن،

که به شدت محتاج توام،

چون روزهایم...

یگانه میهمان دل کوچکم باش خدا

اما برای همیشه،

از اول روز ازل...

تا آخر شام ابد...

با من حرف بزن محبوب من

پاسخت را منتظرم.

مگذار که مرگ لحظه هایم را در انتظار پاسخ تو شاهد باشم.

مرا صدای تو خوش است.

وه که چه زیباست این صدا!

همان صدایی که از جنس هیچ صدایی نیست.

همان صدایی که همیشه در نهایت سکوت،بودنت را فریاد می زند.

می دانم...

می دانم وقتی با من حرف می زنی،صدایت به فاهمه هیچ کس درنمی آید!

در خلوت عاشقانه هایم با تو،غیری نیست.

من در هیاهوی بودن های بی انتهای تو،تنهای تنهایم خدا...

با من هماره چنین باش که بوده ای

و مرا چنان کن که باید باشم!

تمام جغرافیای دلم از آن تو،

امن درونم باش...


پ.ن1: حین عشق بازی دیشب دلم و محبوبم،عزیزی دوست داشتنی کنارم بود که گاه گاهی صدای روح بخش کمیلش،آذین بخش عاشقانه های من و اوی من بود.

پ.ن2: دیشب به این نتیجه رسیدم که گاهی جوینده یابنده نیست!!!بسیار گشتم اما عاقبت نیافتم آنچه را که می خواستم!البته همراهی دمادم آن نازنین دوست را نیز از یاد نمی برم اما جهت جلوگیری از تشکیک اذهان باید عرض کنم ابداْ به دنبال شخص خاصی نبودیم!!!

پ.ن3: دیشب مرا به محفل جمعی از بزرگواران راه نبود!عقل جزئیه مرا با تدبیر و تفکر چه کار؟!!!

پ.ن4: دیروز اتفاقاتی افتاد که این جملات را بارها برای خودم تکرار کردم: "اگر آدم خوبی با تو بدی کرد،چنان وانمود کن که نفهمیده ای.او توجه خواهد کرد و تا مدت زیادی مدیون تو خواهی بود."لیکن من نه توجه می خواهم و نه نسبت به دین کسی به خودم،احساس نیاز می کنم.به هر جهت چنان وانمود کردم که نفهمیده ام!!!

پ.ن5: تازگی ها مصلحت ها بسیار گشته اند و به دنبال آن دروغ ها هم ایضاً!!!حتی از جانب افرادی که ذره ای از ایشان توقع ناراستی نداشته و ندارم.لازم به ذکر است مخفی کاری نیز خود به نوعی دروغ محسوب می گردد!

پ.ن6: روزهاست که فکر می کنم "گاهی برای بودن باید رفت" واقعاً یک شعار نیست،اما از دیگر سو می دانم "تعبیر همه رفتن ها بازنیامدن نیست"!

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۰/۲۴
ناموس خدا

خدا

دعا

نجواها  (۷۱)

۲۴ دی ۸۹ ، ۰۶:۲۵ وبلاگ فرهنگی مذهبی سرباز رهبر
سلام
پیش منم بیا...


سلام.
چشم.
غریبه ای با قصد قریت،اگه موافقی بهم سر بزن.میشه نظرت رو درباره ی پست (چی کار کنم) بدی،چون واقعا برام مهمه.


حتما سر می زنم و نظرم رو به عرض می رسونم.
در حالی که داستان های مصور ( کمیک استریپ ) در اقصی نقاط دنیا از پرطرفدارترین آثار به شمار می روند و شمار تیراژ آنها گاهی به میلیون ها نسخه میرسد، اما متاسفانه این آثار در ایران همچنان ناشناخته باقی مانده وکمتر کسی قدمی در این راه برمیدارد. لذا بر آن شدیم تا برای معرفی ، ترجمه و انتشار این آثار گامی برداریم به فراخور توانمان. و در این مسیر نیاز به یاری علاقه مندان و دوستداران آثار مصور داریم. بر همین اساس ، پایگاه خط و رنگ از تمامی علاقه مندان جهت ترجمه این آثار دعوت به همکاری می نماید.
نشانی ما : khatorang.ir


من برای ترجمه فارسی به فارسی در خدمتم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بهر حال ممنون
سلام ناموس زندگی من:
برای اون قسمت که از خدا خواستی باهات حرف بزنه بشدت تجربه کردم یه ماه پیش!!!منتظر جواب باش که زود جواب میده ولی خب تو کف جوابش میمونی !!!
اون قسمت که گفتی تو عاشقانه هات با محبوبت تنهایی یک آن احساس گلابی بودن به ما دست داد که بعد با مطالعه پانوشت پی بردیم همچنان موجود زنده ایم
تک تک پ ن هات هم که توپ بود مخصوصا...! کلی خندیدم. جوینده یابنده نیست رو بیار تو ذهنت بعد بخند... در کل زنگ تفریح خوبی بود.. زیارت و مناجاتامون با محبوبمون و سیاحت


سلام مهسای زندگی من.
نه دیگه!ازش خواستم یه جوری جواب بده که تو کفش نمونم.
تو و گلابی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟نه بابا...تو همون موجود زنده ای!!!
آره این دفعه پ.ن ها خیلی جالب شد!
واقعا دیشب خیلی خوش گذشت.با تو بودن همیشه همین طوره ها!برنامه ریزی مون یادته؟(چشمک)
سلام
خیلی قشنگ بود


سلام.
ممنون که میگی قشنگ بود ولی چرا گریه؟؟؟!!!
سلام عزیزم ....خوبی ؟؟؟باور کن من بهت سرزدم ولی وبت بالا نمیومد ...
قشنگ مینویسی ...
منتظرتم ...فعلاو التماس دعا


سلام طلا.
جدا؟؟؟چرا؟؟؟
محتاجم به دعا...
سلام دوستم
جالب بودددددددد



سلام دوست گلم.
ممنون طلا
۲۴ دی ۸۹ ، ۱۰:۵۴ ابوالفضل





بله؟!!!
سلام دوست خوبم
خیلی زیبا نوشتی
خواندم واز خواندنش لذت بردم


سلام دوست من
ممنونم.
خوشحالم کردی.
"آنگاه که تقدیر نیست و از تدبیر هم کاری ساخته نیست، اگر خواستن با تمام وجود باشد پاسخ یافتنی است"دکتر شریعتی
به این جمله فکر کن!می بینی که درسته فقط نحوه های رسیدن به خواسته ممکنه که متفاوت باشه!!پس امیدوار باش


ممنون بابت این جمله زیبا.
دعام کن...
۲۴ دی ۸۹ ، ۱۳:۱۱ سایه سار
چقدر عاشقانه هایت با خدا خواندنی هستن....
انشاءالله خدا با همه ما چنان کنه که باید باشیم
.
.
در سایه سار ولایت
التماس دعا رفیق خوبم


خیلی ممنون از نظر لطفت عزیزم.
انشاالله...
محتاجم به دعا با غلظت خیلی بالا
۲۴ دی ۸۹ ، ۱۳:۴۴ حمید برزخ
سلام. عالی و عالی بود
نثرتون داره شیواتر میشه و داره جای سبکشو میان وبلاگها باز میکنه امیدوارم به این سبک نگارشی ادامه بدید...
اما محتویاتش داره هفته به هفته آپ میشه و این گفتگو های عرفانی اهل دل رو داغون میکنه و حرفهای غبطه آور ...
ممنونم شدیدا و مستفیض فرمودید
منتظر آپ های خداییتون هستیم.
پ.ن ها از 2 به بعد جالبه و چند وجهیه ها و اگر برای هر پ.ن توضیحی بذارید عالی میشه


سلام بزرگوار
از نظر لطف شما بی نهایت سپاسگزارم.
باز هم عرض می کنم خلوت های من با معبودم نباید غبطه ای برای سایرین داشته باشه. اگه دقت کنید اوج فلاکت من رو می رسونه که این قدر التماسش می کنم تا شاید اون نذاره که فراموشش کنم.
خواهش می کنم.
آپ های خدایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟آپ های من اگه خیلی مورد قبول واقع بشن،میشن آپ های بندگی!
چرا چند وجهی؟؟؟رو توضیحات در رابطه با پی نوشت ها فکر می کنم.
۲۴ دی ۸۹ ، ۱۵:۰۹ pesare kohestan
سلام ممنون که به یاد ما بودین.
موفق باشید



سلام.
خواهش می کنم.
۲۴ دی ۸۹ ، ۱۷:۲۶ عاشق خدا
سلام
خیلی وقت بود منتظرت بودم

کجا بودی نبودی؟!
دلمون تنگ شده بود

زیبا بود و آخرش هم زیبا هم مرموز و هم جالب...


سلام.
درگیر درس های نخوانده هستم!!!
ممنون.
کجاش مرموز بود؟؟؟
سلام
نقل عاشقی نقل مفلوکیست که قصد افلاک کرده تا در گوش فلک زمزمه کند نوای فلاکت خود را
اینقدر مجاز شده عشقهای ما که وقتی به نجوای امیر افلاک و امکان، امیرالمومنین علیه السلام گوش جان می سپاریم و آن واگویه های سمایی را به زبان زمینی مان، تا جای که توان باشد عرضه کنیم، آنگاه شاید تعبیر کنند که ...
چه زیباست این کلامِ علت ایجاد افلاک، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، که فرمود "الهی لا تکلنی نفسی طرفة عین ابدا" که اگر خدای لحظه ای تو را و ما را و همه را به خود واگذارد چه شود، اکنون که این نکرده این همه گناه می کنیم و اگر یک نیکی، گوش فلک را کر می کنیم که چه کرده ایم
یار نزدیکتر از من به من است وین عجب بین که من از وی دورم

کمی هم ایراد به نگاشته هایتان دارم که این مجال را مناسب این عرائض نمی بینم (فقط همینقدر که مشوش می نگارید! متمرکز شوید زیباتر خواهد شد؛ انشاالله)

"الهی روزهایم را چون شبهایم نورانی کن و شبهایم را چون روزهایم روشن"-الهی نامه




سلام.
این کامنت هم مثل کامنت اول شما در پست پیشین اشک را در چشمانم حلقه ساخت. ادبیات زیبایتان به حق آتش بر دل می زند.از این جهت واقعا خداوند را شاکر باشید.
به شدت مشتاقم ایرادات وارد به دلنوشته هایم از جانب شما را بدانم و اینکه توضیحات بیشتری بفرمایید که منظورتان از مشوش نوشتن چیست!
همیشه وقتی دلنوشته هایم را برای دوستانم می خوانم،به دنبال نظر کارشناسی هستم ولی به ندرت پیش می آید دوستان نظراتشان را در رابطه با سبک نگارشی ام بفرمایند.جدا خوشحال شدم در این رابطه حرفهایی برای گفتن دارید.منتظر هستم...
خیلی قشنگ بود عزیز دلم
هر موقع میام و می خونمشون مامانم میاد گوش می ده
تقریبا از سه پست قبلیت براش خوندم
ناموس خدا
کی می شه ادبیات جدید مثل متن های تو ساده و روون و تودل برو بشه
نمی دونی داره چه به سر ادبیات میاد
خصوصا محتواش
پ.ن ها خیلی باحال بودند
حظی بردیم بس عظیم
یه چیزکی اول نظرم نوشتم پاکیدمش
شاید یه روزی تو کلبه خودم بخونیبش
واسم دعا کن که داغون داغونم
کاش ببینمت


باز که تو سلام ندادی دختر گلم ولی علیک سلام!
بله...سلام ویژه بنده رو خدمت والده محترمه ابلاغ بفرمایید لطفا(چشمک)احیانا نظری ندارن که استفاده کنیم؟!!!دفعه بعدی بگو "آب عسل" هم بیاد دلنوشته های این دوست بی عقل تو رو بخونه(نیشخند)
اون صفات که گفتی،مال سبک نگارشی من بود؟!!!خودم تا حالا نمیدونستم!
چه پ.ن هایی این دفعه داشتم ها!همه در مورد جالب بودنشون اتفاق نظر دارن(لبخند)
چی نوشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟فضولم و میخوام بدونم.فهمیدی؟!
تو هم دعا کن که من داغون ترم...
خب بیا منو ببین!!!!!!!!!!!!!!!!!دل منم برات کوچولو شده...
۲۶ دی ۸۹ ، ۰۷:۱۰ po30bility-girl
سلام عزیزم..
مثل همیشه زیبا و صمیمی!
خوش بحال خدا که بنده ای مثل تو داره!


سلام طلای من
ممنون از نظر لطفت
خدا هم خوش به حال داره؟!
سلام ناموس خدا




سلام راحله!
۲۶ دی ۸۹ ، ۱۵:۵۹ عبدالزهرا
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود............



فقط بغض...
فقط اشک...
اتفاقا آب عسل این جا تشریف دارند
هم اومد گفت قل هو الله یاد گرفتم چی بهم می دی؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
خیلی باحال بود!!!!
ها!
ان شا’الله میایم خدمتتون
ما که مزاحم میشیم کاش شما یک بار به جای رفع تشکیک این و اون تشریف بیارید
والده هم خوشحال می شوند هووشون رو ببینند(به قول خودش که می گه تو و صحبت کردن با تو شده هووشون)
راستی سلام!
اونی که نوشتم رو هم می ذارم بعدا سر جاش می بینی بانو!


خب بهش یه چیزی میدادی،بعد هزار تومان ازش میگرفتی(چشمک)
مامانت میگه من هووشم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چه جالب!یعنی تو اینقدر با منی؟!!!
علیک سلام!
منتظرم...

۲۶ دی ۸۹ ، ۱۶:۳۳ حاج خانم
سلام عزیز دلم
این روزها خوب از دیدنت مستفیض میشم
از نوشته هات لذت میبرم،آخه استادت خودم بودم

یک معرفی بکن منو به دوستان که خودم یادت دادم اینقدر بی غلط و زیبا بنویسی
عجب فرافکنی داغونی بود
التماس دعا


سلام طلای خودم
آره واقعا چرا یه مدته ما اینقدر همدیگه رو میبینیم؟!
بله که استادم تو بودی!از اون پستهات که همیشه اشک منو در میاره معلومه!
بی غلط رو خوب اومدی(نیشخند)
محتاج دعا هستم به شدت...

۲۶ دی ۸۹ ، ۲۱:۱۲ دختر آفتاب
سلام ناموس عزیز زهرا
و باز تو و باز هم عاشقانه های تو نه! خدای تو
دلتنگ تو و صداقت کلامت بودم
دعوتی به حدیث شریف کسا منتظر حضورتون هستم


سلام دختر عزیز آفتاب
من و صداقت کلام؟!!!!!!!!!!!!!!
حتما میام.
۲۷ دی ۸۹ ، ۰۴:۳۸ دختر مسلمان
سلام خانوم خدا قوت
بسیار مستفیض شدیم وبسی دلمان را سوزاندی
خوش به حالت در این لحظات سراسر نور برایم دعا کن که دراین ظلمتکده بس محتاجم
التماس نور
یا حق



سلام.
منظورت اینه که دلت برام سوخته دیگه،نه؟!
حتما دعا کنم.تو هم فراموشم نکن...
"الهی و ربی من لی غیرک؟!"
مثل همیشه زیبا بود، حرفی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند...
پ.ن هات غمگین بود، انشاالله مصائب رفع بشه عزیز دلم.



ممنونم ن.ش.ا عزیزم.چه عجب از درس خوندن دست برداشتی یه سر هم به نت زدی!!!
غمگین؟؟؟همه میگن جالبه!البته واقعا به مصائب اشاره داره ها(ناراحت)دعا کن...
سلام
مادر جان
عالی بود . تو لحظه هایی که با خدا گرم میگیری به یاد ما هم باش .



سلام دختر گل خودم.
مادر همیشه یاد بچه هاش هست.مخصوصا اون بچه هایی که واسه مادرشون شعار میسازن(نیشخند)
۲۷ دی ۸۹ ، ۱۵:۴۷ سیدالعارفین
خواهش می کنم سرکار خانم! شکسته نفسی نفرمایید!!!
قبلا عارض شدیم که مکان برای حضور سرکار مناسب نبود والا خوشحال می شدیم خدمت شما باشیم و از پیشنهادات رندانه شما بهره مند بشیم!!!
ضمنا شما که بیخ گوش ما تشریف داشتید!!!


بنده هم عرض کردم راه نبود،نگفتم که راه ندادن!!!
من و پیشنهادات رندانه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ببخشید شما کجا بودید که بنده بیخ گوش شما بودم؟!!!من جای همیشگی دلتنگی هام بودم.لابد شما اومدید بیخ گوش من!
ضمنا وقتی گفتید محفل تدبیر تو حرم برگزار میشه،دیگه تمایلی به حضور نداشتم. قواعد شرعی و بیداد و... در حال حاضر هم اعتراضی نیست.گفتنش هم فقط در حوصله پ.ن می گنجید.
نظری در رابطه با پست نداشتید که استفاده کنم؟
۲۷ دی ۸۹ ، ۱۵:۵۳ سیدالعارفین
راستی وب بالا نمیاد، فکر می کنم قالبش مشکل داشته باشه!!!!


جدا؟؟؟
عمرا اگه سیستم شما مشکل داشته باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
سلام ناموس جونم!!!(ناموس زندگی من)
نه به این که یه ماه همدیگرو نمیبینیم نه به اینکه هر روز همدیگرو میبینیم.(موافق با حاچ خانم)...البته باید ببینیم آب دست کی دادیم که این سعادت قسمتمون میشه...
دوباره اومدم وبت تا فقط دوباره پ ن هاتو بخونم!!!!برای از بین رفتن خستگی بعد امتحان عالین...! کلی مرور خاطره میشه و لبخند بر لبانمان جاری...
قرارمون یادت نره...


سلام مهسای گل خودم
واقعا باهات موافقم!
لبخند در راستای جوینده یابنده نیست و کرم وبلاگمه دیگه،نه؟!(چشمک)
یادم هست...
سلام
با "تحلیل جامعه شناختی غیبت"
به روزم


سلام
خدمت می رسم
خوشحالم که با وبت آشنا شدم



منم خوشحالم که با هم آشنا شدیم.
گریه واسه اشک درآر بودنش

سلام

ممنون از نظرت

آپم با: شیمی آلی و جام ملت های آسیا و نارنگی



خوشحالم که گریه کردی...
علیک سلام
خوشحالم.
میام حتما.
سلام ناموس خدا
غریبه ای کشکول به دست بودم؛ چندی است به دنبال گریزی به جمع وبلاگ نویسان در آمدم؛ خوشحالم که پیدات کردم.
وبلاگت زیباست.
مطالبت زیباست.
ارتباطت زیباتره.
چقدر قشنگ می نویسی بزرگی یک روح را.
روحی که خلیفه است بر روی زمین که بار امانتش برایمان کافی است. کاش ما هم جدا از تمامی دلبستگی ها و دلشکستگی ها می نوشتیم و می توانستیم راحت اسم وبلاگمان را بگذاریم ناموس خدا....


سلام.
بابت نظر لطفتون در رابطه با وبم متشکرم.
تعبیرتون از اینکه دلنوشته هام حرفای روح منه،برام جالب بود!
ایراد ناموس خدا چیه؟!
ناموس خدا لقب حضرت زهرا(س) هست،درست. ولی من معتقدم که هر زنی میتونه ناموس خدا باشه!حداقل اینکه هر زنی(یا هر کسی که میخواد زن باشه،مثل من)میراث حضرت زهرا(س) است.البته تو این دور و زمونه که غیرت از وجود خیلی ها-چه خانم،چه آقا-رفته،بهترین کسی که میشه ناموسش باشم،فقط خداست!اون همیشه رو سرم غیرت داره که به شدت دوست داشتنیه و من خیلی میپسندمش.از طرفی انکار نمیکنم که بعضی بندگانش هم جلوه هایی از این نوع غیرت های دوست داشتنی رو دارن!
بهرحال انتخاب عنوان ناموس خدا برای اسم وبم،صرفا بر اساس عقیده ای هست که دارم و نه اینکه ادعایی در مورد رابطه با خدا داشته باشم!والله ندارم...
سلام دوست خوبم
مرسی که به وبم اومدی
کلبمو روشنو با صفا کردی
واقعا ممنونم


سلام دوست جون
خواهش میکنم طلا.انجام وظیفه بود.
۲۸ دی ۸۹ ، ۱۶:۳۰ عاشق کوهستان
سلام


علیک سلام!
۲۸ دی ۸۹ ، ۱۹:۱۱ po30bility-girl
سلام گلم!
بی زحمت یه روز بیا منو هم از خواب بیدار کنم
بازم بیا اونورااااااا
فعلا


سلام عزیزم.
چشم.میام حتما...
تبریک میگم. فوق العاده مینویسید.


از نظر لطف شما سپاسگزارم.
۲۹ دی ۸۹ ، ۱۸:۱۶ پرستوی تنها
سلام دوست خوبم
منم می خوام الگوم حضرت فاطمه (س) باشه
خدا را همیشه کنارم حس می کنم
دوست دارم یکی از دوستای خوبم شما باشید
خوشحال میشم اگه به منم سر بزنید
قربونت
بای


سلام دوست جون
از عناصر فکری مشترکمون خوشحالم.
من هم به دوستی شما مفتخرم.
حتما سر می زنم.
التماس دعا
سلام ...خوبی ؟؟؟کجایی؟؟؟نمییای؟؟؟
به روزم ..منتظرت ...التماس دعا خواهشا ...داغون دادم امتحانامو....
فعلا


سلام.
ممنونم.همین اطرافم!
محتاجم به دعا.
حتما سر می زنم بهت.
۳۰ دی ۸۹ ، ۲۰:۳۳ حاج خانم
سلام علیکم

خوبین شما؟!!!!

خانم معلم سخت گیر با مطلب چطوری خودکشی ؟!!!!!!!!! به روزم


و علیکم السلام
قربانت.تو خوبی؟!2 روزه ندیدمت ها!
خانم معلم سخت گیر(نیشخند)
میام حتما
۳۰ دی ۸۹ ، ۲۲:۲۸ بهاره مقدم
زیبابود خداقوت
دعوتید به "درامتدادصبح" با "نمیدانم ها"
درپناه حق
علی علی


متشکرم.
خدمت می رسم.
۳۰ دی ۸۹ ، ۲۳:۰۳ موسوی مقدم
سلام
با مطلب"محو آثار شهداء با هزینه ملیاردی بیت المال؟!" به روزم.
التماس دعا


سلام
خدمت می رسم
ناموس جان دیدیم شما آپ نشدین گفتیم ما آپ شیم
پاشین بیاین


مهسا جان دلم یه دنیا حرف داره...تو که می دونی!ولی آپ شدن هم دلی می خواد که اونم ندارم!
خدمت می رسم
۰۱ بهمن ۸۹ ، ۰۷:۱۰ فدایی رهبر
سلام عزیزم.فوق العاده بود.باخوندنش به وجد اومدم.درسایه اسلام وقران باشی.تعجیل درفرج وسلامتی رهبرصلوات.


سلام طلای خودم
ممنون از نظر لطفت.
حالا باز هم میگی "با ما به از آن باش که با خلق جهانی"؟؟؟!!!
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مناجات گنجشک با خدا...
منتظرتم


حتما میام.
سلام
چندی پیش آغاز شده بودم
و مانند امروزی
در پناه بزرگی اش
آغاز گشته ام
چشم به راه قدومت...


سلام.
بالاخره راه افتاد دیگه!
مطمئن باش از بازدید کنندگان پروپاقرصش میشم.
۰۱ بهمن ۸۹ ، ۲۱:۱۱ زهرا جوووووووون
چشمم به مانیتور سفید شد.چه قد طولانی بود...دوباره حسم نیومد تاتهش بخونم.


مدیونی اگه به دلت بد راه بدی!!!
نمیری اینقدر به خودت فشار میاری ها!اصلا راضی نیستم!
"عده ای قصد آن دارند که مصیبت ها را برایم مرور کنند"...
این ایام آنقدر در بهت فرو رفته ایم که از غصه یکدیگر فراموشمان شده...
دعا می کنم که نهایت این جریانات با رضایت خدا از ما همراه باشد؛ سعی کنیم وظیفه را یافته و آنگاه اقدام جدی کنیم.


جالبه شما همیشه اون عبارت کلیدی در پست های من رو پیدا می کنید!!!
دعایتان مستجاب
.......................................................................................................
پ.ن5: تازگی ها مصلحت ها بسیار گشته اند و به دنبال آن دروغ ها هم ایضاً!!!حتی از جانب افرادی که ذره ای از ایشان توقع ناراستی نداشته و ندارم.لازم به ذکر است مخفی کاری نیز خود به نوعی دروغ محسوب می گردد!
.........................................................................................................
یک اصل هست که میگه باید در جست و جوی حقیقت باشی نه حقیقت در جستجوی تو
مخفی کاری همیشه دلیلی بر دروغگویی نیست ، شاید دلیلی بر حجب وحیایی باشد که نمیتواند پرده از حقاقق بردارد، چون همیشه خطوط قرمزی هست که ....
یا علی


حرف شما درست اما تو مواردی که باعث شد این پ.ن رو بنویسم،هیچ توجیهی برای مخفی کاری هم نبود!
راستی ایمیلتون جالبه!شما؟!
ما خدا را گم می کنیم ..... در حالی که او در کنار نفس های ما جریان دارد .
خدا اغلب در شادی های ما سهیم نیست .
تا به حال چند بار از خوشی هایت آرام و بی بهانه به او گفته ای ؟
تا به حال به او گفته ای که چه قدر خوشبختی ؟ ؟ ؟
که چه قدر همه چیز خوب است ؟ ؟
که چه قدر خوبه که اوهست ؟ ؟
خدا همراه همیشگی سختی ها و خستگی های ماست .


به به بارسلونا خانم گل(لبخند)
خیلی قشنگ بود.ممنون
When you've cried so long your
heart is in anguish,
GOD has counted your tears


بابا ترنم...
بابا زبان اصلی...
راستی تو خوشگلی!!!(چشمک)
لینکم...نکردی...



اون روز که من باهات بودم قرار بود آدرسش رو عوض کنی!چی رو لینک می کردم خب؟؟؟
اشکاتو پاک کن دختر مامان...(نیشخند)
۰۳ بهمن ۸۹ ، ۱۰:۴۸ زهرا جوووووووون
سیما جان یه زحمتی برات دارم.هرچی باشه یه دختر ... شاعر که بیشتر نداریم...اول بگو قبول می کنی یا نه تا بگم.اگه قبول کنی که خیر و برکت اما اگه قبول نکنی دو راه داری...(باز نگی اول بگو چی می خوای تا ببینم چی میشه هاااا...دست من و دامن تو.عین پراید دو گانه سوز تو سربالایی به ... افتادم.)


خوبی تو؟!!!
من شاعرم؟؟؟اون که اولشه.نویسندگی بگی،یه چیزی!!!
حالا کارتو بگو.
پراید رو خوب اومدی(لبخند)
سلام
المنت لله که در میکده باز است...


سلام
خب؟!!!
حق رای زنان
خداوند نور به قبر مرحوم مدرس ببارونه که از دهنش گل میبارید . قسمتی از متن سخنرانی مرحوم مدرس در مجلس مشروطیت در ارتباط با پیشنهاد چند تن از نمایندگان مترقی مجلس دایر بر منظور کردن حق رای برای زنان در قانون اساسی مشروطیت / جلسه یازدهم شعبان سال قمری 1329
از اول عمرم تا بحال برایم بسیار مهالک در برو بحر اتفاق افتاده و هیچکدام به بدنم لرزه درنیامده بود، آخر ما هر چه تامل می کنیم می بینیم خداوند قابلیت درزنها قرار نداده ست که لیاقت انتخاب کردن را داشته باشن، اینها از آن زمره ند که عقول شان استعداد ندارد و در حقیقت تحت قیومیت قرار دارند، چطور ممکن است به اینها حق انتخاب کردن داده شود”
برداشتتون چیه؟


اینها واقعا حرفهای آیت الله مدرس هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فکر نمی کنم منبعتون موثق باشه!
جدا شما کی هستید؟معرفی کنید ممنون خواهم بود.
سلام
اگه مطلب مهمی نبود واسه مطلب جدید وبلاگم تبلیغ نمی کردم:
"شفاف سازی اتفاقات اخیر (1)"
امیدوارم این دفعه فرهاد همتش به بار نشسته باشه...


سلام
اینو گفتید که شرمنده شم؟!!!
فقط که مطالب مهم نیاز به تبلیغ ندارن!
حتما همین طوره.
سلام
دیگه نمیام اینجا.
دلمو تیکه تیکه میکنی هروقت میام اینجا
ولی عالی تر از همیشه بود


سلام
تو بیجا میکنی دیگه اینجا نیای!!!مگه من چند تا mm دارم؟!
ممنون طلا
۰۵ بهمن ۸۹ ، ۲۲:۳۶ سبزعلویان
مدیریت حسن روحانی در موضوع هسته‌ای ایران چگونه بود؟

عملیات عقب نشینی و مذاکره در مستراح قطار!

مستراح قطار رفتم. آنجا به خرازی گفتم شما توافقنامه را امضا کرده‌اید و دیگر نمی‌شود زیرش بزنید اما او باز اصرار کرد....ادامه مطلب رابخوانید.


خدمت می رسم
کجایی پس تو ای پرو پا قرص!
نیستی
بلند شو بیا که به روز گشتییییییییییم
راستی به مردم گیر می دی که به روز شن خب خودتم...
به قول خودت هم خدا هم بنده هاش خوشحال می شن خصوصا تو که مخاطبت توی دل نوشته هات صرفا خداست.چشممان به صفحه تکراری خشکید خب!


نمی دونی چه رنجی داره نت خونه مشکل داشته باشه(ناراحت )البته تو می دونی ها!!!
ولی درست شد خدا رو شکر...
تو به گیر من به مردم چکار داری دختر؟؟؟!!!
سلام و خدا قوت.
مهم نیست زن باشی یا مرد مهم اینه خوب باشی تا دل امام زمان از شما راضی باشه

التماس دعا


سلام
سخن شما متین ولی "می خواهم زن باشم" در راستای این هست که فقط اسم زن نداشته باشم و میراث زهرا (س) بودن رو معنا کنم.
دست به قلمم که هستین ماشالله عالی بود موفق باشی


متاسفانه "فقط" دست به قلم هستم!
ممنون.
زنده باشید
من در هیاهوی بودن های بی انتهای تو،تنهای تنهایم خدا...

سلام . واقعا چرا اینقد حس تنهایی داریم با وجود همچین مهربونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام
حس تنها بودن در این عبارت این منظور رو می رسونه که عبارت قبلی می گه:
"در خلوت عاشقانه هایم با تو،غیری نیست"
من با بودن خدا تنها نیستم اما برای بودن با خدا،تنهام!
واضح گفتم منظورم رو؟!!!
سلام نمیدونم بگم خوش ب حالتون ک اینقدر قشنگ با خدا حرف میزنین یا........ کاش منم مث شما متونستم بنویسم واسش ، چند وقته ی بغض عجیب داره خفه ام میکنه ولی نمیترکه !!!
امان از غربت و تنهایی..........
هر وقت دلتون شکست واسه منم دعا کنید چون میگن خدا تو دلای شکستس.


سلام
حرف زدن با خدا قشنگ و زشت نداره!
من براش نمی نویسم،فقط حرف می زنم.بعدش همون حرفها رو یه ذره ادبی می کنم و اینجا میذارمشون.نثر روان و سلیسی داره این حرفها.چون خیلی سعی نمی کنم آرایه های ادبی رو داخلش کنم.
بغض های نشکفته ارزش دارن اما اگر برای خدا بشکنن،ارزش صدچندان پیدا میکنن.
حتما دعا میکنم.شما هم من رو فراموش نکنید.
خدا خودش هم میگه در قلبهای شکسته جا داره."ان الله فی قلوب منکسره"
دوباره سلام.
گاهی ما آدما اونقدر اسیر شلوغیای اطرافمون میشیم که یادمون میره خدایی داریم بعد ی دفعه تنهای تنها میشیم دیگه هیچکسو نداریم ک باهاش حرف دلمون رو بزنیم (در واقع تو اون شلوغیا هم تنهاییم ولی امان از غفلت) اونوقته ی بغض میاد جلوی گلوت وی شرمندگی تو چهره ات ولی با کمال ..... بازم نگاهمون تو نگاه خدا قفل میشه و چقد قشنگ آغوش خدا باز میشه واست اونوقته ک راحت چشمات شروع میکنه به باریدن اونقدر میباری تا آسمون دلت صاف صاف بشه بعد سرتو میاری بالا ی نگاه قشنگ به خدا می ندازی بهت میگه آروم شدی بنده ی من وچه لحظه ای این لحظه .........آرزو میکنی هیچوقت از آغوشش بیرون نیای....

آخ که اگه این بغض میشکست؟؟؟


دوباره علیک سلام
اینقدر زیبا و بی نظیر گفتید که واقعا جوابی ندارم به شما بدم...
دعا می کنم بشکنه!
یاد دارم در غروبی سرد سرد

میگذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد میزد:کهنه قالی میخرم

دسته دوم،جنس عالی میخرم

کاسه و ظرف سفالی میخرم

گر نداری کوزه خالی میخرم

اک در چشمان بابا حلقه بست

عاقبت آهی کشید،بغضش شکست

اول ماه است و نان در سفره نیست

ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟!

بوی نان تازه هوشش برده بود

اتفاقا" مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید

گفت آقا سفره خالی میخرید؟؟؟


متشکرم
سلام.منم مثل خودتون حال درونم رو توصیف کردم ......
درضمن امروز دوباره دل وصله پینه ای ام بدجور شکست نمیدونم خدا اینبار چطور میخواد جمعش کنه
جالب اینه که بنده هاش شکستن و بعد به نظاره نشستن و بعضیها پا روی خرده هاش گذاشتن و رد شدن............
شما اینجور موقعا چه می کنید با ی دل داغون و ی بغض ک داره خفه تون میکنه؟؟؟؟
بذارین حدس بزنم!!! حتما پامیشین میرین حرم امام رئوف و ی دل سیر واسش حرف میزنید بعدم آروم میگیرید....... خوش ب حالتون

آخ ک چقدر الآن به آغوش گرمشون نیاز دارم.............



التماس دعا


سلام
دیروز و دیشب وضع من هم همین طور بود.دلم اصلا مال خودم نبود اما چه کنیم دیگه؟!
من وقتی اینجوری میشم برای خدای خودم زار می زنم تا یه ذره آروم شم.آخر هفته که حرم میرم،دل شکستگی های هفته ام برای خدا و عزیز غریبش میگم(که گاهی این درددل ها میشه خوراک واسه وبم!!!)
سلام

آخه وقتی ادم نیومده دلش تنگ می شه برای ندیدنش ... حرف شما تعجب نداره

توی کامنتها فضولی کردم و فهمیدم شما هم بچه جادی هستید
خیلی خوش وقتم از آشنایی با شما
ما که توی این اردو دلمون خیلی برای واحد خواهرانمون تنگ شد


سلام
من بچه جادی نیستم.مامان جادی هستم!!!(نیشخند)
من هم همین طور عزیز دلم
کدوم اردو واحد خواهران باهاتون نبود که دلت واسش تنگ شد؟؟؟مگه جاد جدیدا اردو داشته که من بی خبر باشم و نرفته باشم؟؟؟!!!
قطع امید را همه گناه می دانند.
اما هیچ کس نپرسید از چه بریده ای
از که قطع امید کرده ای
مثل همیشه بی اندیشه ای حکم صادر کردند
همان ها که حلاج را...
خود می دانی که از غیر تو بریده ام.

دعامون کنید که بس محتاج محتاجیم......

در ضمن ی جورایی باوراتون رو باور دارم کاش میشد بیشتر باهاتون گژ میزدم


خیلی زیبا بود.
حتما دعا میکنم.شما هم دعا کنید.
خیلی خوشحال شدم که باورهامو باور دارید.
کاش میشد بیشتر باهام چی میزدید؟؟؟!!!
سلام.ببخشید اشتباه تایپی بود

گپ میزدم.یاشایدم رفیق میشدم......


سلام
اشکالی نداره دوست جون!
سلام.
دوست جون!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
واقعا راست گفتین یا شمام مث بقیه عادت دارین دل دیگرانو با حرفای قشنگ بدست بیارین


سلام
اگه از جنس ما تشریف دارید که جدی جدی گفتم.اما اگه از تبار برادران هستید،از دستم در رفته و عذرخواهی می کنم.
سلام.
منم ناموس خدام....
وبه زن بودنم افتخار میکنم.راستی امروز بغضم تو مجلس کریم اهل بیت شکست بدجورم شکست.
رفتین حرم آقا بهشون سلام ما جامونده هارو برسونین ونایب الزیاره باشین.
درضمن ازحرف جدیتونم بسیار خوشحال شدم.
التماس دعا....


سلام
خوشحالم که ناموس خدایی!
بیشتر خوشحالم که بغضت شکست.
انشاالله لیاقت نائب الزیاره بودن رو پیدا کنم.
بازم از این حرفهای جدی می زنم دوست تازه من.
محتاج دعای خوب
۲۸ بهمن ۸۹ ، ۰۹:۱۹ سایت همسریابی و دوستیابی در مشهد
دکتر آزاده آریانپور


جل الخالق!!!

نجوا کن

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی